نام کتاب: مفهوم ازدواج
نویسنده: تیم کلر
مفهوم ازدواج کتابی است برای متاهلین، و البته مفید برای مجردین؛ این کتاب به متاهلین کمک میکند تا دیدگاه اشتباه خود را که برای رابطه زناشوئیشان مضر است اصلاح کنند و همینطور به مجردین نیز دیدگاهی کتاب مقدسی از ماهیت ازدواج ارائه میکند. به دلیل گستردگی مطالب و مفهوم عمیق این کتاب بر آن هستیم که در دو شماره پیش رو به معرفی این کتاب پرداخته و مروری اجمالی بر نکات این کتاب بیاندازیم. پس با ما همراه باشید.
نویسنده میگوید ریشهی این کتاب را بر سه پایه اصلی و بدین مبنا به رشته تحریر درآوردهام؛ یکی رابطه ۳۷ ساله زناشویی من و همسرم کتی، دوم: سالها خدمات شبانی در منهتن نیویورک که تجربهی برخورد با هزاران فرد بالغ مجرد است و سوم و مهمترین آنها ریشه کتاب عهدجدید و عهدعتیق است. شالوده اصلی این کتاب نیز بر پایه ریشه سوم و کتاب مقدس بنا شده است.
هیچ رابطهای بزرگتر و مهمتر از ازدواج وجود ندارد. با این حال من هیچ ازدواجی را سراغ ندارم که حال و هوای رویاییاش بیش از دو سه هفته دوام آورده باشد. از اینرو، عجیب نیست که پولس در باب 5 افسسیان آیه 3۲ این طور میگوید: این راز، بس عظیم است…
راز بزرگ این اســت که عیسی جان خود را فدای ما کرد و این نه تنها کلید درک راز ازدواج، بلکه کلید زندگی است. خدا قبل از اولین ازدواج مسیح و کلیسا را در ذهن داشت و قبل از اینکه ازدواج را ابداع کند، کار نجاتبخش عیسی را در ذهن داشت و ما به واسطه انجیل، هم قدرت و هم الگویی برای ســفر زندگی زناشویی دریافت میکنیم.
شناختن همســر و محبت کردن به او، همچون شناختن خدا دشوار، دردناک و در عین حال اعجابآور و با ارزش است. هیچ چیزی نمیتواند مثل ازدواج در بلوغ و پختگی شــخصیت انسان نقش داشته باشد. هر چند امروزه هم مردان و هم زنان ازدواج را نه طریقی برای پدید آمدن شخصیت و اجتماع، بلکه راهی برای رسیدن به اهداف شخصیشان میبینند. ولی مشکل اینجاست که تقریباً هیچکس را نمیتوان برای ازدواج یافت که دارای تمام خصیصهها و تیری برای هدف باشد! پس باید گفت که شما هرگز با شخص مناسب خواستههایتان ازدواج نمیکنید و جستجو برای یافتن جفت کاملاً متناسب، امری اســت محال و در اینجاست که ازدواج شروع به عوض کردن ما از ریشه میکند. البته نباید در این میان متوهم شویم که با یافتن جفت تمام اشکالاتمان رفع خواهد شد و همسر خود را به جایگاه خدایی ارتقا دهیم.
همینطور تصویر ازدواج تصویر دو فرد نیازمند نیست که در مورد ارزش و اهداف تردید دارند. غالباً ما به لحاظ روحانی سراب را مینوشیم و مسیر را اشتباه پیش میرویم ولی کتاب مقدس ما را به یافتن چشمه تشویق میکند. کتاب مقدس به ما نشان میدهد که گناه دارای ذات و جوهری است و این یعنی زندگی کردن برای خود به جای اندیشیدن به دیگری و زندگی کردن برای خدا و دیگر انسانها و این خودخواهی است و خودمحوری را که مبحث و مشکل مهم و بزرگی است را برای ما نمایان میکند که به گفتهی کتاب مقدس (افسسیان ۵: ۲۱) در تضاد کامل است. در حالی که محبت درست نقطه مقابل منفعت طلبی است. خود محوری چشمان ما را نسبت به اشتباهات خود نابینا و همزمان اشتباهات دیگران را بزرگ مینماید. علل این خودمحوریها آنچه در دوران کودکی و یا ازدواج و روابط گذشته تجربه کردهایم نیست و اینها تنها محرکی بودهاند برای شعلهورتر کردن این آتش. ریشه اصلی آن به ذات گناه بازمیگردد و مانعی است جدی در تحول قلب خادم در چهارچوب ازدواج و میبایست به طور جدی از خودخواهیها و خودمحوریها دست بکشیم صرفنظر از اینکه همسرمان چه میکند. حتی اگر یکی از طرفین این کار را انجام دهد چشم انداز خوبی پیش رو خواهد بود و این است نیروی برتر ازدواج؛ همانطور که نخست مسیح ما را محبت کرد (اول یوحنا ۴: ۱۹) ما نیز میبایست خدمت محبتآمیز را همچون هدیه به همسر تقدیم کنیم.
ازدواج با عهد و پیمان شروع میشود. هر چند که خیلیها اعتقادی به عهد بر روی کاغذ ندارند. آنها در اصل عشق را با میزان اشتیاق عاطفیاش میسنجند و حق دارند، زیرا تکه کاغذ هیچ تاثیر مستقیمی بر احساسشان نخواهد گذاشت. در واقع آنگونه که کتاب مقدس عشق دو نفر را نسبت به هم توصیف میکند هیچ تضادی با تعهد قانونی دائمی و انحصاری ندارد. جوهره ازدواج آنگونه که کتاب مقدس به ما نشان میدهد سرسپردگی، تعهد و قولی در مورد عشق آینده است و بیشتر از آنکه احساسات باشد اساساً عمل است. دیدگاهی که کتاب مقدس نسبت به ازدواج میدهد احساس و وظیفه، و اشتیاق و عهد را با هم متحد میسازد و سوگند و تکه کاغذ فرصتی را برای تثبیت عشق فراهم میآورد. پولس (افسسیان ۵: ۲۸) میگوید همسران خود را محبت کنید و این دستور مستقیم به عمل انسانها بازمیگردد، زیرا به احساس نمیتوان دستور داد. این در واقع عملی است که به احساس محبت منجر میشود در واقع سرسپردگی غیر مشروط مبتنی بر عهد به تحقق یافتن عشق رمانتیک کمک میکند؛ فقط کافی است با پشتکار به محبت کردن ادامه دهید عاقبت، نتیجه مثبتی خواهیم گرفت. درست به مانند عیسی بر روی صلیب. او ما را به این خاطر محبت نکرد که دوست داشتنی بودیم بلکه او میخواست ما را دوست داشتنی بسازد. به همین خاطر من نیز باید همسرم را دوست بدارم و بعد به قول و عهد روز عروسی عمل کنم.
نویسنده در اینجا سوالی مهم را مطرح میکند: ازدواج برای چیست و هدف ازدواج چیست؟ زمان آفرینش انسان، خدا انسان را به مانند خود خلق کرد ولی گفت نیکو نیست تنها بماند و چون ما را برای برقراری رابطه و بصورت خود طراحی کرد گفت نیکو نیست آدم تنها بماند و به اینگونه خدا زن را خلق کرد. ازدواج برای یاری رساندن به یکدیگر به منظور رسیدن به آیندههای پرجلال، و تبدیل شدن به خلقت تازهای که در نهایت خدا از ما خواهد ساخت و قرار دادن دوستیِ مسیحی در بطن ازدواج میتواند آن را به سطحی ارتقا بخشد که به طبیعت مقدس، بدون لک و بیعیبی که زن و شــوهر بدان چشم دوختهاند، یعنی تخت ســلطنت برسند. همسر شــما باید بهترین دوستتان باشد، یا دستکم در مسیری باشد که در آینده بهترین دوستتان شود، وگرنه ازدواج غنی و موفقی نخواهید داشت تا در ناملایمات زندگی تاب بیاورد و هر دوی شما را افراد بهتری بسازد.
این کتاب چنان آموزنده و پر قدرت نگارش شده که نیک میدانیم تمایل دارید هر چه زودتر به شماره بعدی در ماه آینده رجوع کرده و مباحث اجمالی این کتاب را ادامه دهید. در شماره بعدی به بخش ماموریت ازدواج و پیوند مسیح با مجردان میپردازیم.
امیدوارم که از مطالعه مطالب ارائه شده لذت برده باشید. در شرف رسیدن سال جدید هستیم و همچنین جشن پر شکوه کریسمس؛ آمین که این روزها پر از آرامش و شادی و برکت برای یکایک شما سپری شود…