قسمت ۱۵

در تاریخ‌سازان آسمانی به راه و مسیر شاگردان و رهروانی پرداختیم که حتی تا به مرگ در اعتقاد و ایمان به آنچه دیده و چشیده بودند استواری و ایستادگی کردند تا مژده و خبرخوش نجات را به تمامی جهان برسانند و آن را گسترش دهند. اینان کسانی بودند که ایمان خود را به سیطره ظهور رسانیدند.

همانطور که بارها ذکر کرده‌ایم مردم معمولاً به خاطر مسائل دروغینْ متحملِ درد، رنج، شکنجه یا مرگ دردناک نمی‌شوند. در شماره‌های پیشین به جمعی از این شاگردان و زندگی و مرگ آنها اشاره شد. در این شماره نیز به زندگی نویسنده یکی از اناجیل یعنی لوقا خواهیم پرداخت.

شاگردی و راه مسیح را براستی چگونه می‌توان از درد و رنج خالی دانست در حالی که مکتوب است: چون مسیح در عرصه جسم رنج کشید شما نیز به همین عزم مسلح شوید. (اول پطرس 4)

لوقا (شهادت 93 سال پس از میلاد مسیح):

لوقا یکی از تاریخ نویسان و مورخان رسمی کلیساهای اولیه بود. نوشته‌های او بطور موازی و تصدیق شده در کنار دیگر اناجیل یعنی متی، مرقس و یوحنا وقایع زندگی عیسی را بازگو می‌کند. البته تائیدیه‌های دیگری نیز مانند یوسیفوس تاریخ نویس یهودی-رومی قرن اول از منابع مسیحی موجود است. اما وقتی صحبت از سوابق و اطلاعات تاریخی به میان می‌آید کتاب دو جلدی لوقا یعنی انجیل لوقا و اعمال رسولان درک بهتر و دقیق‌تری از ثبت وقایع زندگی زمینی عیسی و تاثیر خدمات او برای خواننده به ارمغان می‌آورد.

اگرچه لوقا در جرگه دوازده شاگرد نامبرده شده عیسی نبوده است ولی مکتوبات او بیانگر این مهم است که او با اکثر شاگردان و شاهدان عینیِ وقایع زندگی عیسی و خدمات او در ارتباط بوده است. در پاراگراف ابتدایی و مقدماتی از انجیل لوقا و اعمال رسولان او به روشنی به این موضوع اشاره و رویکرد خود را در همان ابتدا مشخص نموده است.

«من نیز که همه چیز را از آغاز به‌دقّت بررسی کرده‌ام، مصلحت چنان دیدم که آنها را به شکلی منظم برای شما، عالیجناب تِئوفیلوس، بنگارم، تا از درستی آنچه آموخته‌اید، یقین پیدا کنید.» (لوقا ۱: ۳-۴)

در باب‌های اول و دوم انجیل لوقا اطلاعات دقیق و لحن آشنا و صمیمی از تولد عیسی تصویر و گویش یک شاهد عینی را برای خواننده خود مجسم می‌سازد که در این مورد می‌توان به مریم به عنوان شاهد عینی این واقعه اشاره کرد. مریم که مدتی طولانی تمامی این وقایع ارزشمند را در قلبش نگاه داشته بود آنها را با پزشک و تاریخ‌نویس دلسوز که سوالات بیشماری در سر داشته به اشتراک گذاشته و آنها را برای ما بازگو می‌نماید.

یکی از ویژگی‌های کتاب  اعمال رسولان قسمت‌هایی از آن است که به بخش‌های «ما» معروف و شناخته شده است. به عنوان مثال وقتی لوقا وقایع سفر پولس را نقل می‌کند در بعضی از موارد به کلمه «ما» اشاره ظریفی می‌کند که خود بیانگر این است که وی نیز درآن سفر با آنان همراه بوده است. «اگر این صحت داشته باشد بنابراین می‌توان گفت که لوقا باید در ابتدای سفر بشارتی پولس به تروآس به گروه او ملحق شده باشد.»

«آنان پیش از ما رفتند و در تْروآس منتظر ما شدند. ولی ما پس از ایام عید فَطیر، با کشتی از فیلیپی روانه شدیم و پنج روز بعد، در تْروآس به آنان پیوستیم و هفت روز در آنجا ماندیم. در نخستین روز هفته، برای پاره کردن نان گرد هم آمدیم. پولس برای مردم موعظه می‌کرد، و چون تصمیم داشت روز بعد آنجا را ترک گوید، سخنانش تا نیمه‌های شب به درازا کشید. در بالاخانه‌ای که گرد آمده بودیم، چراغ بسیار بود.» (اعمال رسولان ۲۰: ۵-۸)

در کولسیان باب ۴ آیه  14 نیز می‌بینیم که پولس، لوقا را پزشک محبوب خطاب می‌کند: «لوقا پزشک محبوب و همچنین دیماس شما را سلام می‌فرستند.»

حضور یک پزشک در گروه بشارتی آنان در واقع یک امتیاز محسوب می‌شد و مزایای خاصی داشت. لوقا مطمئناً باید در طول سفر به عنوان پزشک برای گروه خدمت کرده باشد. در واقع او نه تنها می‌توانست به دلیل بیماری‌های طولانی مدتی که پولس با آن درگیر بود درکنارش باشد بلکه می‌توانست بر زخم‌ها و کوفتگی‌های ناشی از ضرب و شتم و سنگسار در هنگام  بشارت کلام خدا که برای آنان اتفاق می‌افتاد مرهم و دارو بگذارد.

از آنجا که لوقا بیشتر به عنوان یک همراه و نویسنده و وقایع‌نگار بود تا یک سخنور و یا واعظ کلام، به همین خاطر ممکن است از برخوردهای ناملایم و خشونت بار که دیگرهمراهانش متحمل می‌شدند درامان مانده باشد. هرچند لوقا به وضوح سهم خود را از رنج‌های مسیح تجربه کرد.

لوقا در آخرین سفر پولس از قیصریه به روم با او همراه و همسفر بود. شرایط فصلی سال، سفر را برای مسافرین خطرناک‌تر از زمان‌های معمول می‌کرد و شرح ناامیدانه از تلاش‌های خدمه کشتی برای زنده ماندن از طوفان‌های دریایی که در اعمال رسولان باب ۲۷ می‌خوانیم به همین مهم اشاره دارد.

لوقا به عنوان شاهد عینی از یک گروهِ بازمانده، جزئیات آن را شرح داده و وجود خطرات در سفرهای آن زمان را توضیح می‌دهد. آن طوفان و سختی‌ها که  دو هفته به طول انجامید آزمایشی برای تمامی افراد در کشتی بود. بعد از غرق شدن کشتی و رسیدن سرنشینان به جزیره مالت، دو واقعه که توجه او را به خودش جلب کرده بود را با دید پزشکیِ خود شرح داده است. اول اینکه پولس توسط ماری سمی گزیده شد ولی هیچ آسیبی به او نرسید و تعجب و هیجان ساکنان آن جزیره را برانگیخت و دیگری دعا کردن و دست گذاشتن پولس بر روی پدر رئیس جزیره که از بیماری رنج می‌برد و شفا یافتن او از این بیماری بود. در واقع خدا شفای خود را از طریق پولس بر او جاری کرده بود. (اعمال رسولان باب 28)

در این رویدادها و از بطن تمامی این سختی‌ها فرصت‌هایی مهیا شد تا عده زیادی بتوانند کلام خدا را بشنوند و خبر خوشْ بشارت شود و موعظه گردد؛ و این بود هدف اصلی.

در مورد نحوه مرگ لوقا اختلاف نظرهایی وجود دارد. بر اساس برخی از روایات لوقا تا به آخر با پولس در روم بود و بعد از آن به خدمات خودش به طور گسترده ادامه داد. بر اساس همان روایات، لوقا در پیری در مکانی به نام بویوتیا (ناحیه‌ای در یونان باستان) درگذشت.

اما با توجه به جو خشونت‌آمیزی که بر علیه مسیحیان در زمان حیات او حاکم بود بازتاب‌های قدیمی که به شهادت او در یونان اشاره می‌کند را نمی‌توان نادیده گرفت.

این پزشک محبوب حقیقتاً با دست نوشته‌های خود باعث شفاهای روحی بسیاری شد. حتی بسیار بیشتر از بیماران جسمی که در طول مدت طبابتش لمس کرده بود.

«زیرا مرا زیستن مسیح است، و مردن، سود.» (فیلیپیان ۱: ۲۱)

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

توماس
فلافل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست