«رهبري، دانستنِ جوابهاي درست نيست، بلکه پرسيدنِ سؤالهاي درست است.»
«سؤالها، کليدهاي طلايي براي گشودنِ قلبها و ذهنها هستند.»
نویسنده، کتاب خود را با این پرسش آغاز میکند: «آيا ميخواهيد رهبری خود را ده برابر تأثيرگذارتر کنيد؟» و با عنوان کردن یک چالش برای خوانندگان فرصتی ایجاد میکند تا نگاهی دوباره به نحوه برقراری روابط خود بیندازند.
«اگر شما با گروهتان در يک قايق پارويي بوديد، به چند نفر پارو ميداديد؟ آيا پاسختان اين است که به همه آنها پارو ميداديد؟ اگر شما تنها پارو زَن بوديد، چقدر خوشحال ميشديد؟ احتمالاً خيلي خوشحال نميشديد.
پس چرا ميخواهيد چالشها، فرصتها، مشکلات و تغييرات مورد نياز شرکت خود را بر عهده بگيريد و به کارمندانتان بگوييد که بايد چه کار کنند؟ چرا نميخواهيد با اين سؤال «نظرِ شما چيست؟»پاروهايشان را در آب بيندازند؟»
کتاب «رهبران بزرگ سوال میپرسند» به این میپردازد که یک رهبر خوب و موفق سوال میکند و اجازه میدهد تا افراد دیگر هم در کاری که انجام میشود شریک شوند و نظرات وایدههای خود را بازگو کنند، همچنین این کتاب با مثالهایی از اهمیت درک کامل سوالات با ما صحبت میکند که اگر بخواهیم پاسخ درست و کاملی دهیم ابتدا باید «سوال» را کامل بفهمیم.
«باب» با این سوال کتاب را شروع میکند: «نظر شما چیست؟» و بیان دارد که این سوال یکی از تاثیرگذارترین سوالاتی است که یک رهبر میتواند بپرسد. او میگوید باید به افراد تحت نظارت خود اهمیت بدهید و برای آنها ارزش قائل باشید تا بتوانید یک شرکت موفق داشته باشید. این کتاب فقط برای کسانی که قصد رهبری یک شرکت را دارند نیست بلکه به ما میآموزد که چطور با سوالات درست با دیگر افراد خانواده، دوستان و فرزندانمان ارتباط بهتری داشته باشیم.
این کتاب مملو از نقل قولها، سوالات و تجربیاتی است که کمک میکنند تا یک رهبری و ایجاد رابطه موفق داشته باشیم.
نویسنده با یک داستان از «مارک میلر»، معاون بخش آموزش و توسعه «چیکن فیل ای» بیان میکند که چطور رئیسش با یک سوال توانست او را به سمت درست هدایت کند. در ادامه نویسنده با نقل قولی دیگر اهمیت سکوت کردن را به ما یادآور میشود:
«از سؤالات شخص به حکمت او پي ميبريد.»
«نغيب محفوظ» (1911-2006)، نويسنده مصري که برنده جايزه نوبل ادبيات بينالمللي 1988 شد
آيا با سکوت احساس راحتي ميکنيد؟ اين يکي از تأثيرگذارترين ابزارهاي سؤال کردن است که ميتوانيد بکار ببريد. سؤالتان را بپرسيد و بعد هديه سکوت را به شخص بدهيد. به شخص زمان دهيد که فکر کرده و پاسخش را آماده کند. عمل حکيمانه، اين است که فرايند تفکرشان را با کلمات مختل نکنيد. او در حال تفکر است؛ و چون شما با سکوت احساس راحتي نميکنيد، وسوسه ميشويد که دوباره سؤال کنيد و به روش ديگري سؤالتان را مطرح کنيد يا سؤال ديگري را در اين رابطه بپرسيد.
باب همچنین ما را به صبوری بعد از سوال کردن تشویق میکند، او میگوید با سوال های متعدد شخص مقابل را گیج نکنیم و منتظر جواب او باشیم. «در واقع سکوت شما یک سوال است.» ما با سکوتمان نشان میدهیم که طرف مقابل ارزشمند است و به او حس خوبی میدهیم، همچنین وقتی سکوت ما بیشتر شود جوابی که شخص مقابل میدهد عالیتر است.
چطور میتوانیم با سوالات بهتر، یک مکالمه دوستانه را فراتر از آب و هوا و ورزش هدایت کنیم. پنجرهای تازه برای ایجاد روابط … بله با خواندن این کتاب سطح مشارکتهای ما ارتقا خواهد یافت.
«رهبر تاثیرگذار سوال میکند،
مستقیم فرمان نمیدهد»
«دِيل کارنِگي»
آيا شما با گفتگوي کوتاه احساس راحتي ميکنيد؟ آيا از گردهماييهاي اجتماعي که در آن نميدانيد چه بگوييد يا چه سؤالي بپرسيد، متنفر هستيد؟
او با نقل قولی دیگر به ما میآموزد که برای بهتر شدن روابط و رهبری عالی باید از افراد سوالهای درست بپرسیم و به جوابهای آنها خوب گوش بدهیم و آن را اعمال کنیم. نظر افرادی که با آنها ارتباط داریم برای بهبود کار ما مهم است.
«کسي که هرگز سؤال نميکند، خواه همهچيز را ميداند يا چيزي نميداند.»
«مالکولم فوربز»1919 -1990،ناشر مجله فوربز
آيا به سختي «نه» ميگوييد؟
آيا بارها متوجه شدهايد که به درخواستها «بله» ميگوييد، درحاليکه بلافاصله آرزو ميکرديد که اي کاش، «نه» گفته بوديد؟
آيا ميخواهيد با استفاده از يک جمله يا سؤال بسيار ساده، درباره پاسخ مثبت يا منفي به مسائل، تصميمات بهتري بگيريد؟ جمله و سؤال اين است: «خيلي ممنونم که سؤال کرديد. آيا ميتوانيد 24 ساعت به من وقت بدهيد تا با دقت بیشتری به اين مسئله رسيدگي کنم؟»
نویسنده میگوید اکثر اوقات ما بله میگوییم زیرا که نمیدانیم چطور با مهربانی و بلافاصله باید نه بگوییم، او ما را تشویق میکند تا به جای اینکه بدون تعمق و تفکر بله بگوییم، میتوانیم همین جمله را بگوییم: «آیا میتوانید 24 ساعت به من زمان بدهید؟» چرا که در این فرصت میتوانیم تصمیمات بهتری بگیریم و با مهربانی به درخواستهایی که به خاطر تعهدات کنونی قادر به پذیرش آنها نیستیم پاسخ منفی بدهیم.
و اما مبحث بسیار مهم دیگر شناخت سوالات اشتباه و درست است تا سوال پرسیدنمان را بهبود بخشیم.
«بيل ترِژرِر»؛ مؤسس و مأمور ارشد تشويق در شرکت مشاوره «جهش بزرگ»، اين داستان جالب را بازگو ميکند:
يک روز يکشنبه بعدازظهر، پسرم؛ «اييان» به طبقه بالا دويد و فرياد زد: «بابا، حدس بزن چي شده؟ امروز رهبر کلاس شدم!»
«واقعاً؟ رهبر کلاس؟ دوست کوچولوي من، اين خيلي عاليه. به عنوان رهبر کلاس چي کار کردي؟» هفت کلمه بعدي اييان، بيانگر بيست سال تحقيق من بود و تا ابد ادراکم را نسبت به رهبري تغيير داد.
«من بايد درب را براي مردم باز ميکردم!»
پاسخ اييان، ساده، جالب و عميق بود، رهبري اساساً به معناي باز کردنِ درب براي افرادِ تحت رهبري شماست. اين به معناي شناسايي، ايجاد و تخصيص فرصتها براي کمک به رشد و پيشرفت مردم و سازمانهاست. اين به معناي خروج افراد از جايگاه امنشان، در تلاش براي دستيابي به معيار بالاتر در عملکردشان است.
عنوان بعدی که باب در کتاب بهآن میپردازد این است که «ما چه درسی را درباره سوال کردن از عیسی میآموزیم؟» او میگوید: «مطمئناً عیسی جواب سوالهایی را که میپرسید میدانست پس دلیل سوال کردن عیسی چه بود؟؟»
او میخواست ذهن افراد را به چالش بکشد و اجازه دهد تا آنها خود، پاسخ سوالهای خود را بدهند. عیسی میدانست که سوال کردن روش بهتری برای برقراری ارتباط با مخاطبین است نه بیان مطلب.
پرسیدن تاثیر مثبتی میگذارد و طرف مقابلمان احساس میکند که به او اهمیت دادهایم و این موضوع در بسیاری از مواقع منجر به وفاداری و تعهد بیشتر میشود.
ما در اینجا به طور مختصر به موارد و نقل قولها پرداختیم تا شما را از محتوای این کتاب آگاه سازیم پیشنهاد میکنیم کتاب را به طور کامل بخوانید و خوشحال میشویم تجربه خود را بعد از خواندن این کتاب با ما به اشتراک بگذارید.
«رهبری با سوالات- Leading with questions» نام وبلاگ «باب تیدی» است که میتوانید آن را دنبال کنید و همچنین در انتهای ماهنامه اسمیرنا از طریق راههای ارتباطی میتوانید نسخه فارسی این کتاب را به صورت چاپی نیز درخواست کنید تا برای شما ارسال شود.
فیض خداوند ما عیسی مسیح و رفاقت و مشارکت روحالقدس با شما باد.