تاريخ سازان آسماني راه و مسير شاگردي و داشتن صليب بر دوش است. چرا که وعده و مسير پيروي عيسي مسيح  عبور از طوفان‌ها و رنج‌هاست اما در دستان خداوند. در اين صفحه به شرح سرگذشت رهرواني پرداختيم که حتي تا به  لحظه مرگ در اعتقاد و ايمان به آنچه ديده و چشيده بودند استواري و ايستادگي کردند تا مژده و خبرخوش نجات را به تمامي جهان برسانند و آن را گسترش دهند. اينان کساني بودند که ايمان خود را به سيطره ظهور رسانيدند.

همانطور که بارها ذکر کرده‌ايم مردم معمولاً به خاطر چيزهاي دروغ شکنجه يا مرگ دردناک را تحمل نمي‌کنند .

در شماره‌هاي پيشين به جمعي از اين شاگردان و زندگي و مرگ آنها اشاره شد و در اين شماره به زندگي يوحناي رسول خواهيم پرداخت.

شاگردي و راه مسيح را به راستي چگونه مي‌توان از درد و رنج خالي دانست در حالي که مکتوب است: «چون مسيح در عرصه جسم رنج کشيد شما نيز به همين عزم مسلح شويد.» (اول پطرس 4)

یوحنای رسول (شهادت حدود 98 سال پس از میلاد مسیح):

يوحنا بر خلاف ديگر رسولان به آرامي در شهر افسس و کليسايي که آن را دوست مي‌داشت و در آن خدمت مي‌کرد درگذشت. البته او زندگي آرامي نداشت. او تا لحظه مرگش در جرگه دوازده شاگرد عيسي بود. از جمله کساني بود که در بوجود آمدن کليساهاي اوليه در اورشليم سهيم بود.

او سفرهاي بسيار و گسترده‌اي داشت و پنج کتاب از عهد جديد را به رشته تحرير درآورد که شامل انجيل يوحنا، نامه‌هاي اول و دوم و سوم يوحنا و مکاشفه است.

او حقيقتاً رزومه تاثيرگذار و چشمگيري از دستاوردهاي خود در حين خدماتش به جاي گذاشته و جزئيات زيادي را براي خواننده خود دارد اما احتمالاً او اولين کسي بود که به اين مهم اشاره کرده که هر آنچه در زندگي به انجام رسانيده در مقايسه با کاري که مسيح براي او انجام داده است بسيار کم‌رنگ است.

رزومه شخصيتي يوحنا در واقع نمايانگر قدرت مسيح در تبديل اشخاص و الگو و روش‌هاي اوست و اين جزئيات و روش‌ها در مکتوبات يوحنا بارز است.

اين واقعيت که او نسبت به رسولان ديگر از کشته شدن جان سالم به در برد در واقع اشاره به نوع رنج منحصر به فردي است که او متحمل شد. بدين معنا که همه رسولان رنج کشيدند و مردند ولي يوحنا رنج کشيد و زندگي کرد.

شايد يوحناي رسول را عملاً نمي‌توان يک شهيد ناميد ولي زندگي او ويژگي‌ها و خصوصيات يک شهيد را نشان مي‌دهد. زندگي سرشار از فداکاري‌ها و شجاعت او شايسته تقليد است و تنها از شهادت واقعي در مسير خدا جان بدر برد.

يوحنا و برادرش يعقوب دو تن از شاگردان پرشور و حرارت و پر تحرک عيسي بودند.

«…و چون شاگردان او، يعقوب و يوحنا اين را ديدند گفتند: اي خداوند آيا مي‌خواهي بگوييم که آتش از آسمان باريده اينها را فروگيرد چنانکه الياس نيز کرد؟» (لوقا 9: 54)

تفسيرها و ترجمه‌ها اغلب تصويري محو از يوحنا به ما ارائه مي‌دهند. بله! او شاگردي بود که عيسي او را دوست مي‌داشت اما اين به معناي دوست داشتني بودن يوحنا نيست.

انجيل خود نشان مي‌دهد که صفات شخصيتي برادران رعد از همان ابتدا مشخص بوده است. آنها مطمئناً با همان لقب زندگي مي‌کردند.

يک بار پس از اين‌که پطرس، يعقوب و يوحنا شاهد دگرگوني چهره عيسي و پديدار گشتن الياس و موسي  بر فراز کوه بودند در ميان شاگردان اين بحث درگرفت که کدام يک از ايشان از همه بزرگتر است. پس از مداخله عيسي در بحث آنان و خلع سلاح کردن آنان يوحنا اذعان مي‌کند که او و همراهش شخصي را ديده‌اند که به نام عيسي ديو اخراج مي‌کرده است و آنان او را از اين کار بازداشتند. يوحنا صراحتا اعلام کرد که «چون از ما نبود او را باز داشتيم»؛ (لوقا 9: 49)

يوحنا اين جمله را براي تاييد اين‌که او عيسي را پذيرفته است مطرح مي‌کند و عيسي او را به تشويق ديگران سوق مي‌دهد. ظاهراً بازي براي قدرت و اعتبار تمامي نداشت زيرا در ادامه  بلا فاصله به شرح آخرين سفر به اورشليم و عدم پذيرش عيسي توسط سامريان پرداخته است. يوحنا و برادرش يعقوب بسيار مشتاق بودند تا هر کجا که احتمال اقتدار آنان را در بين پيروان عيسي افزايش مي‌داد وارد عمل بشوند.

حال اين احتمال را بدهيم که عيسي اصلاً سخني بر زبان نياورده و فقط صورت خود را برگرداند تا آنها چهره او را ببينند. گاهي نگاه مي‌تواند سرزنشي بزرگتر از سخن باشد.

روند شاگردسازي که عيسي با شاگردان خود در پيش گرفته بود بسيار پر زحمت و زمان بر بود اما ثمرات آن در سراسر زندگي آنان ادامه يافت. يوحنا عشق ورزيدن را در کنار رنج‌ها و سختي‌ها آموخت. او همواره نام خود را از انجيل يوحنا حذف مي‌کرد و به عوض آن خود را «شاگردي که عيسي دوستش مي‌داشت» خطاب کرده است. در واقع او مي‌خواست بدينوسيله تبديلي که عيسي در او داشته است را به رشته تحرير درآورد. پسر رعد به شخصي که عيسي او را دوست داشت مبدل شد. (يوحنا 13: 23)

عيسي او را دوست مي‌داشت. تشنگي او براي فهميدن حقيقت تمامي نداشت. مروري حتي گاه به گاه به انجيل او و سه نامه ديگرش اين برداشت را به مخاطب انتقال مي‌دهد که او قهرمان جستجوي حقيقت بوده است. اگرچه بزرگترين برداشتي که از نامه‌هاي او مي‌شود اين است که او به راستي مردي پر از محبت بود.

شاهدان باستاني مانند يوسبيوس اين موضوع را عنوان مي‌کند که يوحنا پيام خود را در يک جمله ساده خلاصه کرده بود: «بچه‌ها، يکديگر را محبت کنيد.» در واقع اگر هر زمان از يوحنا خواسته مي‌شد تا صحبت و يا اظهار نظري کند اين بيانيه منتخب او بود. وقتي از او در هر موردي سوالي مي‌شد در پاسخ مي‌گفت: همه مسائل حل خواهند شد اگر همين جمله منتخب را صادقانه رفتار کنيم.

اين پيام ساده ولي عميق و پر معنا تفاوت بين شاگردان عيسي و ديگران  است. چرا که با تمامي آزار و شکنجه و برخوردهايي که با پيروان عيسي مي‌شد تنها عشق و محبت آنان بود که در گسترش اين پيام نجات و مژده خوش به جهان به پيش مي‌رفت.

يوحنا نيز مطمئناً زندگي طولاني و بدون درد و رنجي را تجربه نکرد. او بايد شرايط و جنگ‌هاي روحاني قابل توجهي را پشت سر گذاشته باشد. به هر حال او در زمان و شرايطي زندگي مي‌کرد که کساني که مسيحيان را آزار مي‌رساندند و يا مي‌کشتند ترسي از قانون نداشتند چرا که گمان مي‌کردند خدا را خدمت مي‌کنند.

شکنجه و آزارها چيزي نبود که يوحنا از آن در امان باشد اما مرگ دردناک دوستانش يکي پس از ديگري مطمئناً ضربه سنگين‌تري بر او بود.

روايتي حاکي از آن است که قرار بود يوحنا را در ديگ روغنِ در حال جوش بيندازند که به اراده و خواست خدا از اين موقعيت رهايي مي‌يابد. تبعيد او به پاتموس نيز مي‌توانست به راحتي حکم اعدام او باشد که در اين ماجرا وقتي امپراطور دوميتيان که او را به تبعيد فرستاده بود درگذشت يوحنا را مجدداً به افسس بازگرداندند و در آنجا به مدت دو سال در زندان بود. مکتوب است که او يک‌بار نيز مجبور به نوشيدن زهر شد اما آسيبي به او نرسيد و سرانجام در آرامش درگذشت.

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

رفع عطش
راویولی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست