انضبات روحانی

سلام و درود خدمت همراهان صفحه «من یک زن هستم»!
عید قیام مبارک.
با فیض خداوند در این هفت سالی که گذشت، در این صفحه بر این بودیم تا هر چه بیشتر در درک هویتمان در مسیح رشد کنیم؛ شناخت هویتمان در مسیح به ما کمک می‌کند در خانواده به عنوان همسر، خواهر، فرزند و یا مادر عملکرد صحیحی داشته باشیم. تصور کنید که معدن گرانبهایی پُر از جواهرات را پیدا کرده و با ماشین حفاری به آن دست یافته‌اید و حال آن جواهرات در دستان شماست؛ در زندگی شماست، ولی تا آنها را خرج نکنید زندگی‌تان متحول نمی‌شود. ما نیز با ایمان به مسیح این معدن را یافته‌ایم و صفات نیکویی که از آنِ خداوند است را می‌توانیم با ماشین ایمان بیابیم. حال برای اینکه این صفات زندگی‌مان را متحول کند باید این خصوصیات را بکار ببریم و آنها را تمرین کنیم. یکی از این خصیصه‌ها «وفاداری» است که در این شماره به آن می‌پردازیم.
«دروازه‌ها را بگشایید تا قوم پارسا داخل شود، قومی که وفادار می‌ماند.» اشعیا ۲: ۲۶
به راستی معنای حقیقی وفاداری چیست؟ و وفادار کیست؟
امروزه وفاداری مثل یک افسانه شده است و در جامعه شاهد بی‌وفایی‌های بسیاری هستیم. این معضل اجتماعی ثمره‌اش ترس، تنفر، خشم، بی‌اعتمادی و.. می باشد. بلی! در پس عهدشکنی‌ها گیجی، شک و گم‌شدن در انتظار ما می‌باشد و از جاده سلامتی و برکت دور می‌شویم؛ اما خبر خوش در این بین وفاداری خداست که وفادارانه منتظر بازگشت ما است و برای احیای رابطه‌اش با ما جانش را داد. باید هر روزه در شناخت این خدا رشد کنیم تا ثمرات مشارکت با او زندگیمان را پر کند.
براستی پایداری و وفاداری امروزه چهره‌ای نادان به خود گرفته است و شیطان با فریب‌هایش هر روز می‌گوید: «اگر وفادار باشی یا پایدار، احمق هستی زیرا دنیا نسبت به تو بی‌وفاست.» بله! پچ‌پچ‌های تاریکی در گوشمان زمزمه می‌شود: «وفادار نباش، فکر می‌کنه بهش وابسته‌ای»، «وفادارباشی،آزاد نیستی»، «اون قدرِ تو رو نمی‌دونه»، «آخه فکر می‌کنی اون باوفاست!»، «به خودت فکر کن»، «داری گول می‌خوری»، «سواستفاده می‌کنه ازت»، «اگه ترک کنی ارزشت رو می‌فهمه»، «محک بزن ببین بیرون چه خبره؟»، «همه انجام می‌دهند تو هم بی‌وفایی کن» و… بله! دنیا هر روز برچسب‌هایی دارد تا ما را از جاده اصلی دور کند و هر لحظه وفاداری را در غالب معامله‌ای به ما نشان می‌دهد.
عبارات بسیاری نیز می‌شنویم تا ما را از تمرکز و وفادار بودن به خداوند باز دارد: «اگر به خدا زیاد فکر کنی، دیوانه هستی»، «اگر حرف خدا را زیاد بزنی، مذهبی هستی» و اما و اگرهای بسیاری را به ما یاد می‌دهد تا در شرایط مختلف به خودمان اجازه بدهیم وفادار نباشیم، زیرا دیگران وفادار نیستند. واژه گرگ بودن بسیار زیباست و گوسفند بودن بسیار زننده؛ بسیاری آرزو می‌کنند کاش در جامعه می‌توانستند گرگ باشند تا موفق شوند، چه آرزوی تلخی!
در حقیقت بهترین راه درک وفاداری تأمل در وفاداری یهوه است، خدایی که در هر شرایطی وفادار هست.
در کتاب «روت»، نگاهی می‌اندازیم به دو بانو که در وفاداری قدم برداشتند تا با هدایت روح خدا به شناخت بهتر در شخصیت و هویت حقیقیمان‌ در مسیح پی‌ببریم.
یادآوری از کلام کتاب روت، عهد عتیق:
در ایامی که «داوران» حکم می‌راندند، در سرزمین اسرائیل قحطی شد. پس مردی از «بِیت‌لِحِمِ» «یهودا»، با همسر و دو پسرش به دیار «موآب» رفت تا در آنجا غربت گزیند. قحطی در بیت‌لِحِم سبب کوچ این خانواده به موآب (اردن امروزی) می‌گردد. شروع قوم موآب از فرزندانِ دختران «لوط» شکل گرفت و بعدها به دشمنان قوم خداوند تبدیل شدند. «اَلیمَلَک» در موآب درگذشت و «نعومی» و دو پسرش باقی ماندند. پسران وی از دختران موآبی برای خود همسرانی به نام «عرفه» و «روت» گرفتند. به یاد داشته باشید که دوستی با اقوام دیگر بر طبق کتاب «تثنیه» مجاز نبود و از طرفی ازدواج با آنها کاملاً بر خلاف شریعت گفته شده توسط موسی بود. روت همسر «مَحلون» بود. پس از ده سال هر دو پسر نعومی مردند. نعومی تصمیم به تَرک موآب و بازگشت به سرزمین خود یعنی بیت‌لِحِم گرفت و از هر دو عروس خود خواست که در موآب و در بین خویشان خود مانده و ازدواج کنند. روت تقاضای نعومی را نپذیرفت و همراه مادر شوهر خود، موآب را ترک کرده و راهی بیت‌لِحِم شدند. نعومی که روت را وفادار در کنار خود می‌یابد او را هدایت می‌کند تا از «بوعز» یکی از اقوام یهودی درخواست یاری کند و از وی خواست او را به زنی خود بگیرد. به یاد داشته باشیم طبق سنت یهود نزدیک‌ترین خویشاوند مجرد باید او را حمایت می‌کرد. بوعز قبول کرد که روت را به زنی بگیرد تا نام شوهرش از بین نرود و روت عروس نعومی را به همسری انتخاب کرد. روت صاحب پسری به نام «عوبید» گردید که پدر بزرگ «داوود» پادشاه می‌باشد و «مسیح» نیز از نسل وی می‌باشد. نعومی دایه عوبید گردیده و از وی مراقبت می‌کرد.
بررسی موقعیت:
بر طبق آخرین باب‌های کتاب داوران درآن زمان قوم در گناه زندگی می‌کردند و انحراف جنسی و فساد در میان قوم بسیار شایع بود، زنان در آن بُرهه تاریخی قدرت و ارزش چندانی نداشتند و بیوه شدن یک زن همانند فاجعه‌ای بزرگ می‌نمود. اما نعومی در اوج این تاریکی‌ها و شرایط، خدای خود را وفادارانه پیروی می‌کند؛ او توانست نوری باشد برای هدایت عروس خود و در پایان، این برکت شامل نعومی هم شد.
براستی نعومی در این فشار چطور توانست به خداوند وفادار بماند؟ قحطی از یک سو، از دست دادن شوهر و پسرانش از سوی دگر! نعومی چه چیزی را یافته بود که نمی‌خواست آن را از دست دهد؟ او چطور در‌های غم و تلخی را بست؟
تا زمانیکه محبت حقیقی را نچشیده باشیم نمی‌توانیم وفاداری حقیقی نسبت به عهدها، اشخاص و حتی خدا را درک کنیم؛ خدای ما خدای محبت است. به همین دلیل به تمامی وفادار خوانده می‌شود. این سخن درخور اعتماد است که: «اگر با او مردیم، با او زندگی هم خواهیم کرد. اگر تحمّل کنیم، با او سلطنت هم خواهیم کرد. اگر انکارش کنیم، او نیز انکارمان خواهد کرد. اگر بی‌وفا شویم، او وفادار خواهد ماند، از آن رو که خویشتن را انکار نتواند کرد.» دوم تیموتائوس باب 2
بسیاری از مواقع ما تلخ هستیم، دشمنی می‌کنیم، در وادی مرگ قدم می‌زنیم و در لجبازی‌ها انتخاب می‌کنیم که وفادار نباشیم، اما خدا وفادارانه منتظر ما می‌ایستد تا بازگردیم و توبه کنیم و با محبت انبوهش ما را می‌پوشاند. پدر آسمانی با محبت عظیمش برای نجات ما قدم برداشت تا وارد رابطه با او شویم.
«زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد.»یوحنا 3:16
رابطه‌ای که اگر ما در آن قدم بگذاریم رابطه‌ای سرشار از امنیت، شادمانی و عشق حقیقی است، چشیدن این عشق و محبت باعث پدید آمدن وفاداری می‌شود.
نعومی کارهای خدا را به یاد داشت و عشق خدا را برای نجات قوم شنیده بود و به نقشه کامل خدا امید داشت در جایی که هیچ امیدی نبود او انتخاب کرد که در خدا بماند و نیاز خود را در او بجوید او حتی از دو عروسش خواست تا به نزد خانواده‌شان بازگردند.
یکی از لازمه‌های دیگر وفاداری، پایداری و ثبات است. همانطور که بارها در کلام خوانده‌ایم
خداوند در وعده‌هایش امین است و تغییر نمی‌کند؛ در شرایط مختلف، در بحران‌ها و در روابط با انسان‌های گوناگون خداوند به تمامی وعده‌هایش وفادار است.
حال ما چقدر در سختی‌ها و شرایط دشوار زندگیمان به روی عهدمان با خدا پایدار می‌مانیم و اجازه نمی‌دهیم فریب‌های دنیا ما را نسبت به پدر آسمانیمان بی‌وفا کند قابل تأمل است!!
نعومی که زمانی طبق خواست شوهرش از خویشان و سرزمینش دور می‌شود و به موآب می‌رود اینک بیوه زنی فقیر و بی‌اولاد است. حال که تصمیم با خود اوست انتخابش بازگشت به سرزمینش است، ولی راه سخت است و طاقت فرسا؛ خصوصاً برای بیوه زنانی که پولی در چنته خود ندارند و از دو عروسش می‌خواهد به نزد خانواده‌شان برگردند و ازدواج کنند چرا که نعومی مهربان حاضر نبود دو عروسش بیش از این متحمل سختی شوند زیرا آنها به اندازه کافی رنج کشیده‌اند. در ابتدا دو خواهر موآبی عرفه و روت حاضر به ترک مادر شوهر خود که اینک برایشان حکم خانواده‌شان را دارد نشدند و زار زار گریستند. به راستی چرا؟ مگر نعومی پسرانی دیگری داشت؟ مگر ثروتی داشت؟ نه! چه چیزی نعومی را برایشان اینقدر خواستنی کرده بود؟ آن دو می‌خواستند به نزد قوم خداوند و خدای یهود بروند، مگر یهوه را می‌شناختند؟ چه آشنایی با قوم یهود داشتند؟ معیار سنجش آنها چه بود؟ مسلماً اَلیمَلَک نبود، چرا که او سال‌ها قبل درگذشته بود. می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که نعومی چنان مهربان، رئوف، با گذشت، شکیبا، با حکمت و درایت در خانواده عمل کرده بود، طوری با ایمان زندگی کرده بود که دو دختر موآبی او را معیار شناخت یهوه و قوم قرار داده بودند. نعومی به عنوان نور و نمک به خوبی عمل کرده بود.
خانواده ما ایمانداران هم آماج حمله‌های شریر قرار می‌گیرد. فقر، فسادهای مالی، خیانت و حتی مرگ عزیزان دروازه‌های باز حملات شریر به خانواده‌مان می‌تواند باشد. اگر در مسیح نمانیم و در او تجهیز نشویم آرامی او را دریافت نخواهیم کرد. به عنوان زن و مادر مسیحی موظف هستیم با استفاده از حکمت الهی و درایت، خانواده را در پایداری در ایمان با صبر، شکیبایی و فروتنی حفظ و نگهداری کنیم و دعا کنیم تا محافظت خداوند بر خانواده باشد. «چنان در اتحاد با خداوندمان باشیم و طوری با کلام زندگی کنیم تا نور و نمکی کارآمد برای مسیح باشیم و آنهایی که از بیرون خانواده را می‌نگرند به سمت مسیح روی آورده و او را ببینند.» (اول پطرس 3:15)
در ادامه نعومی دلسوز که تاب رنج کشیدن دو دختر را نداشت باز اصرار می‌کند آنها به نزد مادرشان برگردند و خودش را باری بر دوش عرفه و روت می‌دانست. «زیرا که جان من به خاطر شما تلخ شده چونکه دست خداوند بر من دراز شده.» (روت 1: 13)
اینبار عرفه تسلیم اصرار او می‌شود و در راه با صدای بلند می‌گریست زیرا به خانواده شوهر متوفایش (نعومی) احساس تعلق خاطر داشت. اما شاید تعلقات مادیَش در موآب دست و پایش را بسته بود. پس نعومی را تَرک می‌کند و می‌رود اما روت می‌گوید که او را تَرک نخواهد کرد.
«هر جا تو بروی می‌آیم و هر جا منزل کنی منزل می‌کنم. قوم تو قوم من و خدای تو خدای من خواهد بود. هر جا که بمیری در آن‌جا دفن خواهم شد.» روت 1:16
روت هم با اینکه همه شواهد نشان از سختی و تنگی داشت انتخاب کرد که یهوه خدای او باشد، خیلی مواقع ایمان ما را آنچه چشممان می‌بیند تعریف می‌کند اما خداوند محبت پایدارش برای ما بر حسب نیکویی خودش هست. ما چطور؟! روت هم با ایمان قدم برداشت حتی زمانیکه هیچ چیز خوب دیده نمی‌شد اما در آخر اسم او در شجرنامه عیسی دیده شد.
نعومی توانسته بود یک اتحاد خدا‌محور بین خانواده‌اش ایجاد کند به طوری که روت حاضر به خروج از این اتحاد نبود. یک مادر ایماندار از طریق خواندن کلام و تطبیق آیات آن با زندگی خانوادگی و تجسم کلام در خود می‌تواند بنیان و اساس خانواده و فرزندان را با محبت خداوند بنا کند. بدین‌گونه صمیمیت و نزدیکی بین خودشان نیز رشد خواهد کرد. نعومی توانسته بود یهوه را در رفتار و کردارش جاری سازد و آنچنان تأثیری روی روت بگذارد که او حاضر به دست کشیدن از تمام متعلقاتش در موآب شود و با نعومی به سوی دیاری ناشناخته و خدایی تازه برود. روت تَوکلش را به خدای نعومی و حکمت و دِرایت او و پشتیبانی عاطفی نعومی بسته بود.
زندگی مادی نعومی به بن‌بست رسیده بود؛ نعومی از نظر مادی خالی و تهی بود، نعومی هیچ چیز نداشت، حتی سر پناهی بالای سرش نمانده بود اما روحش با وجود غم سنگین مرگ عزیزانش خدا را می‌جویید، چرا که به احکام و شریعت او وفادار بود و روت را به بیراهه هدایت نکرد. از صفات نیکوی بانوی ایماندار می‌توان به خصیصه‌های اخلاقی نعومی در کتاب روت اشاره کرد. نعومی در صبر و پایداری در ایمان، فداکاری و محبت، سرسپردگی و تسلیم در برابر خداوند، یهوه نمونه‌ای مثال زدنی است.
حتماً شنیده‌اید که بعضی خانواده‌شان را جهنمی غیر قابل تحمل توصیف می‌کنند. چرا آنها به این مرحله رسیده‌اند و چه کسی این شرایط را ایجاد کرده است؟ چه فاکتورهایی در این بین به فراموشی سپرده شده است؟ در این چنین خانواده‌ای افراد نسبت به هم فروتن نبوده و بخشش نداشته‌اند و روح‌القدس را در رفتار و عمل خود نجوییده‌اند. ما زنان به عنوان سهم خود، مسئول طلبیدن هدایت خداوند در میان افراد خانواده‌مان هستیم. فروتنی و بخشش مسیحایی را ما به فرزندان می‌آموزیم. نه فقط به گفتار بلکه در کردارمان برای فرزندان خود الگویی مناسب از یک ایماندار باید باشیم تا بتوانیم آنها را شاگرد سازیم تا در طی راه، نور خداوند راهمان را روشن سازد.
کتاب روت به ما این بینش را می‌دهد که خداوند می‌تواند همه ما را در نقشه خود به کار گیرد و فقط عده‌ یا قومی خاص محبوب خداوند نیستند. اما تنگ است آن در و سخت است آن راه که به حیات منتهی می‌شود و یابندگان آن کم‌اَند.
زمانیکه تصمیم می‌گیریم که به خداوند وفادار باشیم دریافته‌ایم که صخره امن اوست، تنها ملجا اوست که می‌توانیم در او پناه گیریم.
این تصمیم به ما کمک می‌کند تا در روشنایی حرکت کنیم و سخنان تاریکی و پچ پچ‌ها نتوانند زندگی ما را کنترل کنند بلکه خدای آسمان‌ها و زمین زندگی ما را در دستانش هدایت کند، اگر در او بمانیم ثمر خواهیم داد. بلی! شاخه‌ای که به تاک وصل باشد و از آن تغذیه شود و در او ریشه بگیرد، ثمر خواهد داد؛ پس چه بخواهیم چه نخواهیم اگر در او بمانیم ثمر خواهیم داد. یکی از ثمرات مشارکت با روح‌القدس تسلیم خودمان و وفاداری به اوست. (غلاطیان ۵: ۲۲)
در شماره بعدی به قدم‌هایمان در خصوص وفادار بودن و تسلیم خدا بودن و وفاداری در خانواده می‌پردازیم.
مسح وفاداری در خداوند با تک به تک شما.

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

دلنوشته
84 مجله فرهنگ و هنر شماره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست