تازگی یا دیرینگی
روزهای آخر سال است و کم کم به سال نو، فصلی تازه و بهار که همیشه برای ما نماد تازگی و طراوت است نزدیک میشویم.
همه ما شلوغی و هیاهوی چند روز باقی مانده به «عید نوروز» را تجربه کردهایم، وقتی تمام تلاشمان را میکنیم تا خانه تکانی کنیم و چیزهایی که کهنه و قدیمی شدند را دور بیندازیم و جایگزینی جدید برایشان تهیه کنیم. دلمان میخواهد همه چیز بوی تازگی بدهد و همچنان که طبیعت با جوانهها و شکوفههای خوشبو، مشام ما را پر میکند و زیباییهای چشمنواز آن نوید شروعی تازه را به ما میدهد، ما هم میخواهیم که خانه، زندگی، لباسها و وسایلمان را تازه کنیم،گاهی حتی از قبل برای رفتن به آرایشگاه و دکتر زیبایی وقت میگیریم و بلیط سفر را رزرو یا برای آن برنامهریزی میکنیم تا روزهای آغازین سال را در بهترین شرایط ممکن باشیم.
اما!! آیا همانطور که میخواهیم همه چیز ظاهری زیبا داشته باشد، میخواهیم درون و وجود ما تازه بشود و خانه دلمان را بتکانیم و گرد و غبار از آن بزداییم؟
اما، چطور چنین چیزی ممکن است وقتی احوالات ما دستخوش تغییرات ناخوشآیند محیط و جامعه اطراف ماست؟
شاید این گرد و غبارهایی که مدتهاست زندگیمان را پوشانده است و حتی به آنها عادت کردهایم، مانعی شدهاند تا پاکی و تازگی حقیقی را نتوان ببینیم؛ ما به چیزی فراتر از پاکسازی و جوانی ظاهری نیاز داریم، به کسی احتیاج داریم که عمق وجود و درون ما را میشناسد و میداند که چه چیزهایی باعث آلودگیها، مسمومیتها و ناپاکیهای ما شدهاند، کسی که با ظرافت و دقت میخواهد که تطهیر و تقدیس بشویم تا بیاید و ما را از حضور خودش پر کند، تا به شباهت خودش درآییم، آنوقت است که به هویت حقیقی خود پیمیبریم و در نوع تفکری که زاییده زندگی ثمربخش ما در آن هست هر روز تازگی را تجربه و زندگی میکنیم و صبر نمیکنیم تا به بهانه سالی جدید خانه تکانی کنیم.
«باید طرز فکر شما نو شود، و انسان جدید را در بر کنید، که آفریده شده است تا در پارسایی و قدّوسیت حقیقی، شبیه خدا باشد.»
اَفِسسیان باب 4 آیات 32 و 42