آیا میخواهی از قفس خارج شوی؟
همراهان عزیز اسمیرنا و تمامی عزیزانی که امروز برای اولین بار با اسمیرنا همراه شدهاند، شالوم خداوند بر همگی شما باد.
موضوع نجات و رهایی از اسارتها همواره پُر توجه برای ایمانداران و حتی غیر ایمانداران بوده و هست. در کلیساها وارد میشویم و میشنویم در مسیح آزادیست و یکصدا با همخوانانِ سرودها همصدا میشویم و فریاد بر میآوریم “مسیح آزادم ساخت” اما براستی چطور این نجات را در خون مسیح دریافت کردهایم و چگونه در او و پادشاهی او زیست میکنیم؟
زن زناکار در اناجیل یکی از مثالهای زیبای درک این رهایی و دریافت نجات است. زنی که در حین زنا دستگیر شده و حال برای قضاوت و داوری به نزد عیسی آورده میشود.
عیسی به کسانی که او را با هر انگیزهای متهم میکنند سخن میگوید؛ کسی که گناه نکرده است نخستین سنگ را به طرف زن زناکار نشانه رود. همگی سنگها را میاندازند و میروند و تنها بیگناه و حقدارِ میدان، یعنی عیسی مسیح در صحنه میماند.
چه نشانهی زیبایی از رویارویی انسان گناهکار با معبود و خدای خود… کمی این تصویر را تجسم کنید…
عیسی به خوبی قادر است درباره او قضاوت کند و حتی اولین سنگ را به حق پرتاب کند، اما آن نور به زمین آمد؛ جسم پوشید تا بواسطه ایمان به او ما نیز فرزندان گردیم، فیض از پی فیض و راستی در ما عمل کند. (یوحنا باب یک)
عیسی به زن میگوید: ای زن، ایشان که تو را متهم میکردند کجایند؟ هیچکس تو را محکوم نکرد؟
زن پاسخ میدهد: هیچکس سرورم… عیسی نیز به او گفت: من هم تو را محکوم نمیکنم… برو و دیگر گناه مکن!!!
بخشش مسیح برای گناهکار مهیاست اما انتخاب راه و راستی و حیات هنوز در دستان ماست. انتخابی که حتی خالق نیز به آن احترام میگذارد چرا که ما را چنین خلق کرد، با قدرت انتخاب و حق تصمیمگیری. او راه و نور را به ما نمایان میسازد و از بیراهه و تاریکی ما را میخواند تا در جاده او قدم بگذاریم، چرا که از پیش مقدر کرد که در این راه محافظت و آرامش و برکت تو نهفته است و از دریا و رودخانههای وحشی عبور خواهی کرد. اما هنوز انتخاب با توست که کدامین راه را انتخاب میکنی و قدم در آن میگذاری. راهی که او مهیا ساخته تا در عدالت او ساکن گردیم و در آغوش پر مهر پدر و گرمای محبت ازلی و ابدی او باشیم و یا راهی که از جاده و پادشاهی او خارج میشویم و همشکل این عصر…؟
برو و دیگر گناه مکن!!! کلام آخر…؛ زیرا با گناه خودمان را از محبت خدای قدوس دور میکنیم و در تاریکی ساکن میشویم، چرا که او قدوس است و با گناه و گناهکار نمیتواند رابطه داشته باشد؛ نه اینکه نمیخواهد بلکه نمیتواند، چون بر خلاف ذات قدوس اوست و اگر رابطه داشته باشد دیگر قدوس نخواهد بود. مثل ظرف آبی پاک که قطرهای آب آلوده به آن اضافه گردد دیگر پاکی خود را از دست داده است. اما با محبت این پدر راه مهیا شد تا عدالت به اجرا گذاشته شود و بتوانیم با کفاره گناهان، محبت و آغوش آن قدوس را بار دیگر بچشیم. نه عدالتی بر ما بلکه بر پسر یگانه خود که به نیابت و جانشینی ما فدیه گشت تا ما حیات داشته باشیم.
انتخاب با توست… امروز میتواند نجات وارد این خانه و این قلب شود. اگر امروز تصمیم بگیری که به آن نور اعلام کنی “به قلب من درآی” امروز در این قفس باز است چرا که او ما را بازخرید کرد و فدیه نمود… آیا میخواهی آزاد شوی از اسارت گناه؟ آیا میخواهی در جهانی متفاوت و بسیار بزرگتر از قفس خود زیست کنی؟ آیا میخواهی از تکرارهای هر روزه و افسردگی و بیهویتیها آزاد شوی؟ امروز تصمیم با توست… در این قفس باز شده است… زنجیرها گسسته اما انتخاب با توست… آیا میخواهی از قفس خارج شوی؟؟؟