زمینهای ترک خورده!
زاینده رود! اسمی که با شنیدن آن ناخوداآگاه به یاد رودی جاری میافتیم چراکه هویت این نام از جاری بودن آب در آن نشات میگیرد. ولی سالیانیست که این رود هویت خود را رنگ باخته و به زمینی ترک خورده بدل گردیده است؛ زمینی نه کم آب، بلکه بیآب و تشنه و دیگر نه خود و نه کشاورزان و دامداران از آن نمیتوانند بهره برند. به راستی چگونه میتوان این معظل را برطرف نمود! آیا با چند گالن آب؟ یا حتی چندین ماشین و تانکر آب رسانی؟ آیا میتوان هویت زاینده رود را اینگونه به آن بازگرداند؟ مطمئناً خیر…
امروز با نگاهی به این وقایع بد نیست به خودمان بنگریم و ببینیم به عنوان انسانهایی که خلق شدیم آیا هویت خود را میشناسیم و در مسیر هویت خود پیش میرویم؟ یا اینکه به مانند زاینده رود خشک شدهایم و هویت ما نام گرفته از شغل، موقعیت اجتماعی و یا رفاهی ما میباشد! هویت خود را بشناسیم و در قدم اول بدانیم که اگر ما امروز در هویت خود نیستیم به مانند زاینده رودی شدهایم که خشک شده و کاربرد خود را به عنوان رود از دست داده است.
زاینده رود تنها با وصل بودن به منبع اصلیست که میتواند در کاربرد خودش قرار گیرد و هویت اصلی خود را بازیابد و قدمی حیاتی برای انسان که میتواند به هویتاش در خورِ نام وی اثر بخشی داشته باشد تنها این است که به منبع اصلی متصل باشد و بماند! منبعی اصلیای که حیات از او ریشه میگیرد، میمیراند و زنده میگرداند، و کسی جز او نیست خدای حقیقی! آری هویت در خداست که معنا پیدا میکند و این نیاز ما به عنوان انسان نامیدههاست که اگر میخواهیم در مسیر درست پیش رویم باید به مانند زاینده رود به منبع و منشا اصلی وصل باشیم. به این نگاه نکنیم که در این مسیر چه موانعی بوجود آمده و چه کسی بوجود آورنده این مشکلات است، زیرا خدای ما بواسطه خداوندمان عیسی مسیح و کار عظیم او بر روی صلیب این موانع را متلاشی کرد و امروز ما میتوانیم به منبع حقیقی وصل باشیم؛ امروز میتوانیم بگوییم پسری که برای ما زاده شد، عمانوئیل نام دارد؛ خدا با ماست و ما میتوانیم دیگر آن زمینهای خشک و ترک خورده نباشیم بلکه به واسطه این فیض هم خود سیراب گردیم و هم دیگران را از این آب حیات سیراب نماییم…