نامه‌های تهدید آمیز

نامه‌های تهدید آمیز، مسیحیانی که در شمال غرب نیجریه زندگی ‌می‌کنند را به وحشت انداخته است. به گفته برخی از منابع، مسیحیان واقع در شمال غرب نیجریه پس از دریافت نامه‌های تهدید به مرگ مبنی بر بستن کلیسا‌ها، اکنون در وحشت زندگی می‌کنند. سخنگوی پلیس آن منطقه بیان داشت در پاسخ به نامه‌هایی که به مسیحیان هشدار می‌دهند که در صورت بسته نشدن کلیساها، کشته و یا ربوده خواهند شد، امنیت کلیساها را تقویت کرده و جمع‌آوری اطلاعات در این زمینه را نیز افزایش داده است. یکی از ساکنین آن منطقه می‌گوید: «از شروع این نامه‌های تهدید آمیز، ترس و وحشت در اینجا بوجود آمده است و مسیحیان برای شرکت در برنامه‌های کلیسایی و مطالعه کتاب مقدس، دیگر احساس امنیت ‌نمی‌کنند.» درحالیکه پلیس تلاش ‌می‌کند تا افرادی که این نامه‌ها را ‌می‌فرستند، شناسایی کند، تعدادی از ساکنین، به اسلام‌گرایان افراطی در میان دامداران «فولانی» ویا اعضای «بوکو حرام» در آن منطقه مظنون هستند.

یکی دیگر از ساکنین آن منطقه که از اعضا کلیسای محلی است ‌می‌گوید: «نامه‌ای به کلیسای ما ارسال شد که در آن هشدار ‌می‌داد، مسیحیان باید کلیسا را ببندند، در غیر اینصورت به ما حمله ‌می‌شود. به راستی ما نگران این هستیم که این گروه‌های افراطی تهدیدات خود را عملی کنند، چرا که اکنون آنها کنترل کامل مناطق روستایی را در دست دارند.» او در ادامه گفت که بسیاری از مسیحیان از کلیسا دور و عده‌ای نیز از روستا خارج ‌می‌شوند.

چندی پیش، سخنگوی پلیس محلی، نسخه‌ای از یک نامه تهدید آمیز را به دست آورده است و به رهبران کلیسا در مورد آن اطلاع رسانی و هشدار داد. سخنگوی پلیس ‌می‌گوید که در نامه به مسیحیان اخطار داده شده بود که باید عبادت در کلیسا را متوقف کرده و هر چه سریع‌تر آن را تعطیل کنند. پلیس ‌می‌گوید که ما در واقع رهبران مسیحی را از این موضوع آگاه کردیم.

پلیس محلی از رهبران مسیحی دعوت کرده است تا با حضور در جلسه‌ای در مورد اقدامات امنیتی با هم گفتگو کنند.

در همین راستا نیز یک گروه ویژه برای محافظت از کلیسا در روزهای یکشنبه مستقر شده‌اند. همچنین عده‌ای با لباس غیر رسمی برای جمع آوری اطلاعات وشناسایی کسانی که در پشت نامه‌های تهدید آمیز قرار دارند، مستقر شده‌اند. سخنگوی پلیس در مورد مضمون نامه تهدیدآمیز ارسال شده با یکی از خبرگزاریها بحث و گفتگو کردند.

پلیس ‌می‌گوید: «ما در حال تحقیق هستیم و هنوزمشخص نشده که این نامه از کجا فرستاده شده است و با توجه به شرایط فعلی منطقه، ما تنها به محتوای نامه و اینکه از کجا آمده اکتفا نمی‌کنیم بلکه تمام تلاش‌مان را انجام ‌می‌دهیم تا امنیت کافی را برای کلیساها و سازمان‌های کلیسایی فراهم کنیم.» او گفت که تیم امنیتی پلیس، هر یکشنبه، در مراسم کلیسا مستقر هستند.

سخنگوی پلیس همچنین اضافه کرد که این نامه‌های تهدید آمیز ‌می‌توانند فعالیت‌های مسیحی را در دیگر مناطق شمال غرب نیجریه، فلج کنند.

فرماندهی پلیس منطقه همچنین تایید کرده است که یک نامه تهدید آمیز برای مسیحیان ساکن در آن منطقه ارسال شده است که از آنها خواسته شده مراسم کلیسایی را متوقف و کلیساها را تعطیل کنند، در غیر اینصورت هدف خشونت و حمله قرار خواهند گرفت، او ادامه داد که ما همچنین متوجه شدیم که پلیس در مورد تهدید به رهبران کلیسا اطلاع داده بود و نهایت تلاش خود را برای محافظت از مسیحیان و منطقه انجام خواهد داد.

مسیحیان آن منطقه میگویند: «ما از پلیس و مقامات امنیتی محلی درخواست داریم تا با چالشهای تروریستی و آدم رباهایی که امنیت منطقه را تهدید میکنند، مقابله کنند.»

آنها ‌می‌گویند که ما با مسلمانان کاری نداریم بلکه صحبت ما با متعصبان و تندروهایی است که در میان آنها هستند و علیه مسیحیت اعلان جنگ ‌می‌کنند. بر اساس گزارش دیدبان جهانی، نیجریه در سال ۲۰۲۱ با ۹۹۰ مسیحی ربوده شده، پیشتاز جهان بود. در خشونت نسبت به مسیحیان، نیجریه، بعد از پاکستان در رتبه دوم قرار دارد؛ و حدود ۲۷۰ کلیسا بسته و تعطیل شدند. رهبران مسیحی در نیجریه معتقدند که حملات افراطی‌ها وگله‌داران به جوامع مسیحی برای تصرف سرزمین‌های مسیحیان است، چرا که نگهداری از گله‌هایشان در بیابان، شرایط را برای آنها دشوار کرده است. رهبران مسیحی از دیگر مسیحیان ‌می‌خواهند که در اتحاد برایشان در دعا بایستند.

دو پسر نوجوان برای یک بی‌خانمان غذا می‌خرند و پیام انجیل را با او به اشتراک ‌می‌گذارند.دو پسر نوجوان، پول و وقت خود را برای پیرمردی که به تازگی از مرکز توانبخشی خارج شده بود صرف کردند تا او نیز انجیل را بشناسد و آن را تجربه کند.

همه چیز از پارکینگ یک خواربار فروشی بزرگ آغاز شد. پیرمرد به تازگی از مرکز توانبخشی خارج شده بود که یک نگهبان، او را به دو نوجوان معرفی کرد. آنها وقتی پیرمرد را دیدند، بی‌درنگ به او گفتند که هر آنچه نیاز دارد، برایش ‌می‌خرند. آنها گفتند: «هر چه بخواهی برایت ‌می‌خریم.» پیرمرد با ناباوری پاسخ داد: «واقعا؟ یعنی هرآنچه که بخواهم برایم ‌می‌خرید؟»

دو پسر نوجوان برای او توضیح دادند که هدفشان تنها کمک کردن و گسترش دادن محبت در جامعه است.آنها سپس برای او غذا، آب و پتو خریدند. پیرمرد برای آنها توضیح داد که او باید به زودی شغلی پیدا کند و باید تلاش کند تا به زندگی عادی خود بازگردد.

آنها از حرف‌های پیرمرد متوجه شدند که او برای بازگشت به کار، باید گواهینامه خود را تعویض کند و این کار مستلزم هزینه بود. یکی از آن نوجوانان به او گفت: «ما معمولا پول نقد زیادی به همراه نداریم، ولی هر آنچه داریم را به تو ‌می‌دهیم تا تو بتوانی گواهینامه خود را تعویض کنی و کم کم به مسیر اصلی زندگی خود بازگردی.» پیرمرد در حالیکه از آنها تشکر ‌می‌کرد، ناگهان با سوالی عجیب آنها را غافلگیر کرد. پیرمرد پرسید: «شما به خدا اعتقاد دارید؟»

دو پسر به یکدیگر نگاه معنا داری کردند، زیرا این سوال، فرصت خوبی را برای آنها فراهم کرد تا بتوانند در مورد انجیل با او صحبت کنند. آنها پاسخ دادند: «بله، البته که ما به خدا اعتقاد داریم. ما معتقدیم که خدا ما را خوانده تا یکدیگر را دوست بداریم و به هم محبت کنیم، عشق بورزیم و با شادی به یکدیگر کمک کنیم.»

یکی از آنها همچنین شهادت زندگی خود را شرح داد که چگونه گرفتار مواد مخدر بوده و عیسی مسیح زندگی او را نجات بخشیده است. پیرمرد از شنیدن این ماجرا شوکه شد و پسر جوان در ادامه گفت: «بله پدر جان صادقانه ‌می‌گویم که اگر زندگیت را به خدا بسپاری، نه تنها به مواد مخدر، بلکه به هیچ چیز محتاج نخواهی بود.»

وقتی از آنها دوباره سوال کرد که چرا به او کمک کردند، دو جوان یک صدا گفتند که همه اینها به خاطر خدا بود.

آنها سپس برای او دعا کردند و آنها این‌چنین دعا کردند: «خداوندا، لطفا در قلب این پدر کار کن، به او نشان بده که خدای حقیقی و زنده هستی. او کامل نیست و ما نیز کامل نیستیم، اما در دستان تو هستیم و زندگی خود را به تمامی به تو می‌سپاریم تا آنچه اراده نیکوی توست به انجام برسد. خداوندا، اگر امروز این پدر تو را در قلب خود بپذیرد، زندگی‌اش برای همیشه تغییر خواهد کرد.» سپس آنها دوباره از او پرسیدند: «آیا میپذیری که خدا تو را دوست دارد و برای تو روی صلیب مرد؟» پیرمرد پاسخ داد: «بله»، جوانان با خوشحالی اعلام کردند که خدا او را دوست دارد و سپس گفتند کسانی را ‌می‌شناسند که ‌می‌توانند به این مرد کمک کنند؛ سپس او را به شخصی که ‌می‌شناختند معرفی کردند. طولی نکشید که خدا تمامی نیازهای پیرمرد را برایش مهیا کرد و او را از هر چیز بی‌نیاز ساخت. همانطور که خدا به آن پیرمرد کمک کرد و به او زندگی تازه‌ای بخشید، برای همه نیز چنین میخواهد. هر روز فرصتی است برای هرکسی، تا از نو شروع کند.

  محبتهای خدا هر روز صبح تازه میشود.

 مراثی ۲۳:۳

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

نگاه به تاریکی
مجله فرهنگ و هنر شماره 72

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست