شالوم بر شما همراهان صفحه «من یک زن هستم»، این روزها صدای فریاد مردم ایران را از قلبهایشان میتوان شنید، رابطهها شکسته شده و حال چقدر نیاز داریم معنا و روش رهبری را در کلام خدا بیابیم.
وقتی به آفرینش، جهان هستی و تمام موجوداتی که در آن زندگی میکنند نگاه میکنیم، درمییابیم در نظم و هدایت خداوندی رهبری میشود که طبیعت و هر آن چیزی که در آن هست را آفرید. نوای موسیقی او در جهان برپاست، با هدف، نقشه و برنامهای خاص برای تمام خلقت.
بیایید گوش جان بسپاریم به نوای موسیقی دلنوازی که در میان تمام جهان هستی وجود دارد، اگر ما طبق الگو و روش این خدا عمل کنیم آن آهنگ دلنواز را خواهیم نواخت و میتوانیم با هارمونی و در پی قدمهای خداوند رهبر زندگی خود در مسیر حیات باشیم.
در این شماره از مجله اسمیرنا در زندگی بانویی به نام «دبوره» برطبق کتاب مقدس«داوران باب ۴ و۵» تأمل میکنیم.
طبق وعده خداوند وقتی قوم خدا در اطاعت از فرامین او قدم برمیداشتند در برکت و آرامی او زندگی میکردند اما زمانیکه خدایان غیر و بتپرستیها وارد میشد نتیجهای جز آوارگی و لعنت به همراه نداشت. اگر در زندگی خدا اولویت نباشد آن زندگی رو به نابودی خواهد رفت اما از آنجایی که خداوند خواستار بازگشت همه است، داوران را تعیین کرد تا مردم را نسبت به خطاهایشان آگاه سازند تا بشنوند و بازگشت کنند و شفا یابند…
در کتاب «داوران باب ۴» میخوانیم بعد از مرگ «ایهود» دوباره قوم در نظر خدا شرارت کردند و خدا آنها را به دست پادشاه «کنعان» رها کرد و ۲۰ سال زیر ستم بودند و اما در میان افکار آن زمان، خداوند یک زن را فرا خواند تا نبی و داور قوم اسراییل باشد. «دبوره»، یک میانجی، سمبلی از مشاور و راهنما بود تا رابطهها را با خدا و با همدیگر به سطحی عمیقتر ببرد.
خداوند از یک زن استفاده کرد تا مردم به وفاداری بازگردند.
او همچون ما به خدمت آشتی فراخوانده شد.
پاسخ دبوره به فراخواندگی
با نگاهی به کتاب داوران و زندگی دبوره تنها زن داور، میبینیم که:
دبوره انتخاب کرد و تصمیم گرفت تا به افکار مردم، موقعیتها وشرایط زمانهاش اهمیتی ندهد.
او ترسها و قضاوتها را کنار زد و تصمیم گرفت تا فرامین خداوند را به انجام رساند. چشمهای خود را به خداوند و اراده او دوخت تا پیروزی خداوند را در زندگی خود و قومش شاهد باشد.
آری دبوره انتخاب کرد تا در خشنودی خداوند از مسائل روز زمانه خود گذر کند و فکر خداوند را بپوشد.
اهمیت و ارزش زن را در دستان خداوند بگذارد و برای حقیقت بایستد. ما در پی خشنودی چه کسی هستیم؟!
خشنودی انسانها میتواند مقطعی باشد و نه برای بنا بلکه گاهی به جهت تخریب است، اما کلام و اراده خدا و در پی خشنودی او بودن همه جانبه شادی آسمانی را مهیا میکند فراتر از عقل بشری. خداوند از صدای ایمان ما خشنود میشود جایی که بیابان زندگیست و اما ما به کلام او امیدواریم، دبوره چنین ایمانی داشت.
دبوره یک رابطه عمیق با خدا دارد و در صحبتها و مکالماتش سخن از بالا بردن نام خودش نیست، بلکه نام خداوند و به دنبال خواست خدا بودن هدف اوست.
در جامعه امروزی آزادی یک زن با نگاه براساس نداشتن حقِ برابر و ناتوانی، یک موضوع دست نیافتنی است و یا آنقدر ایستادگی برای ثابت کردن توانمندی است که گروههای فمنیست پدید میآید.
در صورتیکه کلام خداوند ما را به هماهنگی با هم دعوت میکند و هر کدام را در جای خود ارزشمند میبیند.
«دیگر نه یهودی معنی دارد نه یونانی، نه غلام نه آزاد، نه مرد نه زن، زیرا شما همگی در مسیحْ عیسی یکی هستید.»
غلاطیان باب 3 آیه 28
کسی که میخواهد در فروتنی خدمت کند، خدا او را سرافراز میگرداند. دبوره تشنه قدرت و اثبات کردن خودش نبود بلکه با اشتیاق به شناخت خدا و رابطه با او قدم برمیداشت.
امروز اگر ما همچون دبوره زیر دست خداوند فروتن شویم و تشنه خدمت به او باشیم، خواهیم دید که خداوند چطور از ما برای کارهای بزرگ استفاده خواهد کرد.
برای دبوره ماندن در کلام خدا ارزشمند بود.
نام دبوره به معنای «زنبور عسل» است، در طبیعت، زنبور عسل و نحوه زندگی آن نشان دهنده نظم و اتحاد است و زنبور حشرهای است که در هدایت و رهبری و زیر فرمان نظام کندوی عسل حرکت میکند. شریعت خدا در یهود به «شهد و عسل» شناخته میشود. شهد و عسلی که همه ما باید آن را بچشیم. شاید نام دبوره این حقیقت را هر لحظه به او یادآوری میکرد که کلام خدا شفا و برکتی است که نیاز جانها است.
او در پی رهبری خداوند به سعی تمام کوشید، ایستادگی کرد و در کلام خدا استوار ماند تا شاید قوم هم طعم خوش ماندن در خداوند و پیروزی را بچشد.
او در زیر درخت نخل «دبوره» مینشست و قوم به نزد او میآمدند. درخت نخل در بیابان نماینگر پیروزی در بیابانهاست، امید در سختترین شرایط زندگی! امروز ما در زیر چه درختی نشستهایم، به رهبری چه کسی حرکت میکنیم؟ آیا قضاوتها و ترسها! تلخیها ما را کنترل و هدایت میکنند یا صدای خداوند؟
امــروز صـدای خداوند مــا را میخـواند تـا از زیــر پوشـش برگهای انجیرمان همچـون آدم و حـوا بیرون آییم و ارزش کار خداوند را بر روی صـلیب به یاد آوریــم، او کـه بـرای گناهان مـا قربانی شد تا پیروزی او بر صلیب امنیت ما باشد و در زیر پوشش خون پربهای او در بیابانها این پیروزی را فریاد زنیم. فرهنگ آشفته و ناامن دنیا را رهــا کنیــم و فرهنگ آسمانی خــداوند را در ذهنهایمان تمرین کنیم تا نسل آینده، این را به میراث ببرند.
دبوره در بیابانها و شرایط سخت زندگی قومش زیر درخت امید نشست. او به دنبال فرش قرمزها و منصبها و ریاستها نبود در فروتنی گوش به صدای خداوند تیز کرد….
گوش به فرمان خدا
پس از آنکه دبوره پیام خدا را شنید، با هدایت خداوند «باراق» را انتخاب کرد و به او گفت: «ده هزار مرد را به کوه «تابور» ببر و آنها را راهنمایی کن و در آنجا من «سیسرا» را نزد تو خواهم آورد.» باراق هم به شرط آنکه دبوره همراه آنها برود میپذیرد.
اما دبوره در پاسخ میگوید که تو افتخار پیروزی را به دست نخواهی آورد، زیرا یهوه سیسرا را به دست زنی تسلیم خواهد کرد.
دبوره وقتی فهمید که خداوند میخواهد دشمن از آنجا بیرون رود با اینکه خود تجربه جنگ نداشت اما برای رهبری ارتش حرکت کرد، چون میدانست خدا با اوست.
او از باراقِ جنگاور خواست تا آماده جنگ شود باراق هم از دبوره خواست تا همراه او برود چون درک کرده بود که دبوره در ایمان به خداوند قویتر و شجاعتر هست.
آیا امروز میخواهید در ایمان به خداوند شجاع و به قضاوتهای این دنیا بیاعتنا باشید و در پی خشنودی خداوند پیروزی را فریاد بزنید؟
بیایید تصمیم بگیریم و باور به کلام حقیقت خدا که میگوید «نترس من با تو هستم» را تمرین کنیم.
دبوره، باراق را فرستاد تا در موضعی که خدا وعده داده بود قرار بگیرد تا خدا آنها را از دست کنعانیان نجات دهد.
سیسرا که سردار لشکر «یابین» پادشاه کنعان بود با نهصد ارابه و تمام لشکر به مقابله آنها آمد. از سوی دیگر دبوره به باراق گفت: «امروز روز خداوند است بیرون بروید تا خدا ایشان را به دستتان تسلیم خواهد کرد» و همینطور هم شد.
همه لشکر یابین به فرماندهی سیسرا شکست خورده تار و مار شدند. سیسرا فرار کرده به زنی به نام «یاعیل» پناه برد و از او جرعهای آب طلبید. یاعیل او را به داخل دعوت میکند، به او شیر مینوشاند و سیسرا به خواب سنگینی فرو میرود، یاعیل او را پذیرفت اما طبق نبوت که گفته شده بود «سیسرا به دست زنی تسلیم خواهد شد» او را در چادر خود کشت و همینطور یابین نیز پیش قوم اسرائیل ذلیل گشت.
دبوره، یک داور، یک نبی، یک شاعر…کسی که او را مادر اسرائیل مینامند! سمبلی از یک رهبر است، تا امروز ما بانوان از زندگی او بیاموزیم و در فراخواندگیهایمان عمل کنیم.
دبوره هدایتگر است، او تصویر کلی را در پیش چشمانش دارد و همچنین چشمانی تیزبین برای دیدن قابلیتهای دیگران تا آنها را هم در همکاری با خداوند تشویق و رهبری کند.
او نسبت به ناتوانی خود قدم برنمیدارد بلکه به قوت خدای متعال مینگرد و برنامهریزی میکند و از دیگران هم کمک میگیرد.
به طور مثال مادر خانه وقتی میخواهد خوراکی را برای اعضای خانه فراهم کند، از ابتدای روز میتواند از همه کمک بگیرد و در به انجام رساندن این ماموریت همه را همراه کند و اعضا خانه در هماهنگی با هم وارد رابطهای صمیمانه و عمیقتر شوند.
ثمرات این حرکت گروهی اهمیت و ارزش اعضا خانواده را نشان میدهد و در انتها پیروزی و لذتی که همه کسانی که کمک کردند آن را میچشند. خاطراتی که باهم و کنار هم ساخته میشود و درک و شناخت بیشتر از قابلیتهای یکدیگر و این هر لحظه باعث نزدیکی اعضا میشود.
ما میتوانیم در هر کاری که انجام میدهیم دیگران را همراه کنیم مثل تفریحات، کتاب خواندن، کارهای روزانه، خرید، تمیزکاری خانه و … دبوره یک مادر و همسر هم بود و در این جایگاه وفادارانه عمل میکرد ومسئولیتهایش را به عنوان همسر و مادر فراموش نکرده و همچنین در جایگاه خدمتی خود نیز به قوت خداوند وفادار مانده بود.
لازم هست به عنوان یک زن همچون دبوره قدم برداریم، غصه آنچه نمیتوانیم انجام دهیم را نخوریم، گاهی تمرکز بر ضعفها، وقت، عمر و انرژی ما را هدر میدهد اما امروز در مشورت با خداوند میتوانیم نقاط قوت خودمان و دیگران را ببینیم و با آنچه که میتوانیم انجام دهیم هر چقدر اندک قدم برداریم. خداوند ما را با تفاوتهای بسیار کنار هم قرار داده است تا باهم در هماهنگی کار او را به انجام رسانیم و وارد رابطهای عمیقتر شویم. آن زمان است که توانهای اندک ما در دستان خداوند، کارهای بزرگ به انجام میرساند.
رهبری نه به معنای زورگویی بلکه برای برنامهریزیِ ساختن رابطه و مشورت دادن در خداوند است به معنای دیدن هدف و نقشه خدا برای تک به تک اعضا خانواده، گروه، جامعه و…
مشورتی که مردم، شرارت و بطالت را رها کنند و به همکاران خدا تبدیل شوند در هر نقشی که خدا آنها را فراخوانده خواه نجار، دکتر، پرستار، معمار، طراح، پدر، خواهر و…. از خداوند و رابطه با او و با یکدیگر لذت ببرند.
اگر در این خصوص خود را ناتوان میبینیم کافیست، رهبری جانمان و زندگیمان را در دستان خداوند قرار دهیم، همانگونه که در مزامیر میخوانیم:
«ای جان من خداوند را متبارک بخوان»
در کتاب «دوم قرنتیان ۱۰:۵»
«ما استدلالها و هر ادعای تکبّرآمیز را که در برابر شناخت خدا قد علم کند ویران میکنیم و هر اندیشهای را به اطاعت از مسیح اسیر میسازیم.»
بیایید دستانمان را برافرازیم و نام خداوند را اعلام کنیم و به فکرمان فرمان دهیم تا در نظم خداوند حیات یابد. هر بیماری، هر درد و ناتوانی فرو ریزد تا نقشه خداوند نمایان شود. وقتی که زیر فرمان خداوند هستیم، درک میکنیم باید به عنوان یک زن، زیر اقتدار همسر خود باشیم و در زندگی زناشویی، رهبری همسر خود را بپذیریم و از او اطاعت کنیم. این وظیفه ما در کلام است که در قانون خدا از همسرمان اطاعت کنیم و ما نیز محیط خانه و خانواده را رهبری کنیم. چه در انجام کارهای خانه و خانهداری که میبایست در یک تیم آن را سازماندهی و رهبری کنیم و طبق رهبری خداوند پیش برویم.
روش زندگی مسیحی بدون مسیح امکان پذیر نیست و در این مسیر میبایست زیر فرمان و رهبری خداوند باشیم و با اطاعت کامل از او پیروی کنیم.
وقتی سکان زندگی ما در دستان خداوند نباشد، چگونه میتوانیم فرزندان نور و عمل کننده کلام باشیم؟ گوش ما میبایست به کلام خداوند شنوا باشد و آن چیزی را که کلام زنده خداوند به ما میگوید را با اطمینان و اعتماد کامل بپذیریم. در اینصورت است که ما میتوانیم در تربیت و پرورش فرزندان از راهنمایی خداوند بهره بگیریم و در مسیر درست آنها را هدایت و رهبری کنیم.
در غیر اینصورت ثمره و نتیجه تعاملات و مشارکتهای خانوادهای که در آن هستیم، چیزی جز اینکه به سمت غیبت، قضاوت، انتقامجویی و تلافی کردن برویم، نمیتواند باشد و به روح خدا اجازه نمیدهیم تا ما را هدایت و در زندگی ما کار کند؛ آن را از خود، فرزندان و خانوادهمان دریغ میکنیم.
خداوند هدف، نقشه و برنامهای دارد و برای پیشبرد آن، با فیضش این فرصت را به ما میدهد تا با رهبری که به ما میسپارد، با مسحی که از سوی آسمان برای ما دارد، خدمت و وظیفهای که به عنوان یک ایماندار بر عهدهمان است؛ انتخاب کنیم، به دعوت خداوند لبیک بگوییم و در مسیر خواست و اراده او قدم برداریم و با قدرت و قوتی که خداوند به ما میبخشد در هدف او پیروز شویم.
در نهایت زمانیکه وعدههای خداوند به انجام میرسد و دبوره با هدایت خداوند، ظفر و پیروزی اسرائیل را با سرودی با شادمانی میسراید، با آگاهی از رهبری در ماموریتی که از سوی خداوند دریافت کرده است، پیروزمندانه میگوید…
«خداوندا، دشمنانت جملگی اینگونه هلاک شوند! ولی دوستانت همچو خورشید باشند، آنگاه که در قوّتش طلوع میکند. و آن سرزمین تا چهل سال در آرامش بود.» داوران 5:31
خدا ما رو تشویق میکند در ارزش زن بودن بمانیم. او دعوت میکند که در حین زن بودن تشویق کننده باشیم برای تسلی و تشویق و بنا قدم برداریم در هر شرایط ایمانی استوار و داشته باشیم پیروزی را به مردم اعلام کنیم.
حال بیایید تأمل کنیم ما چقدر دبوره زمان خود هستیم؟ آیا در دعوت و فراخواندگی خداوند از ما ایستادهایم؟!