شناسنامه فیلم:
“لاتاری” از ساختههای محمد حسین مهدویان در مقام کارگردانی میباشد که پیش از این فیلمهای “ماجرای نیمروز” و ایستاده در غبار را در کارنامه هنری خود به عنوان کارگردان داراست.
نقش آفرینی بازیگرانی همچون ساعد سهیلی، جواد عزتی، حمید فرخنژاد، نادر سلیمانی و زیبا کرمعلی در به ثمر رسیدن این اثر و تاثیر گزاری با توجه به کار تیمی خوب تاثیر بسزایی داشته است. نویسندگی و فیلمنامه توسط ابراهیم امینی و تهیه کنندگی فیلم توسط محمود رضوی انجام شده است.
خلاصه فیلم:
نوشین (زیبا کرمعلی) و امیرعلی (ساعد سهیلی) دو جوان که به هم علاقه دارند و در پی رضایت خانوادههایشان هستند دستخوش اتفاقی تازه میشوند.
نوشین در پی آزادی برادر خود که بدلیل بدهی در زندان است به پیشنهادی شخصی وارد دُبی میشود تا با کار کردن به عنوان مدلینگ بتواند بدهیهای خانواده خود را تسویه کند از همین رو مجبور میشود امیر علی را ترک کند.
در پی این شوک و اتفاق جدید برای امیرعلی او متوجه میشود که شخصی که نوشین را به دبی راهی کرده است با دختران دیگری نیز در رابطه و در پی فرستادن آنها به دبی هست. در این میان خبر خودکشی نوشین در دبی همه تار و پود زندگی امیرعلی را از هم میپاشد.
در پی پیدا کردن دلیل خودکشی، امیرعلی به همراه مربی جانباز خود راهی دبی میشوند و درمییابند که با باند مافیای دختر روبرو هستند و نوشین نیز به فریب در اختیار عرب ثروتمندی قرار گرفته است و نوشین برای فرار از این محلکه از ساختمان پرت شده است و یا دست به خودکشی زده است.
تا اینکه امیر علی و همراهانش از محل اقامت مُسَبِبین این حادثه مطلع میشوند و در صدد گرفتن انتقام…
بررسی فیلم:
“لاتاری” نامی که از رویای جوانان برای رسیدن به زندگی بهتر سرچشمه گرفته است. فیلمساز تمامی افکار خود را در این فیلم به تصویر کشیده است افکاری که از گذشتهای تاریک و فرهنگ و تعصبات عجیبی منشا میگیرد.
با نگاهی به این فیلم در مییابیم که راهکارهای کورکورانه که در زیر چادری پنهان است و تاریکی را در اندرون خود پنهان کرده است چطور زندگی و رویاهای زیبای خداوند برای فرزندانش را میرُباید و با فریب آنها را به قعر ظلمت رهسپار میکند.
رویای اول متعلق به نوشین است؛ رویایی که در پی فرار و رهایی از مشکلات دست به هرکاری میزند تا شاید خداییِ خود بر امور زندگی را به تثبیت برساند و حتی بدون مشورت با خداوند ناشناختهاش و اطرافیان به افکاری جامع عمل میپوشاند که در درونش نیز فریاد در میآید که اشتباه است و نتیجه آن گرفتاری در دامان دام پهن شده و زخمهای هر روزه و تاریک است.
امیرعلی رویای فرار به آمریکا و شروع زندگی جدیدی را در خوشبختی دارد بدون آنکه بداند آیا آمادگی لازم برای ورود به فرهنگ و شرایط متفاوت را دارد یا خیر! در پی این هدف او آرامش خود را در گرفتن جان دیگری میبیند و راهی سفری غریب میشود، بدون آنکه دنیای تاریکی که در آن زندگی میکرده است را بشناسد و حال که چشمش به کمی از این تاریکی و ظلمت شناخت پیدا کرده است چنان بیپرده و غرش کنان خشم خود را بیرون میریزد که هیچ کنترلی بر رفتارش ندارد.
موسی مربی و جانباز نیز رویای دفاع از اعتقادات خود را دارد. اعتقاداتی که سالها حتی به ثمرات آن نگاهی نیانداخته است و چون تمامی زندگی و عمر خود را در پی اعتقادی غلط گذاشته است حال میخواهد بجای کنار گذاشتن آن و پذیرفتن اشتباه آن را اصلاح کند تا شاید عمرش بر باد نرفته باشد. انتقام و قتل برای دفاع از تعصبات خود ثمرهای جز مرگ و نابودی در خود ندارد؛ جز اینکه باز هم در تاریکی به راه خود ادامه میدهد و حتی او نیست تا بر دیگران آشکار کند تاریکی با او و دنیای نزدیکانش چه کرده است تا شاید دیگری را نجات بخشد.
در زمان تماشای این فیلم شما را به تامل در اعتقادات و ثمرات آن که در شما وجود دارد تشویق میکنیم.