شناسنامه فیلم:
فیلم “آگوست راش” در سال ۲۰۰۷ توسط “Kirsten Sheridan” به سبک موزیکال ساخته و در ۲۱ نوامبر ۲۰۰۷ اکران شد. این فیلم با بودجه‌ای بالغ بر ۲۵ میلیون دلار ساخته شده و بازیگرانی چون “Jonathan Rhys Meyers”، “Keri Russell”، “Freddie Highmore” و “Robin Williams” در آن نقش آفرینی کرده‌اند.
خلاصه فیلم:
لیلا نواچک فارغ التحصیل دانشگاه و نوازنده ماهر ویولون سل است. او یک روز با مرد جوانی به اسم لوئیس که خواننده یک گروه موسیقی راک است آشنا می‌شود و شب را در کنار او سپری می‌کند، اما فردای آن روز آن‌ها مجبور می‌شوند برای همیشه از هم جدا شوند. لیلا از لوئیس باردار شده و فرزند پسری بدنیا می‌آورد. پدر لیلا به دروغ به دختر خود می‌گوید که فرزندش پس از تولد مرده است و این کودک را مخفیانه به یک پرورشگاه می‌سپارد. دوازده سال می‌گذرد و پسر لیلا و لوئیس بزرگ شده و استعداد زیادی در موسیقی پیدا می‌کند. او بخاطر آزار و اذیت فراوان همسن و سال‌هایش از پرورشگاه فرار کرده و مردی به اسم ویزارد (جادوگر) استعدادهای او را کشف می‌کند و اسم آگوست راش را روی او گذاشته و او را نزد خود می‌برد. آگوست بدنبال پیدا کردن پدر و مادر خود است و اطمینان دارد با کمک گرفتن از موسیقی می‌تواند آن‌ها را پیدا کند…
بررسی فیلم:
فیلم آگوست راش در عین سادگی بسیار قابل تامل است و بیننده را وادار می‌کند که علاوه بر دنبال کردن داستان، به روابط بین شخصیت‌های داستان بیندیشد. رابطه بین آگوست راش و والدینش کاملاً قابل انطباق است با رابطه ما و پدر آسمانی‌مان.
آگوست پسر بچه‌ای یتیم است که در کودکی از پدر و مادرش جدا شده و نمی‌داند که پدر و مادرش کجا هستند و یا حتی زنده هستند یا نه. ولی او به موسیقی زندگیَش توجه می‌کند و به دنبال آن است. “موسیقی همه جا هست فقط کافی است که آن‌را بشنویم.” این جمله‌ای‌ست که فیلم با آن شروع می‌شود و به پایان می‌رسد. در زندگی همه ما موسیقی‌هایی در جریان است، همان ارتباط دهنده ما با طبیعت و دنیای پیرامونمان، هر کدام به نوعی با ریتم‌ها و ضرب‌های مختلف آن‌را می‌شنویم یا بعضی اوقات اصلاً متوجه آن نمی‌شویم و آن‌را نمی‌شنویم.
وقتی موزیکی گوش کرده و با آن ارتباط برقرار می‌کنیم می‌دانیم که آن‌طرفِ صدا، کسی هست که برای ما می‌خواند و آن موزیک مختصِ حال و احوال و دل ماست. مانند این است که هر روز در اطرافمان نشانه‌های خدا را می‌بینیم و بارها و بارها صدایش و نشانه‌هایش را می‌بینیم ولی خدا را نمی‌بینیم و این همان جایی است که مورد تحقیر و تمسخر دیگران واقع می‌شویم.
آگوست راش ایمان دارد موسیقی که او می‌شنود از دل و جان پدر و مادرش به طرف او می‌آید، با تمامی دل این را باور دارد ولی هیچ نشانه یا مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد، ایمان او یادآور آیه‌ایست از کلام: “ایمان ضامن چیزهایی است که بدان امید داریم و برهان آنچه هنوز نمی‌بینیم.” (عبرانیان باب 11 آیه 1)
آگوست هر لحظه با اقتدار و ایمان آن موسیقی را دنبال می‌کند و به سنگ‌هایی که این دنیا به هر طریقی به سر راهش می‌اندازد تا او را دلسرد و مایوس کند، توجهی نمی‌کند و فقط گوش‌هایش را تیزتر و تیزتر می‌کند تا نوای آن موسیقی را واضح‌تر بشنود.
او سمبلی است از فرزندان گم شده خداوند که فقط به دنبال یافتن پدر هستند و با دیدن نشانه‌هایی در زندگی قدم به قدم بیشتر به پدر آسمانی نزدیک می‌شوند.
نکته قابل اهمیت در این فیلم توجه او به هدیه خداست. همه‌ی ما هدایایی از خداوندمان دریافت می‌کنیم، بعضی آن‌ها را شناخته و برخی دیگر آن‌را نمی‌بینیم، فقط کافی است مثل او به ندای درونمان اعتماد کنیم تا هدایای خدا را در زندگیمان ببینیم.
آگوست نمی‌داند که او فرزند دو موزیسین است و علاقه و استعداد او به موسیقی شاید به دلیل آن‌ها باشد.
او با صداهایی که از اطراف خود می‌شنود موسیقی‌هایی در ذهنش می‌سازد، با صدای باد، قطار، سگ، بوق ماشین‌ها و هر چیزی که در دنیای اطرافش می‌شنود و هیچ‌کدام را بی‌اهمیت نمی‌داند و ساده از کنارشان رد نمی‌شود.
صداهایی که بارها و بارها به سادگی در زندگیمان از کنارشان می‌گذریم ولی آگوست همه آن‌ها را تقویت می‌کند و با تمرین و پشت‌کار هدیه خداوند را بارور می‌کند و در آن رشد کرده و به یک نابغه تبدیل می‌شود. همان رشدش باعث دستیابی او به خواسته قلبیش می‌شود.
شاید در طول فیلم به ذهنمان خطور کند که ما هم فرزندان گم شده و طرد شده هستیم و خانواده‌مان رهایمان کرده‌اند، ولی پدر همیشه منتظر بازگشت و پیدا شدن فرزندانش است.
همیشه قدم ایمان ما و مهر پدر ما را دور هم جمع می‌کند. آمین که تماشای این فیلم زیبا در مشارکت گرم خانواده برای شما پر از برکت باشد.
