عشقي که چشيدم را به تصوير ميکشم….
يادت گرامي. به ياد دارم بارها با هم گفتگو ميکرديم. هر بار تهيه کننده که ميگفت آنچه به تصوير کشيدي قديمي است و نوآوري ندارد پاسخت را به ياد دارم. من آنچه چشيدهام را به تصوير ميکشم…..
در« قصههاي مجيد»، مهر به مادر را به مجيد آموختي و آنچه چشيده بودي را منتقل ساختي. عشق به زندگي و روياها را چنانچه چشيده بودي در سراسر سريال جاري نمودي.
در «خواهران غريب»، غريبي و دوري را که چشيده بودي و عشق گمشده را به تصوير کشيدي. حتي عشق زن و شوهري که از هم جدا شدهاند و تأثير عاشقي هنوز در درونشان هست و در پشت کينهها و سختيها و غرورها سوسو ميزند.
عشق «فرديني» و به قول تهيه کننده عشق فارسي و فيلم فارسي را همانگونه که در عالم بچگي در سينماها ديده بودي به تصوير کشيدهاي.
کاش امروز آنچه از تو آموختم، به ياد داشته باشم و آن را تا به ابد با خود نگه دارم.
«آنچه چشيدهام را به تصوير کشيدهام.»
بچشيد و ببينيد که خدا نيکوست و آن نيکويي را به دنيا و ديگران منتقل کنيد و عشق او را به تصوير بکشيد.