شناسنامه فیلم:
«زرد» محصول 1395 به نویسندگی و کارگردانی «مصطفی تقیزاده» است و «کامران مجیدی» در مقام تهیه کنندگی، در کنار او ایستاده است.
تقیزاده که نخستین ساخته خود را با فیلم زرد جلوی دوربین برده است در بهرهگیری از بازیگران سرشناسی همچون «بهرام رادان، ساره بیات، مهرداد صدیقیان، بهاره کیان افشار، شهرام حقیقت دوست و…» توانسته اثری قابل تامل را به عنوان اولین کار در کارنامه هنری خود ثبت کند.
خلاصه فیلم:
پنج دوست و همدانشگاهی که توانستهاند محصولی را اختراع کنند تصمیم میگیرند برای انتشار و فروش آن به ایتالیا سفرکنند. در طی مقدمات سفر مشکلات متفاوتی یکی پس از دیگری مقابل راه آنها قرار میگیرد که زندگی همهشان را دستخوش دگرگونی میکند.
حامد «شهرام حقیقتدوست» در پی فروش اتومبیل خود و تصادف خریدار با پسر بچهای دچار شوک عصبی شده و بیماری قدیمی کبدی، او را به کما میبرد تا جایی که شاید پیوند کبد فقط او را از مرگ نجات دهد. نهال «ساره بیات» همسر حامد بخاطر خرید کبد مجبور میشود تمامی پس انداز دوستان و همسفران را قرض بگیرد و برای به دست آوردن باقیمانده پول مورد نیاز به هر جا میرود و به هر کاری دست میزند. وی در حین فراهم کردن پول پی میبرد که همسرش با دختر جوانی رابطه داشته است.
در پی درگیری با تمام این مشکلات همگی درمییابند که پول خرید کبد را از دست دادهاند و فروشنده متواری شده است، در این میان مرگ مغزی حامد از طرف دکتر او اعلام میشود و حال این حامد است که باید اعضای بدن خود را به دیگران اهدا کند. اما این تصمیم بزرگی برای همسرش، نهال است…
بررسـی فیلـم:
زرد کلمه و رنگی پر نور اما با طیفی که او را از نور حقیقی و سفید دور میکند.
زرد سمبلی از «ناراستی»،کتمان و پنهان کاری است. مشکلاتی که یکی پس از دیگری به دلیل عدم «راستی» در زندگیها نمایان میشود. این تنبیه یا مجازاتی از طرف خداوند نیست، بلکه دوری از راستی است که آن هم خود مسیح است که میگوید: «من راه و راستی و حیات هستم.»
زندگی ما را به بیراهه میکشاند و در این بیراههها صدمات و آسیبهایی خواهیم دید و خواهیم شناخت.
حامد در عین ناراستی در رابطه دیگری هم هست که برای فرار از آن بحران حتی دچار حملات عصبی شده است.
پسری که فروشنده کبد پدر خود است به دلیل مشکلات زندگیش در ناراستی زندگی میکند و این عدم راستی، او را تبدیل به یک کلاهبردار میکند.
رانندهای که تصادف کرده و حال با ناراستی گناه خود را به گردن دیگران میاندازد تا شاید راهی برای فرار از مشکلاتش بیابد.
دوستانی که حتی رابطههای خود را از یکدیگر پنهان کردهاند و با ناراستی و مخفی کاری، حال اعتماد را از یکدیگر ربودهاند و هزاران تاریکی دیگر…
آری که چه زیبا مسیح اسلحه روحانی ما را در جنگهای زندگی توصیف میکند و نقطه پیوند این ابزار را به کمربندی تشبیه میکند که مانند فانوسقه سربازی تمام تجهیزات و زره را نگه میدارد و آن کمربند را «راستی» مینامد.
آمین که با تماشای این فیلم تأملی بر این گفتهها نمایید و در کنار خانواده از دیدن این فیلم لذت ببرید.
«اسلحۀ کامل خدا را بر تن کنید تا بتوانید در برابر حیلههای ابلیس بایستید. زیرا ما را کشتی گرفتن با جسم و خون نیست، بلکه ما علیه قدرتها، علیه ریاستها، علیه خداوندگاران این دنیای تاریک و علیه فوجهای ارواح شریر در جایهای آسمانی میجنگیم. پس اسلحۀ کامل خدا را بر تن کنید، تا در روز شر شما را یارای ایستادگی باشد و بتوانید پس از انجام همه چیز، بایستید.
پس استوار ایستاده، کمربند راستی را به میان ببندید و زرۀ پارسایی را بر تن کنید، و کفش آمادگی برای اعلام انجیلِ سلامتی را به پا نمایید. افزون بر این همه، سپر ایمان را برگیرید، تا بتوانید با آن، همۀ تیرهای آتشین آن شریر را خاموش کنید. کلاهخود نجات را بر سر نهید و شمشیر روح را که کلام خداست، به دست گیرید. و در همه وقت، با همه نوع دعا و تمنا، در روح دعا کنید و برای همین بیدار و هوشیار باشید و پیوسته با پایداری برای همۀ مقدسین دعا کنید.» اَفِسسیان 6 :11 – 18