سلام به شما عزیزان. در شمارههای پیشین صفحه «تاریخ سازان آسمانی» در مورد گروهی به نام «آناباپتیستها»، «جان فریت» صحبت کردیم. در این شماره قصد داریم نگاهی به زندگی «ویلیام تیندل» بیندازیم.
همانطور که جمله معروف تاریخسازان آسمانی هربار بیان میکند:
«مردم معمولاً شکنجه و مرگ دردناک را به خاطر چیزهای دروغ تحمل نمیکنند.»
ویلیام تیندل
اشتیاق بشر به دانستن حقیقت تا حدی است که برخی از جستجوگران حاضر هستند از خیلی چیزها، حتی از جان خود بگذرند تا به گنجینه با ارزش حقیقت دست پیدا کنند. ویلیام نیز یک محقق، با تحصیلات عالی بود که در مرز بین دستیابی بیشتر به مطالعات مترجمی زبان انگلیسی و یا تحقیق و جستجو در مورد کتاب مقدس به عنوان منبع حقیقی مستأصل مانده بود. او همچنان که در آکسفورد و سپس در کمبریج درس میخواند، از مرزها به یکباره عبور کرد و تمایل پیدا کرد تا ذهن و قلب خود را با خوراکی گرانبها تغذیه کند. او در دانشگاهها به این نکته اشاره میکرد که؛ برخی مقرر کردهاند که هیچکس به سراغ کتاب مقدس نرود مگر آنکه مدت زمان طولانی یعنی هشت یا نه سال در بتپرستی غوطه ور شده باشد و یا با اصول نادرست طوری تجهیز شده باشد که از درک کتاب مقدس جلوگیری کند. در حقیقت، زندگی ویلیام وقف غلبه بر این چالشها و موانع شد. در نظر او عنوانِ «کتاب مقدس برای همه» در واقع پاسخی برای فساد در کلیسا محسوب میشد. به این معنا که همه میتوانند بدون هیچ عذری و بدون تکلفهای رایج و از پیش دیکته شده و یا حتی بدون واسطهای به نام کشیش از خودِ حقیقت کلام مستقیماً بنوشند. ویلیام، حدودا در سال ۱۴۹۴ میلادی در گلاستر انگلستان در نزدیکی مرز ولز چشم به جهان گشود.
نود سال قبل از آن، کلیسا تنها کتاب مقدس انگلیسی در جهان را ممنوع کرده بود که به صورت چاپ دستی و متعلق به ویکیلیف بود. این کپی کتابمقدس اگر چه ترجمهای ناقص بر اساس Vulgate بود، ولی تنها کپی موجود به زبان انگلیسی در آن برهه از زمان بود و داشتن آن نیز جرم محسوب میشد. سرانجام اشتیاق ویلیام برای این حقیقت او را به سمت ماموریتی سوق داد که در آن زمان خطرناکتر از هر عصر دیگری بود. او شروع کرد به کار و ترجمه کتاب مقدس از متون یونانی و عبری و ایجاد کتاب مقدس به زبان انگلیسی عامیانه. این ترجمه چنان دقیق و قابل درک بود که یک انگلیسی زبان میتوانست به راحتی به آن اکتفا کند، از آن بیاموزد و صدای خدا را از طریق آن بشنود.تمام اینها برای ویلیام تیندل که در سن سی سالگی به چند زبان مسلط بود به وضوح قابل لمس بود.
برای به انجام رساندن این ماموریت او مجبور شد انگستان را ترک کند زیرا در آن منطقه هیچ کلیسا یا هیچ اسقفی حاضر نبود برای این پروژه از او محافظت و یا حتی او را تشویق کند. بنابرین ویلیام به آلمان سفر کرد و در سال ۱۵۲۵ عهد جدید را در آنجا به اتمام رسانید. سپس به آنتورپ رفت، جایی که پنج کتاب اول عهد عتیق ترجمه و چاپ شد. در بلژیک با بازرگانانی انگلیسی آشنا شد و با وجود اینکه ماموران در آن سرزمین به دنبال او میگشتند، ویلیام در کنار بازرگانان تا اندازهای احساس امنیت میکردتا زمانی که از مراقبتهای امنیتی غافل شد و همین عدم احتیاط و هوشیاری زندگی او را به خطر انداخت. او با شخصی به نام «هنری فیلیپس» آشنا شد و این آشنایی به دوستی و اعتماد منجر شد ولی در واقع فیلیپس مخفیانه به دنبال جایزهای بود که برای دستگیری ویلیام پیشنهاد داده شده بود. در ماه می ۱۵۳۵ نقشه برای دستگیری و به دام انداختن ویلیام عملی شد. سپس او را با مراقبتهای ویژه توسط ماموران به قلعه ویلوورد در نزدیکی بروکسل بردند. و قبل از اینکه او را محاکمه کنند به مدت هجده ماه در سرما و تاریکی در آن قلعه زجر کشید.
لیست اتهامات ویلیام شامل حملات مستقیم به آموزههای کلیسا بود. ویلیام میدانست که محاکمه قرار است چگونه پیش برود. او هیچ فرصتی برای دفاع از خود نداشت و تنها راه باقیمانده مرگ بود. با این وجود درحالیکه بدنش از سرمای زمستان میلرزید و نور کافی در آنجا برای نوشتن وجود نداشت، تلاش کرد تا با کمک فرماندار دلسوز زندان کتاب مقدس انگلیسی را تکمیل کند. ویلیام در آگوست سال ۱۵۳۶ به جرم بدعتگذاری محکوم شد و دو ماه دیگر او را در همان قلعه نگه داشتند. سپس در اوایل اکتبر، بعد از طلوع آفتاب او را از زندان به محل اعدام جایی که قرار بود او را در آتش بسوزانند بردند. طبق رسم آن زمان تشریفات و قوانین شامل این بود که اسناد جرم را در دستان متهم بگذارند و سریع آن را بردارند. این روش یک نوع پیشنهاد لحظات آخری برای متهم بود که به او فرصت میداد از ادعای خود منصرف شود و مثل همیشه این تشریفات با تشویق و فریاد جمعیتی همراه بود که به ظن خود برای تماشای مرگ بتپرستان گرد هم آمده بودند. صدای ویلیام درحالیکه او را روی هیزمها میبستند شنیده میشد که اینگونه دعا میکرد؛ خداوند چشمان پادشاه انگلیس را بگشا؛ این دعای لحظه آخر ویلیام برای هنری هشتم بود که پادشاهی، سلطهگر و قدرت طلب بود.
جلادی که گردن او را در وسط هیزمها به چوبهدار میبست، طناب را چنان محکم کشید که قبل از اینکه جسم ویلیام طعمه آتش شود خفه شد.
اما آیا چشمان این پادشاه که فقط شکوه و جلال خود را میدید، کتاب مقدسی را که ویلیام به خاطر ترجمه آن از جان خود گذشت را هم میدید؟
در واقع بلی، دو سال پس از مرگ ویلیام تیندل شاه هنری، مجوز چاپ و پخش کتاب مقدسMathew را که تیندل نیز در قسمتهایی از آن به عنوان مترجم سهیم بود را صادر کرد.
در سال ۱۵۳۹ به دستور پادشاه استفاده آزادانه از کتاب مقدس، به زبان عامیانه صادر گردید و به این ترتیب آخرین خواسته زمینی ویلیام تیندل به تحقق پیوست.
کتاب مقدس Mathew که به نسخه متی نیز معروف است، اولین بار توسط «جان راجرز» با نام مستعار «توماس متیو» منتشر شد.
ویلیام تیندل موفق شده بود قبل از دستگیری و مرگش این کتاب را به همراه قسمتی از عهد عتیق ترجمه کند.