ولنتاین
سخنی با والدین و معلمین گرامی
ولنتاین هر سال در چهاردهم فوریه جشن گرفته میشود؛ ولی چرا؟
بسیاری از مردم برای ابراز عشق و محبت، کارت تبریک و یا شکلاتهای قلب مانند خریداری میکنند بدون آنکه بدانند خاستگاه این جشن شکلاتی و شیرین یعنی ولنتاین نام یک شخص است… بله، کسی که در پشت شاخه گل رز و شکلات و جملات عاشقانهای نظیر «آیا ولنتاین من میشوی؟» وجود دارد. «سنت ولنتینو» و یا «سنت ولنتاین» است.
ولنتاین کشیش رومی در قرن سوم میلادی بوده است. هر چند در زمان امپراطوری کلادیوس دوم، سه نفر بودند که نام هر سه ولنتاین بود. یکی از آنان کشیش یک کلیسا و دیگری اسقفی درشهر اینترامنا (ایتالیای کنونی) و سومی شهیدی در یکی از مناطق رومی آفریقا بودند.
بعضی بر این باورند که هر سه نفرآنها در چهاردهم فوریه جان خود را از دست دادند. برخی دیگر معتقدند که کشیش و اسقف در واقع یک نفر بوده است یعنی کشیش رومی که بعدها اسقف در ایتالیا شد که در آنجا محکوم و برای اعدام به روم روم منتقل شد. گفته میشود که ولنتینو در حدود سال ۲۶۹ میلادی به شهادت میرسد.
زندگی ولنتینو برای برخی به صورت رمز و راز باقی مانده است. عدهای نیز هستند که وجود او را به طور کل زیر سوال بردهاند. تاریخ اما وجود او را ثابت کرده است. باستان شناسان یک پیکرهی (قبر زیر زمینی) رومی و یک کلیسای باستانی اختصاص داده شده به او را کشف کردند.
بر اساس منابعی که در دست است، امپراطور روم (کلادیوس دوم) ازدواج سربازان رومی را منع کرده بود، او اعتقاد داشت که سربازان متاهل نمیتوانند جنگجویان خوبی باشند، چون جنگهایی که در پیش داشتند حدود بیست و پنج سال طول میکشید و هیچ سربازی حاضر نبود که نامزد، همسر و یا خانوادهی خود را برای مدت طولانی رها کرده به جنگ برود.
اما ولنتینو این کارکلادیوس را درست نمیدانست و مراسم ازدواج سربازان را به طور مخفیانه برگزار میکرد.
کلادیوس وقتی فهمید که والنتینو بر خلاف دستور او عمل کرده، او را زندانی و محکوم به مرگ کرد.
والنتینو با شجاعت در برابر کلادیوس در مورد عیسی حرف زد و حتی تلاش کرد که خدای حقیقی را به او بشناساند.
مضمون گفتگوی آنها بر اساس کتاب voragins golden legend است.
روایتی دیگر نقل میکند، درطول زمانیکه والنتینو در زندان برای اجرای حکمش انتظار میکشید چشمان نابینای دختر زندانبانی به نام مارکوس را شفا داد.
گفته میشود که او در روز مرگش که در ۱۴ فوریه بود، یادداشتی برای دختر زندانبان نوشته و با این عبارت آن را امضا میکند: «از طرف ولنتاین تو»
در سال ۴۹۶ میلادی، یعنی دویست سال پس از مرگ ولنتینو، کشیش یک کلیسا چهاردهم فوریه را به منظور بزرگداشت زندگی جسورانهی ولنتینو روز ولنتاین نامگذاری میکند که در واقع جایگزین یکی از جشنهای رسمی روم شد.
رومیان در چهاردهم فوریه جشنی به نام (لوپرکالیا) را برگزار میکردند. جشنی که تجلیل ازخدایان و الهههای رومی و جشن عشق و باروری بوده است.
این جشن شامل یک بازی نیز میشد که در آن نام دختران بر روی برگههایی نوشته میشد و در ظرفی انداخته میشد، هر مردی اسم هر دختری را که بیرون میآورد تا آخر مراسم با او بود و اگر با هم سازش داشتند حتی تا مدت طولانی را با هم سپری میکردند که گاهاً عاشق هم شده و به ازدواج نیز ختم میشد.
و اما کوپید چه کسی بود و چرا حضور او در ولنتاین پر رنگ است؟
او خدای عشق روم باستان بود و در واقع پسر عطارد و پیام آور خدایان بالدار و الههی عشق بود.
(طبق افسانهها، او اغلب به عنوان یک نوزاد بالدار ظاهر میشد و کمان و تیرهایی با خود حمل میکرد و زخمهایش عشق و علاقه را در هر قربانی بر میانگیخت و گاهی نیز به شکل یک جنگجو با زرهی مریخی مانند به تصویر کشیده میشد، تا شاید بتواند قرینهی جنگ و عشق را نشان دهد و یا نماد شکست ناپذیری عشق باشد.)
علیرغم تمام روایات، راز و رمزها و سوالات در پیرامون زندگی ولنتاین، این داستان به منظور نشان دادن جسارت و شهامت این مرد در زندگی و مرگ اوست.
شاید مرگ و زندگی ولنتاین این مبشر جسور خداوند، بتواند الهام بخش کودکان در هر سنی باشد تا آنها نیز بتوانند این نجات دهنده را به تمام کسانی که نیاز به امید دارند ارائه دهند.