سلام، صلح و سلامتی خداوند بر همه شما عزیزان و همراهان صفحه «تاریخ سازان آسمانی.» در فصل اول تا سوم این صفحه به شاگردان، پیروان، زندگی و مرگ آنها تا پایان قرن چهارم پرداختیم و در نظر داریم در این فصل تازه، به زندگی و شرایط این ایمانداران و پیروان از قرن پنجم تا پانزدهم بپردازیم. پس شما را دعوت میکنیم تا با هم به مقدمهای تاریخی از این دوران نگاهی بیندازیم.
همانطور که جمله معروف تاریخ سازان آسمانی هربار بیان میکند:
«مردم معمولاً به خاطر چیزهای دروغ، شکنجه یا مرگ دردناک را تحمل نمیکنند.»
آزار و جفاها در قرون وسطی
(سال 600 تا 1500 بعد از میلاد مسیح)
اگر چه امپراتور «جولیان» در سال ۳۶۱-۳۶۳ (ب.م) تمام تلاش خود را کرد تا بتپرستی را در امپراتوری روم احیا کند ولی این روش قدیمی محکوم به فنا بود و تلاشهایش دیگر کارساز نبود.
اما پس از آن «تئودوس کبیر»، توانست روم غربی و شرقی را متحد کند و همچنین در سال ۳۹۲ قوانینی را وضع کرد که بر اساس آن بتپرستی را سرکوب کرد و به کلیساها اجازه داد تا فعالیت و خدمات بشارتی خود را گسترش بدهند و مسیحیت را به رسمیت شناخت. بنابراین در پی این امتیاز «پاتریک» در قرن پنجم، مسیحیت را به ایرلند برد. مبشرین اسکاتلندی در حدود سال ۶۰۰ بعد از میلاد در نواحی جنوبی انگلستان بشارت دادند و مبشرین ایرلندی نیز در طی سالهای ۵۰۰ -۱۰۰۰ برای بشارت به اروپا بازگشتند.
«اسقف رم» به عنوان رهبر کلیسا شناخته شد و اغلب درحالیکه «پاپ» بر مسند قدرت بود، اسقف به عنوان رهبر «سکولارهایی» که بر اروپا حکمرانی میکردند نیز بالاترین قدرت و اقتدار را داشت.
«گریگوری هفتم» طی سالهای 1073- 1085، یکی از تاثیرگذارترین پاپهای قرون وسطی بود که بر او لقب «هیلدبراند» نهاده بودند. او با امپراتور «هانری چهارم» جنگید و در نهایت هانری، اعتراف و سرسپردگی خود را به هیلبراند اعلام کرد.
در این دوران، جنگهای صلیبی بزرگی برای جلوگیری از نفوذ بیشتر مسلمانان در شرق، اسپانیا و آفریقای جنوبی سازماندهی شد. اورشلیم دو بار طعم جنگ را در این دوران چشید و همزمان سپاه قدرتمند «چنگیز خان» بسیاری از مناطق آسیای صغیر را تصرف کرد.
از سال ۱۲۳۲ تفتیش عقاید کلیسا، قدرت مهیب خود را در برابر بدعتهایی مانند «والدنسیان» و «لولاردها» (لولاردها معتقد بودند که کلیسا باید به مردم کمک کنند تا زندگی فقیر انجیلی داشته باشند) بکار برد.
«جان ویکیلیف» که در سالهای ۱۳۲۹-۱۳۸۴ به عنوان اصلاح طلب پیشتاز در این دوره به شمار میرود، نظریه لغزش ناپذیری پاپ را رد و مرجعیت کتاب مقدس را مطرح کرد. تعالیم و آموزشهای او بر این اصل استوار بود که کتاب مقدس تنها مرجع و منبع برای ایمان و عمل است. ویکیلیف همچنین اولین نسخه خطی کتاب مقدس به زبان انگلیسی را آماده کرد. او به عنوان استاد دانشگاه «آکسفورد»، محقق و الهیدان در تمام اروپا شناخته شده بود.
ویکیلیف به کمک لولاردها و دیگر پیروانش دوازده نسخه از انجیل را به زبان انگلیسی تهیه و تولید کردند. او نسخههای خطی را از کتاب مقدس که در زبان لاتین تنها منبع نوشتاری موجود هست ترجمه کرد.
پاپ به قدری از تعلیمات ویکیلیف و ترجمه انجیل خشمگین بود که چهل و چهار سال بعد از مرگ او دستور داد که قبر او را بشکافند و استخوانهای او را بیرون آورده و بسوزانند و سپس به داخل رودخانه بریزند.
در پی آزار و جفاها در این دوران، تصمیمات پادشاهان و انسانها برای فروپاشی کلیسا و محدود کردنها، آنچه کلام خدا به ما یادآور میشود اینست:
«علف میخشکد و گُل میپژمُرَد، اما کلام خدای ما تا ابد باقی میماند.» اِشعیا باب 04 آیه 8
استخوانهای او را سوزاندند