پيشنـهاد پـاداش به يک فوتبـاليـست مشهور براي اجــتناب از صحبــت درباره عيسـي مسيح
«نيمار» يکي از مشهورترين بازيکنان فوتبال جهان است که صحبتهايش درباره عيسي مسيح همواره توجه رسانهها را به خود جلب کرده است. به تازگي «فيلم ناکس» از اتحاديه کليساهاي انجيلي فاش کرد که باشگاه «پاريسن ژرمن» مادهاي را در مفاد قرارداد اين بازيکن برزيلي گنجانده است که اگر وي از صحبت کردن درباره عيسي مسيح پرهيز کند پاداش 500 هزار دلاري در ماه دريافت خواهد کرد.
به گزارش سرويس ترجمه «محبت نيوز» باشگاه فرانسوي پاريسن ژرمن مادهاي را به عنوان «بند اخلاق» به قرارداد نيمار جونيور بازيکن برزيلي اين تيم افزود که در صورت اجتناب اين فوتباليست از «تبليغات سياسي و مذهبي» ماهانه تقريباً مبلغي معادل 500 هزار دلار دريافت کند. منابع مطلع دليل افزودن اين ماده به قرارداد نيمار را حفظ وحدت و وجهه باشگاه پاريسنژرمن عنوان کردهاند.
نيمار بارها درباره ايمان مسيحياش با رسانهها صحبت کرده و گفته است که در زندگي من عيسي مسيح در الويت ميباشد. عضو کليساي «باپتيست پنيل» واقع در شهر زادگاهش «سائوپائولو» است. به تازگي «نيوتن لوباتو» کشيش اين کليسا اعلام کرد که نيمار هر ساله چندين هزار يورو براي تربيت و پرورش جوانان مستعد شهر زادگاهش اهدا ميکند.
به نوشته «ست سون»، فيلم ناکس از اتحاديه کليساهاي انجيلي ميگويد: «اگرچه نيمار به طور مداوم اعتقادات خود را به دوستدارانش در ميان ميگذارد، اما به نظر ميرسد با افزوده شدن اين ماده ويژه به قراردادش ديگر نتواند به راحتي اين کار را انجام دهد. نيمار ممکن است احساس کند پستهايي که درباره ايمانش به عيسي مسيح در فضاي مجازي به اشتراک ميگذارد تاثيري ندارد، اما در دنيايي که پيروي از عيسي مسيح به طور فزآيندهاي دشوار شده است، وي ميتواند مشوق خوبي براي ديگران باشد. وقتي افراد مشهور آشکارا ايمان خود را ابراز ميکنند، در واقع جويندگان حقيقت را به مطالعه و جستجوي بيشتر براي يافتنش تشويق ميکنند.»
ناکس با بيان اينکه درخواست باشگاه پاريسن ژرمن از نيمار و افزودن اين ماده به قرارداد وي به شدت عمل غير اخلاقي و با وحدت اعضاي اين تيم در تناقض است گفت: «من فکر ميکنم اين بسيار اشتباه است که تصور کنيم يک تيم با فشار بر بازيکنان و اينکه آنان درباره اعتقاداتشان سکوت کنند متحد ميشود. بايد بدانيم که قدرتي در اجبار نيست.»
وي در ادامه با اشاره به آيهاي از انجيل متي باب شانزدهم آيه 26 گفت: «انسان را چه سود که تمامي دنيا را ببرد اما جان خود را ببازد؟ انسان براي بازيافتن جان خود چه ميتواند بدهد؟
دختر بچهاي در مورد مرگ و لحظه ديدارش با خدا شهادت داد.
«نولا» که اکنون شش ساله است سالم به دنيا آمد، اما با افزايش سنْ تب او شروع شد و تمام شب فرياد ميکشيد. طولي نکشيد که عفونت او بيشتر شد و دچار تشنج گرديد.
دکتر يک روش رايج براي درمان او توصيه کرد و اين روش تا مدتي موفقيتآميز بود، اما يک بار در نيمه شب نولا به اتاق پدر و مادرش رفت و ناگهان به زمين افتاد. او غرق در خون بود و در حاليکه بيهوش بود او را به بيمارستان منتقل کردند. همچنان که او براي زنده ماندن ميجنگيد، پزشکان متوجه خونريزي ناشي از يک اختلال ژنتيکي نادر در بدن او شدند. ظاهراً بيماري او راه علاجي نداشت و تنها با درمانهاي فشرده قابل کنترل بود. او بايد يک عمر با درد و کبودي و خونريزي زندگي ميکرد.
سرانجام نولا از بيمارستان مرخص شد و طي ماههاي پس از بهبودي، مادرش متوجه تغييراتي در نولا شد. يکروز نولا بدون هيچگونه مقدمهاي پرسيد: «مادر، من کي دوباره خدا را خواهم ديد؟» مادر او تعجب کرد ولي در نهايت نولا درباره زمانيکه مرده بود و خدا را ملاقات کرده بود به پدر و مادر خود گفت. او گفت که در کنار عيسي نشسته بود و او را در آغوش کشيد. سپس مادر نولا از طريق معلم مدرسهاش متوجه شد که دخترش نقاشيهاي خدا را ميکشد. معلم او همچنين گفت که او مرتباً با يکي از هم کلاسيهايش در مورد واقعي بودن خدا بحث ميکند.
مادر نولا ميگويد: «اينها موضوعاتي نيست که ما به او گفته باشيم يا در سر او گنجانده باشيم. اينها تماماً تجربههايي ميباشد که خودش کسب کرده است؛ تجربههايي که هيچ توضيحي در مورد آن نميتوان ارائه داد.
معلم او ميگويد: «من فکر ميکنم عيسي ميدانست که نولا به آغوشش نياز دارد. او هميشه آنجاست و منتظر است که ما را در آغوش بگيرد. نولا دختر برکت يافتهاي است، چراکه خدا او را انتخاب کرده است.»
خانواده نولا اکنون مرکزي را براي کمک به سايرخانوادههايي که داراي کودکاني ميباشند که از اختلالات نادر رنج ميبرند تاسيس نمودهاند تا اندکي در چالشهاي آنان شريک باشند.
چندين آتش نشان، مسافر هواپيمايي را که در حين پرواز دچار مشکل اورژانسي شده بود خارج از وظيفه خود نجات دادند.
اين حادثه به ما يادآوري ميکند که کارکنان بيمارستان، پليس و آتشنشانان هميشه در حال خدمت ما هستند حتي اگر در مرخصي باشند و يا حتي رسماً مشغول به کار نباشند.
در حاليکه حدوداً سي دقيقه از پرواز ميگذشت، مردي که در صندلي رديف پشتِ گروهي از آتشنشانان نشسته بود دچار علائم تشنج شد.
در ابتدا يکي از آتشنشانان متوجه تغيير رنگ چهره اين شخص ميشود و وقتي با او شروع به حرف زدن ميکند متوجه ميگردد که فرد از شدت تشنج قادر به تکلم نيست. سپس با کمک ديگر همکارانش آن مرد را بر کف هواپيما دراز کرده و سعي نمودند نبض او را پيدا کنند که متاسفانه موفق نشدند. آنها با درک اينکه شخص ممکن است با يک مشکل جدي مواجه باشد بلافاصله از تمام آموزشهاي خود براي کمک به آن مرد استفاده کردند.
يکي از آنان خدمات CPR را انجام ميداد در حاليکه ديگر همکارانش در حال بررسي و کنترل فشار خون و ديگر علائم حياتي او بودند.
لحظات زيبا و تلاشي که اين آتشنشانان براي نجات جان آن مرد انجام ميدادند توسط دوربين چندين مسافر هواپيما ثبت و وايرال شد. يکي از آتشنشانان در گفتگو با خبرنگاري اظهار کرد: «پس از به هوش آمدن بيمار، IV را شروع کرديم و مقداري مايعات به او داديم تا در طول پرواز هوشيار بماند.»
سپس هواپيما در نزديکترين فرودگاه فرود آمد، جايي که فرد براي درمان به بيمارستاني منتقل شد و پس از مدتي حال او خوب گزارش شد. به گفته يکي از آتشنشانان، گروه پس از سفر با لوح تقدير به خانه بازگشتند. او همچنين اضافه کرد که ما هميشه آماده خدمت هستيم حتي در مواقعي که وظيفه نداريم کاري انجام بدهيم، چراکه نجات جان انسانها هميشه در اولويت زندگي ما قرار دارد.
او ميگويد: «به عنوان يک آتشنشان، کارِ ما زمان و مکان تعيين شدهاي ندارد و اين بدان معناست که ما هر روزه بايد در حال کار کردن باشيم، چه در ارتفاع سه هزار پايي و چه بر روي زمين و يا درون چاه، آسانسور، و يا حتي کوه؛ و اين شغل ماست.» او در ادامه افزود: «ما اين خدمات را در همه جا انجام داده بوديم ولي هرگز فکر نميکرديم که در هواپيما با چنين تجربهاي مواجه شويم.»
خدا اين آتشنشانان شجاع را در زمان و مکان مناسب قرار داد زيرا ميدانست در آينده چه اتفاقي ميافتد. خدا را براي تمامي فيضاش ميستاييم.