شناسنامه فیلم:
«قسم» فیلمی ساختهی محسن تنابنده در مقام نویسنده و کارگردان که در نشست مطبوعاتی با تنشها و جنجالهای زیادی همراه بود میباشد.
فیلم که در سال 1397 تولید شده با بهرهگیری از نقش آفرینی مهناز افشار، سعید آقاخانی، حسین پورشیرازی، مهران احمدی و… و فیلمبرداری زیبای تورج اصلانی و دیگر همتیمان، اثری قابل تامل را در کارنامه هنری کارگردان و سینمای ایران بجا گذارد. خلاصه فیلم:
رضوان خواهرِ به قتل رسیده راضیه (مهناز افشار) است که حال با گذشت پنج سال و اثبات نشدن قتل او بوسیله شوهرش در معرض تبرئه و بسته شدن پرونده قتل هستند.
راضیه تمامی فامیل و خانواده را جمع کرده تا با شهادت دادن و قسم خوردن در مراسمی به نام «قسامه» در دادگاه قتل را به بهمن «مهران احمدی» شوهر رضوان نسبت دهند و او مجازات شود.
راضیه برای شرکت در این قسامه به قسم خوردن پنجاه نفر از اقوام نیاز دارد و حال تمامی این خانواده در اتوبوسی راهی مشهد و شرکت در دادگاه هستند.
خسرو (سعید آقاخانی) همسر راضیه در این بین به آنها میپیوندد تا شاید آنها را به هر طریقی از قسم خوردن باز دارد. اما در میانه این سفر با وقوع تصادفی خسرو که در صندوق بار اتوبوس مخفی شده است کشته میشود و پرده از قتل رضوان بوسیله خسرو برداشته میشود… بررسی فیلم: «قسم» نشاندهنده قضاوتهای کورکورانه و تعصبات بسته و قفل شده تاریکی است. تعصباتی که نشان از کینه و تنفر و انتقام در خود دارد و پیامد آن ثمرهای جز مرگ و سیاهی و جدایی با خود به همراه ندارد.
راضیه که در پی انتقامی نشات گرفته نه از قتل خواهر خود بلکه از درد و رنجی که او در زمان حیاتش با همسرش کشیده است، در پی همراه ساختن پنجاه نفر در این انتقام کورکورانه است.
راضیه در پی حکمی است که شاید بتواند بر زخمهای چندین ساله خود مرهمی بگذارد تا تحقیرها و کتک خوردنهای خواهرش را از یاد ببرد. اما این نبخشیدن تبدیل به کینهای شده که تمامی خانواده از جمله همسرش را به کام مرگ دعوت میکند.
خسرو همسر راضیه که قاتل حقیقی مخفی شده در این تاریکی است سعی دارد تا برای فرار از وجدان خود نظر جمع را عوض کند تا از قصاص بهمن به عنوان قاتل جلوگیری کند. او به تهدید به طلاق و جداکردن فرزندش از مادر و حتی به بزرگان خانواده متوسل میشود تا کاری از پیش ببرد. او حتی پای امام و مذهب را به میان میکشد تا شاید بتواند افراد خانواده را در شرکت در قسامه دلسرد کند تا شاید آرامشی را پیدا کند تا او را از درد این قتل رهایی دهد.
«قسم» روبرو شدن با حقیقت است که زندگی در تاریکی و مخفینگری و مخفیکاری و عدم بخشش در درون قلب و روح ما چطور نفوذ میکند و مقصدی جز مرگ و ناآرامی در پی ندارد.
خشم در گفتار و عصبی بودن تمامی این خانواده که دچار دگرگونی در عملکرد هستند بوضوح نمایانگر بیهدفی و بیهویتی است که با نبود هدف بناکننده شریر ما را به تاریکی و قانون قسامههای این دنیا فرا میخواند تا هدفی بر مبنای مرگ و تاریکی در پی بگیریم اما در این هدف خبری از آرامش و شادی و بنا وجود نخواهد داشت، چرا که صاحب این دنیا قدمهای تاریکی و جدایی و مرگ را در برنامه زندگی ما خواهد گماشت.
در ادامه مسیر میبینیم خانواده راضیه سعی میکنند آرامش و شادی خود را با تماشای فیلمی بدست بیاورند و در کمترین زمان فیلم تبدیل میشود به یادآوری مرگ رضوان و بازسازی صحنه قتل.
چقدر بسیار در زندگی بدنبال راهی برای یافتن شادی و آرامش و آرامی قلب و جان هستیم غافل از اینکه از هدف اصلی و ریشه این خواسته بقدری دور افتادهایم و در ناشناختههایمان ماندهایم که به هیچ وجه میوههایمان به شادی و آرامی قلب منجر نخواهد شد.
آمین که با دیدن این فیلم به قضاوتها و راههای تاریکی که در پیش گرفتهایم بیاندیشیم و ریشه آرامی و شادی را در خداوند بیاد آوریم چرا که جز او هیچ پناهگاه و صخرهای نیست که در او ماوا بگیریم و زیر بالهای او آرامی یابیم.