ترس نام آشنايي است که به نوعي همه در نبرد با آن هستيم، ترس يک ديوار است که آرامش ما را احاطه کرده است
در اين کتاب «جان بيور» پيغامي را مينويسد که بيشترين نياز هر ايماندار است به عنوان بدن مسيح.
بسياري از افراد به جاي شکستن ترس با اثرات آن مانند: «ياس و نااميدي، سردرگمي و…» مبارزه ميکنند. در حاليکه ريشه ترس و تهديد در دشمن ما، شيطان است که مبدا تمام ترسها و هراسها ميباشد. او از راه افکار، تصورات و روياها حمله ميکند و هدفش محدود کردن و به کنترل گرفتن ما ميباشد.
نويسنده در اين کتاب زيبا ما را تشويق ميکند که بدون احساس گناه «نه» بگوييم و بدون تاييد ديگران احساس امنيت کنيم. يعني ترس از انسان را در خود بشکنيم.
براي شروع، او از ما ميخواهد که وضعيت روحاني خود را محکم کنيم و اين مقدمهاي است تا در مسير اقتداري که خدا به ما بخشيده است گام برداريم؛ در حاليکه شيطان تلاش ميکند اقتداري که مسيح از او گرفته است را باز گيرد و ما را در جاي ديگري غير از جاي اصليمان قرار دهد.
حقايق موجود در کتاب به ما کمک ميکند که نه تنها ترسها را بشناسيم بلکه خود را با دانشي که براي شکستن آنها در طي زندگي احتياج داريم تجهيز کنيم.
جان بيور به زيبايي در کلام توضيح ميدهد که چطور اقتدار روحاني افراد دزديده و يادآور ميشود که عيسي اين اقتدار را پس گرفته و رابطه ما را با خدا مجدداً برقرار نموده است ولي شيطان هم تلاش ميکند تا با وارد کردن گناه در زندگي، اين اقتدار را بدزدد. نويسنده ما را ياري ميدهد تا اين اقتدار را با شناخت خداي خود حفظ کنيم.
«و آنهايي را که به ضد عهد شرارت ميورزند با چربزباني گمراه خواهد کرد. اما آنهايي که خداي خويش را ميشناسند قوي شده، کارهاي بزرگ خواهند نمود.» (دانيال11:23)
بيور، از افرادي سخن ميگويد که براي برقراري صلح و در برخورد با مسائل، فروتني غير واقعي و کاذب نشان ميدهند و هرگز خطر نميکنند و ميترسند، چون حافظان صلح هستند. گرچه خوشايند به نظر ميرسد اما عيسي مسيح فرمود: «خوشا به حال صلحجويان، زيرا آنها فرزندان خدا خوانده خواهند شد.»
حافظ صلح براي خود يک احساس امنيت کاذب ايجاد ميکند که باعث ميشود فرد به آنچه باعث ترسهايش ميشود بيش از خدا احترام بگذارد. «زيرا خدا روح ترس را به ما نداده است، بلکه روح قوت و محبت وانضباط را.» (2تيموتائوس 1 : 7)
جان تاکيد دارد که تهديد و ترس را نميتوان از راه روانشناسي يا مثبتانديشي شکست داد چون اينها تنها ميوههاي درخت را نابود ميکنند و درختي که ريشه دارد همچنان ميوه خواهد داد و مثبتانديشي بر از بين بردن ريشه هيچ تاثيري ندارد.
در مزمور 25 آيه 12 ميخوانيم: «فردي که از خداوند ميترسد در مسير خداوند هدايت خواهد شد.» چنين فردي در نيکويي، شب را به سر خواهد برد و ذريت او وارث زمين خواهد شد. تنها راه گام برداشتن در آزادي از ترسها و تهديدها راه رفتن در ترس خداوند است اما ترس از خداوند چيست؟
ترس او يعني جلال دادن، احترام، تکريم، شکرگزاري، برتري و پرستشي که شايسته اوست. جان در ادامه ترس از انسان را نيز اينطور باز ميکند: «ترس از انسان يعني ماندن در حالت وحشت، اضطراب و ترس».
در امثال باب 29 آيه 25 ميخوانيم که «ترس از انسان دام را ميگستراند»، بله ترس از انسان اقتداري که خدا به ما بخشيده است را از بين ميبرد و در نتيجه عطاي او درون ما خاموش ميشود.
ترس از خداوند تمام ترسهاي ديگر را در ما فرو ميريزد و از بين ميبرد، ترس از خدا انگيزهاي بزرگ براي حفاظت ما از گناه است.
به ياد داشته باشيم خداي ما خدايي کينهجو نيست که در افسردگي و غم، شادمان شود بلکه شادي او در محبت، برکت و راستي است. بياييد تا نگاهي به کتاب خروج بيندازيم زماني که قوم اسرائيل به موسي گفتند: «تو با خدا سخن بگو و خواهيم شنيد، اما خدا به ما نگويد مبادا که بميريم!» قوم ترس خدا را بر دل نداشتند بلکه ترس از دست دادن جانشان را…
فرق بين موسي و قوم در اين بود که موسي ترس خدا را داشت بنابراين از حضور خدا نميترسيد اما قوم ترس خدا را نداشتند و ترسيدند، ترس خدا ما را به سوي حضور خدا ميکشاند، نه آنکه فراريمان دهد.
در فيليپيان باب 2 آيه 12 ميخوانيم که: «نجات خود را به ترس و لرز به عمل آوريد» جان در اين قسمت ما را به تامل ميبرد که ترس و لرز ما کجاست؟ آيا داوري خدا را فراموش کردهايم؟
ما تنها به شرطي قادر هستيم او را پيروي و اطاعت کنيم که در قلبمان حک کرده باشيم خدا نيکوست… او هيچ کاري را براي ما انجام نميدهد مگر اينکه به نفعمان باشد. زماني که شرايط و مشکلات بوجود ميآيد ما به دنبال راه نجات و حفاظت هستيم اما بدانيم که اگر اراده خدا را بطلبيم و دنبال کنيم و از او بترسيم آنگاه قادر خواهيم بود تا به شيوهاي که او به ما افتخار ميکند از ميان هر مشکلي عبور کنيم
پس شجاعتي که ميتواند ترس و تهديد را در هم بشکند از شجاعت انساني ما ناشي نميشود بلکه سرچشمهاش در محبت، قدرت و خردمندي است.
همانطور که در دوم تيموتائوس باب 1 آيه 6 و 7 ميخوانيم که: «پولس به تيموتائوس 3 کليد و عنصر لازم را براي غلبه بر ترس و تهديد» متذکر ميشود
در واقع اين 3 اصل در داوود پادشاه هم شجاعتي را ايجاد کرد که توانست استوار در برابر تمام تهديدها و ترسهايي که با آن روبهرو ميشد بايستد.
- قدرت: او خدا را ميشناخت و ميدانست که خدا بزرگتر و نيرومندتر از هرچيزي است که با آن روبهرو ميشود.
2 . محبت: او خدا را بيشتر از خودش دوست ميداشت.
3 . خردمندي: تا زماني که کلامي از خدا دريافت نميکرد هيچ اقدامي نميکرد و برايش مهم نبود فشاري که در آن قرار دارد تا چه حد بزرگ است.
زماني که روح ما با قدرت، محبت و کلام خدا پر ميشود هرگز در اسارت ترس و تهديد گرفتار نميشويم و کامليت فکر ما در اثر شناخت «عيسي مسيح» ايجاد ميشود و دانش کتاب مقدس به تنهايي نميتواند ما را برهاند. تنها زماني سخنانمان با اقتدار خواهد بود که به وسيله روح خدا سخن بگوييم. دلگرمي و تضميني که در کلام او وجود دارد به ما شجاعت و شهامت ميبخشد چنانکه در عبرانيان باب 13 آيه 5 و 6 ميخوانيم: «تو را هرگز وا نخواهم گذاشت و هرگز فراموش نخواهم کرد»، پس با اطمينان ميگوييم خدا ياور من است پس نخواهم ترسيد، انسان به من چه ميتواند کند؟
بله هنگامي که باور ميکنيم او همواره با ماست آنگاه ميتوانيم با شجاعت اعلام کنيم انسان با من چه ميتواند بکند؟
زماني که در اين اطمينان هستيم پس هيچ چيزي نميتواند ما را بترساند.
جان در انتهاي کتابش يادآور ميشود که مراقب خلوص و پاکي قلب خود باشيم و به عنوان فرزند و خادم خداوند، در جايگاه اقتدار خود باقي بمانيم تا بتوانيم اعلام کنيم خدا با من است پس انسان چه تواند کرد؟
او هشدار ميدهد که اجازه ندهيم تا شکستهاي پيشين ما را به عقب نگه دارد، مهم نيست چند بار افتادهايم بدانيم که اميدي مبارک وجود دارد خدا متخصص تبديل افراد ترسو به قهرمان است قدرت او در ضعف ما کامل ميشود.
از شما دعوت ميکنيم تا به طور کامل اين کتاب را مطالعه کنيد چرا که به قدرت روحالقدس و از طريق اين کتاب قادر خواهيد بود تا ترسهايتان را بشکنيد.
آمين که به هنگام مطالعه اين کتاب و حرکت در مسير اين حقايق، آزاد شده و به طور کامل در مسيري که خداوندمان عيسي مسيح شما را براي خدمت بدان فرا خوانده است حرکت نماييد.
فيض و آرامي خداوند همواره با شما باشد و بماند.