شناسنامه فیلم
«ملاقات خصوصی» اولین تجربه بلند سینمایی «امید شمس» به عنوان کارگردان است که مورد استقبال منتقدان و بینندگان بسیاری قرار گرفت و توانست جایزه بهترین فیلمنامه و کارگردانی را از جشنواره سینمایی فجر نصیب خود کند. امید شمس در اولین اثر خود به عنوان کارگردان توانست از نقش آفرینی بازیگرانی همچون «پریناز ایزدیار»، «هوتن شکیبا»، «رویا تیموریان»، «ریما رامین فر» و… بهره ببرد.
خلاصه فیلم
پروانه (با بازی پریناز ایزدیار) در پی حمایت از پدر خود که در زندان به سر میبرد وارد داستانی عاشقانه با فرهاد (با بازی هوتن شکیبا) میشود و در پی این مسیر در پیش گرفته شده، وارد ماجرای هولناک قاچاق مواد مخدر به داخل زندان شده و در پی این تصمیم….
بررســــــی فیلم
داستان «ملاقات خصوصی» مسیر زندگی و تصمیمات و انتخابهای انسان را هدفی برای تامل قرار داده است. پروانه که مغازه عطاری خود را اداره میکند؛ برای سلامتی دادن و شفای انسانها و یا بهتر بگویم مشتریان خود، مسیری را در پیش دارد. او حاضر است برای تسکین و آوردن شفا و سلامتی به زندگی دیگران بها پرداخت کند، خار و تیغ گیاهان را تحمل نماید و همه اینها در پی سلامتی و مسیری رو به سمت نور است.
اما ماجرا از جایی رنگ عوض میکند که پروانه با فرهاد وارد مسیر دیگری میشود و این مسیر تاریکی و انتخابها و تصمیمهای فرهاد است.
در سکانس اولیه و صحبت تلفنی پروانه با فرهاد رعد و برق در حال وقوع است و پروانه چراغ را برای دیده شدنش خاموش و روشن میکند و این سمبلی از همراهی او با رعد و برقی هولناک را نشان میدهد.
او در اولین تصمیم انتخاب میکند تا با شناسنامه خواهر فرهاد به زندان وارد شود و این اولین قدم او به سمت تله تاریکی است.
اما بیایید نیم نگاهی نیز به زندگی دیگران در این فیلم بیندازیم. پدر پروانه که برای محافظت از خانواده خود مسیری را انتخاب کرده که او را به زندان انداخته است و حال برای بیرون آمدن از این باتلاق، دختر خود را وارد مسیری ناشناخته میکند و وارد تله تاریکی میشود.
فرهاد که برای نجات مادر خود از درد پا، وارد مسیری شده که او را نیز در بند کرده است و حال برای بیرون آمدن از این باتلاق، حاضر است زندگی دیگری را به تاریکی بکشاند و او را درگیر مسیر تاریکی نماید.
ایمان برادر پروانه که برای بدست آوردن زندگی بهتر و تامین خانواده خود و حتی رهایی پدر از زندان وارد مسیر تاریکی میشود و حال او نیز که در حال فرار است دستگیر شده و به زندان وارد میشود و حال برای رهایی از این باتلاق، او نیز باید تن به خواستههای تاریکی دهد.
همگی این افراد برای ایجاد «حس امنیت» برای دیگران وارد مسیری نامناسب و تاریک شدهاند.
جمله حمایتی و محافظت از دیگران در تک به تک سکانسهای این فیلم از زبان هر یک از بازیگران، خواه پسر کوچک همسایه تا مادر پیر دلشکسته، به وضوح شنیده میشود.
پدری که باید محافظ و حامی خانواده خود باشد حال وارد مسیری شده است که در تلهای که برای دخترش گذاشته شده است، ناخواسته همکاری دارد.
خانه پدری پروانه نمادی است از آنچه در زندگی این خانواده میگذرد. خانهای رو به خرابی در ناکجاآباد و اتاق کوچک بالای پشت بام پروانه که با تورهای فلزی و پلاستیک محافظت میشود، ضعیف و شکننده و غیر استوار در طوفانهاست. همچنین حصار پلاستیکی اتاق پارگیهای بزرگی دارد که به ویران شدن این اتاق در طوفانها سرعت میبخشد.
در پایان، گفتگو در مورد بررسی این فیلم را همراه با خانواده به شما پیشنهاد میکنیم و در پی آن کمی به آن بیندیشیم که امروز مسیر و راه نجات و محافظت و امنیتی که در زندگی داریم به کدامین مقصد است. نور یا تاریکی؟!