شناسنامه فیلم:
«وارونگی» فیلمی سینمایی به کارگردانی و تهیهکنندگی «بهنام بهزادی» محصول سال ۱۳۹۴ است. در این فیلم بازیگرانی همچون (علی مصفا، سحر دولتشاهی، ستاره پسیانی، رویـا جـاویـدنیا و …) ایفای نقشکردند. این فیلم در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین دوره «جشنواره فیلم فجر» حضور داشته و در بخش نوعی نگاه دوره شصت و نهم «فستیوال کن» نیز پذیرفته شدهاست.
خلاصه فیلم:
نیلوفر «سحر دولتشاهی» تنها فرد مجرد یک خانواده است. پدر او مرده و یک خواهر به اسم هما «رویا جاویدنیا» و یک برادر به اسم فرهاد «علی مصفا» دارد، او با مادرش که به بیماری تنگی نفس مبتلاست، در یک خانه زندگی میکند و تمامی مسئولیتهای نگهداری از مادر خانواده به عهده اوست. او در گذشته عاشق مردی به نام سهیل «علیرضا آقاخانی» بوده ولی سهیل برای سالیان طولانی مجبور به ترک ایران شده و این جدایی باعث کمرنگ شدن رابطه و سپس به خاطره پیوستن عشق بین او و نیلوفر شده است. اما حال که از این اتفاقات چندین سال گذشته، ناگهان در یک روز بسیار عادی سر و کله سهیل پیدا شده و. . . .
بررسی فیلم:
در هوای آلوده شهر تهران داستان زندگی خانوادهای را میبینیم که هوای رابطههای زندگیشان هم دچار وارونگی شده.
نیلوفر از زمانیکه خودش را شناخته زندگیش پر از مسئولیتهایی بوده که انتخاب خودش نبوده و هر بار به خاطر این مسئولیتها، مجبور به گذشتن از خواسته قلبی و رویای خودش شده است.
درصحنه اول فیلم، نیلوفر در حال انتخاب شال و لباس هست و در این بین صدای مادر نیلوفر را میشنویم که میگوید: «خوبه همین، منم تا یه جایی برسون» و از همان ابتدا نیلوفر اینطور معرفی میشود که همه از او درخواستهای بیشماری دارند و او تا آخرین توان به همه آنها پاسخ میدهد. درخواستهایی که قدرت انتخاب را از نیلوفر گرفته و در روال زندگی دیگران گم شده است.
نیلوفر در حال مراقبت کردن از همه است ازگل، گیاه، خانه پدری، افراد خانواده، پیشه پدرش و کارگاه خیاطی او و زنانی که در این کارگاه کار میکنند، همه و همه …
و اما زمانیکه فرصتی دوباره برای بازیافت عشق قدیمی خود مییابد و فکر رشد کار خیاطی خود را در سر دارد مشکلی به میان میآید و نیلوفرگویی ظرف «بله» و «چشم» گفتنهایش لبریز شده و تمام اطرافیان را با نظر خود غافلگیر میکند. اعضای خانواده او هر بار با خودخواهی برای او تصمیمی میگیرند و روی خودخواهی خود چادری میکشند و میگویند: «ما خوبی تو را میخواهیم» و با این جمله سعی میکنند سرپوشی روی دستورها وخواستههایشان بگذارند.
امروز ما چه عملکردی داریم؟! آیا همانند آنها محبت را با استانداردهای خود چیده و حکمت زمینی دیدههایمان را پوشانیده، حکمتی با زاویه دید محدود؟! حقیقتا دنیا با ما کاری میکند که خیلی راحت برای دیگران از روی خودخواهیها تصمیم بگیریم و فکر میکنیم اگر به تصمیمات ما عمل نکنند و اعتراض کنند خارج از سهمشان پیش رفتند و تا وقتیکه آنها باب میل ما رفتار کنند به ظاهر مهربان هستیم. مثل رابطه بین نیلوفر و خواهر و برادرش که دستخوش خودخواهیها بود. تا زمانیکه نیلوفر باب میلشان رفتار میکرد شاید بهترین خواهر بود اما وقتی تن به خواسته آنها نداد او را محکوم و طرد کردند و حتی او را بدهکار کرده و هرچه داشت را از او گرفتند. دنیا و حاکم آن هم همینطور میخواهد حق انتخاب را از ما بگیرد، در ابتدا ما را در فشار قرار میدهد بعد احساساتمان را جریحهدار میکند و وقتی موفق نمیشود در آخر حس محکومیت را به ما میدهد، حس معامله که تو بدهکار هستی.
و حال ما چقدر به کلام خدا نیاز داریم که در همین شرایط بتوانیم استوار بمانیم و ادامه بدهیم و در هدف و اراده خدا برای زندگی قدم برداریم و متمرکز بر آن، اولویت بندی کنیم تا عمر با ارزش خود را در محبتها و حکمتهای زمینی هدر ندهیم.
نیلوفر، فرهاد و هما همگی پر از زخم و درد و باری بودند که دنیا روی شانههای آنها گذاشته بود و آنها سعی میکردند با خداییکردن در زندگیهایشان شرایط را درست کنند. حال ما هم میتوانیم وقتی به مشکلات برخورد میکنیم، به جای اینکه مثل خانواده نیلوفر بارها را به گردن یکدیگر بیندازیم و با راهحلهای ناقص خود پیش برویم بدانیم که عیسی به ما این کلید را داده است که میگوید: «بیایید نزد من، ای تمامی زحمتکشان و گرانباران، که من به شما آسایش خواهم بخشید. یوغ مرا بر دوشگیرید و از من تعلیم یابید، زیرا حلیم و افتادهدل هستم، و در جانهای خویش آسایش خواهید یافت.»مَتّی 11 :28 – 29
چقدر عالیست که میتوانیم هر لحظه مشورت این مشاور شگفتانگیز را در هر چیز داشته باشیم و نزد او بشتابیم. کلیسا بدن مسیح است و در شناخت این مهم به ما کمک میکند.
شما را هم تشویق میکنیم تا در مشارکت این فیلم را تماشا و روی آن تامل کنید، منتظر شنیدن دیدگاه و نظرات شما نیز هستیم آمین که عینک خداوند بر چشمهایتان باشد.