اسم عاشقانهای دیگر در کتاب مقدس، «سارای یا سارا…» اگر نگاهی به اطراف و جامعه بیندازیم خواهیم دید، سارا نامی است که در تمام جوامع و کشورها و همه دورهها از گذشته تا به امروز بسیار شنیده میشود و حتماً کسانی را میشناسیم که این نام را برخود دارند. نامی که انگار هیچوقت قدیمی و تاریخ گذشته نشده است. این نام چنان در داستان ابراهیم یا بهتر بگوییم در حکایت کتاب مقدس و نقشه خداوند پر رنگ است که تاثیر آن هنوز در نامگذاریها دیده میشود.
در هر دین و مذهب و هر آیینی این نام، پر اهمیت جلوه میکند و به راحتی میشود به تاثیر آن در تاریخ و اهمیت آن در نقشه خداوند پیبرد. ولی شناخت درباره این اسم را فقط در کتاب مقدس میتوان یافت و پیبرد و دلیل این اهمیت و تاثیر آن فقط در کتاب مقدس آشکار است.
در کتاب پیدایش برای اولین بار نام این شخصیت در باب یازدهم برده شده است و تا عهد جدید ادامه دارد. «سارای» به معنی «پرنسس» و «شاهدخت» میباشد و با توجه به نامگذاری در آن دوره مشخص است که سارای در خانوادهای ثروتمند و توانگر به دنیا آمده است و با توجه به شهر زیستگاه او «اور کلدانیان» که شهری ثروتمند و متمدن بوده است به جایگاه خانوادگی او میتوان پی برد.
در همان باب یازدهم عنوان میکند سارای زیبا و خوش اندام بوده اما «نازا» نیز بودهاست. او از خانوادهای اصیل بودکه در رفاه کامل زندگی میکرد اما ثمره و میوهای نمیتوانست داشته باشد، زیرا نازا بود. او با آن همه ثروت و فرهنگ شهری و… نمیتوانست ثمره و فرزندی داشته باشد. ولی او در نقشه خداوند در جایگاه با ارزشی قرار داشت و سفر روحانی زندگی او با فراز و نشیبهای زیادی توام بوده است.
شروع سفر روحانی او با ابراهیم زمانی بود که خداوند بدون گفتن مقصد و هدف؛ ابراهیم را فرا میخواند تا دیار و شهر خود را رها کرده و به سمت منطقهای که خداوند هدایت میکند حرکت کند و سارای با او در این مهم همراه بود، بدون پرسش یا ناسازگاری. سارای اراده و نقشه خداوند را پذیرفته بود و با ایمان و باور به همسرش با او رهسپار بیابان شد.
سارای حق انتخابهای زیادی در دوره زندگی خود داشت همانگونه که هر یک از ما نیز در طول سفر زندگی خود هر روزه با انتخابهای درست و غلط روبرو میشویم.
سارا انتخابهای نادرست نیز داشت ولی در کنار همه آنها اولین انتخاب سارای برای همراهی همسرش در اراده خداوند مثبت و در مشورت خداوند به پیش رفت.
چند دقیقهای بر روی این انتخاب تامل کنیم… در عصر حاضر بسیار آسان است که مقصد سفر را بدانیم، بلیط سفر تهیه کنیم، برنامهریزی کنیم و در کنار خانواده راهی سفر شویم ولی در زمان سارای اینطور نبود. آنها مقصد و هدف خداوند را هنوز نمیدانستند و حتی برکت و وعده نسل ابراهیم و سارای هنوز داده نشده بود، چرا که آن را با اطاعت بدست آوردند. پس سارای در مقابل انتخابی مبهم قرار داشت و باید با ایمان به هدایت و رهبری خداوند، خود را به همسرش میسپرد تا در نقشه خداوند حرکت کند. پیشنهاد میدهم مقداری روی این انتخاب سارای تامل کنیم و با معیارهای خود آن را بسنجیم و با دوستان و عزیزان ایماندار به گفتگو در مورد این موقعیت بپردازیم.
سارای و ابراهیم به واسطه همین اطاعت و فرمانبرداری از خداوند نه تنها معجزات را دیدند و صاحب فرزند شدند بلکه نسل آنها به مسیح و نجات دهنده منجر شد و تا به امروز یکی از پرتاثیرترین و شناخته شدهترین نامها در تاریخ جوامع و در عصر حاضر هستند. در باب دوازدهم کتاب پیدایش وعده خداوند بر آنها اعلام شد و آن این بود: «من به تو قومی کثیر خواهم داد و آنها ملتی بزرگ خواهند شد…»
این جمله چقدر میتوانست برای سارای نازا دلچسب و زیبا باشد، چقدر از شنیدن آن به وجد آمد و چقدر امید داشت؟
سارای نازا دارای فرزندان و برکات خواهد بود. فرزندانی که مثل شنهای ساحل بیشمار و نسلها و ملتها از سارای و ابراهیم به وجود خواهند آمد. این راه نجاتی بود برای سارای، راه فیض و در عمق بیشتر نجات دهنده و فیض برای همه ملتهای جهان در آن گفته نهفته است.
سارای با شنیدن این امید و خبر خوش به همراه همسرش رهسپار نقشه خداوند شد. او به پشت سرش نگاه نمیکرد؛ او به گذشته، به ثروت، به تمدن، به شهر، به اقوام و حتی به نازاییاش متمرکز نبود بلکه تمام چشمان خود را به امید و راه خداوند دوخته بود و راهی سفر خود شد.
سارای در اولین انتخاب روحانی خود در کلام استوار و با امید به پیش رفت. خداوند به همه ما وعده نجات و فیض را داده است و آن را در عیسی مسیح دریافت کردهایم، پس اگر این وعده خداوند برای همه ماست پس چرا ناامیدی و ترس؟ بارها در کلام خداوند میفرماید: «مترس، من با تو خواهم بود…»و با این ایمان سارای و ابراهیم به جایی رسیدند که خداوند گفت: «این سرزمین را به تو و نسل تو میدهم….»
اما این حکایت در اینجا و با این انتخاب خوب تمام نمیشود و مانند هر یک از ما که مرتب در انتخابهای دیگری قرار میگیریم سارای نیز انتخابهای دیگری در پیش روی خود داشت.
در آن سرزمین قحطی آمد…، سختی شروع شد، امکانات کافی نبود، و در اینجا بود که ابراهیم و سارای دچار شک شدند و به نوعی انگار به وعده و برکت و نسل کمتر فکر کردند بلکه نگاهشان به سختیها و امواج خروشانی که مرتب آنها را در فشار گذاشته بود برگشت. در اینجا بود که تصمیمی برخلاف آنچه خداوند فرموده بود و هدایت کرده بود گرفتند. انتخابی نادرست و نشان دهنده مشورت نکردن با خداوند.
این انتخاب اشتباه ادامهدار بود و در پی اولین انتخاب اشتباه، مشکلات پیدرپی سرازیر میشدند تا جایی که هاجر نیز وارد زندگی ابراهیم و سارای شد و تا به این عصر تاثیرات آن وجود دارد و گریبان نسلها را نیز گرفته است. سارا به خاطر انتخاب نادرست و عدم مشورت در موقعیتی خطرناک قرار گرفت ولی خداوند وفادارانه آنها را نجات داد. وفاداری خداوند بیمانند است.
در باب شانزدهم کتاب پیدایش سارای 75 ساله این وعده را از شوهر خود میشنود. 75 سال، بسیار دیر، بسیار غیر ممکن. شاید سارای گفت: «دیگه خیلی دیر شده. از من گذشته. پیرم…» ولی اعداد در تقویم خداوند گویی متفاوت است. خدا سارای پیر را ندید بلکه او وفادارانه و برطبق قدرت مطلق خود سخن گفت.
ولی اشتباه سارای و عدم اعتماد کامل او به خدا فکری اشتباه در او نهاد. همه ما در انتهای باب پانزدهم توقع داریم که سارای با شنیدن
وعده خداوند از خیمه خود بیرون رفته، زانو بزند و خداوند را برای این فیض عظیم سپاس گوید و پرستش کند اما… .
اما سارای به سرعت فکر و راه انسانی را جایگزین میکند و کنیز خود را به ابراهیم به همسری میدهد. ا
و متفاوت عمل کرد. عملکرد او از روی وفاداری و اعتماد به خدا نبود بلکه بر منطق و خواسته خودش بنا شده بود.
افکار و منطقهای انسانی و راه و روشهای خود را تسلیم اراده پدر کنیم و اجازه دهیم بار دیگر او برای ما هادی باشد چرا که ما را به سمت نیکویی رهنما خواهد بود و حتی در بیابانها نیز در کنار ما است و نهر در بیابان روانه خواهد ساخت و راه در بیابان نمایان خواهد کرد. سارای هدف خود را به حضور خداوند نبرد بلکه به شوهر خود میگوید: «به او درآ.» چقدر سخت است که یک زن در این موقعیت قرار گیرد.
فرهنگ آشوریها در آن زمان این بود که اگر زنی بعد از دو سال نتواند فرزندی به دنیا آورد باید کنیز او این کار را انجام دهد اما…. اما این فرهنگ قوم خدا نبود. این فرهنگ متعلق به آنها نبود ولی متاسفانه تاثیرات فرهنگ مصر را در آنها میبینیم.
در قسمتی از کلام خدا وقتی سکهای را به عیسی نشان دادند گفت: «مال قیصر را به قیصر بدهید و مال خدا را به خدا، مال دنیا را به دنیا بدهید.» فرهنگ دنیا را وارد کار خداوند نکنیم. او پادشاه است پس در زیر پادشاهی و فرمان او زندگی کنیم.
اما مشورت نکردن ابراهیم با خدا نیز اینجا قابل توجه است. همسرش از او چیزی میخواهد و او تسلیم میشود. چقدر به یاد آدم و حوا میافتیم. آدم میوه را گرفت و خواست همسرش را برآورده کرد بدون در نظر گرفتن خواست خداوند. تکرار و تکرار و تکرار… .
زمان گذشت و هاجر باردار فرزند ابراهیم بود. چقدر فخر و غرور میتواند بر نگاه هاجر با فرهنگی متفاوتتر از فرهنگ سارای حاکم باشد و این نگاه سنگین و رفتار غرورآمیز هاجر، سارای را بر آن داشت تا به سراغ همسر خود برود و او ابراهیم را مقصر این وضعیت میداند و مشکلات را به گردن ابراهیم میاندازد. ولی آیا براستی اینچنین بود؟ یا اینکه هر کدام سهم خود را در انجام این اشتباه داشتند؟ تصمیم هر دو تصمیمی به دور از وفاداری و اعتماد به خداوند بود.
فرهنگ مصر و آشور این بود که اگر کنیزی فرزندی به دنیا آورد بعد از زایمان به کار و خدمت خود بازگشت کند. ولی این بار سارای به ابراهیم میگوید: «خدا بین ما داوری کند!!!» عملکردی با فرهنگ دور از خدا. ما نیز در مشکلات، در عدم رسیدن به خواستههایمان و یا در عدم طی مسیر طبق اشتیاقمان بدون مشورت کردن با خداوند دست به عملکردهایی میزنیم که تاثیرات بسیاری در زندگی خود ما و حتی آیندگان و نزدیکانمان دارد. عملکردهایی که از منطق و راههای ما سرچشمه گرفته است. در کلام مکتوب است که راههای خداوند و طریقهای او با ما متفاوت است و افکار او نیز والاتر و بالاتر از فکرهای ما.
قهرمان داستان ابراهیم و سارای به نظر شما چه کسی است؟ سارای؟ ابراهیم؟ نه بلکه قهرمان این داستان فقط خداوند است که وفادارانه منتظر فرزندانش است تا به او رجوع و با او مشورت کنند و راههای او را بجویند پیش از آنکه با راهها و افکار خود تاثیرات منفی زیادی را بر زندگیها بگذارند. این تنبیه خداوند نیست بلکه این موقعیتها نتیجه اشتباهات و گناهان خودمان است که بدون مشورت خداوند دست به عملکردهای مهمی در زندگی زدیم و به قول معروف خرابکاریهای بیشماری را به بار آوردهایم.
سارای و ابراهیم مثل من و شما اشتباهات زیادی در زندگی داشتند ولی بازگشت آنها به خداوند و ایمان آنها حتی اگر خیلی ناچیز اما همواره آنها را به راه اصلی بازگرداند. همانطور که عیسی میگوید اگر به اندازه دانه خردل ایمان داشته باشیم.
پس بیایید با ایمان در هر موقعیتی با خداوند به مشورت بنشینیم و طبق اراده و خواست او به پیش رویم. او را وفادارانه در هر شرایط و موقعیتی اطاعت کنیم و با وفاداری به او اعتماد کنیم. اعتماد به خداوند با وفاداری همراه است. بسیاری به گمان خود اعلام میکنیم من به خدا میسپارم و منتظر کار خداوند میشوم ولی آیا در طی این زمان وفادارانه حکم و احکام او را نگه داشتهایم؟ یا مثل سارای در عدم وفاداری به خداوند عملکردهایی مخفی و آشکار به دور از احکام او انجام دادهایم که شاید تا به نسلها تاثیرات او گریبانگیرمان باشد.
تا به اینجا حتی از اشتباهات سارا درس گرفتیم. شاید با نگاهی سطحی سارای را فقط پر از اشتباه ببینیم. او باعث شد ابراهیم ازدواج کند، او باعث شد هاجر و اسماعیل از نزد قبیله بیرون بروند و… مسائلی که شاید شروع آن از رهبری ابراهیم و تصمیم او برای رفتن به مصر بود اما از طرفی سارای در اراده خداوند خانواده و شهر خود را ترک کرده و با شوهر خود همسفر و راهی بیابان شد، او برای نجات قوم خود و همسرش مجبور شد خود را در قصر فرعون به خطر بیندازد و… ولی چیزی که در کلام به صراحت میبینیم این است که رفتار و کردار سارا و اشتباهاتش نظر خدا را تغییر نداد. او سارای را انتخاب کرده بود و هنوز وفادار به عهد خود با ابراهیم مانده است و اشتباهات سارای گریبانگیر خودش، همسرش و قوم او شده و تنها چیزی که تغییر نکرده است خداوند میباشد.
خدا او را انتخاب کرد که مادر فرزند وعده باشد، چرا که خداوند به کمک نیاز ندارد و قادر مطلق است.
در پیدایش باب هفدهم خداوند سخن میگوید:
«من خدای قادر مطلق هستم. از من اطاعت کن و همیشه آنچه را که درست است انجام بده.»
خدا یادآور میشود که من قادر مطلق هستم، هیچ کاری برای من غیر ممکن نیست، با هدایت من قدم بردار، اطاعت کن، از پی من بیا و بیتقصیر باش، کارها را درست انجام بده بر طبق فرمان و مشورت من… با ایمان دنبالم بیا، چرا که من قادرم… قادر مطلق… و خودت را تقدیس کن… یعنی کارها را با مشورت من انجام ده.
گویی خداوند به ابراهیم یادآور میشود که قبلاً جاهایی بوده که با تصمیمات خودت جلو رفتی، مثل رفتنت به مصر؛ صدمات و آسیبهایش را چشیده و دیدهای. تاثیراتش را خواهی دید ولی من خدای قادرم به من اعتماد کن و با تمام قلب به دنبالم بیا…
این تنها راهی است که میتوانیم قادر مطلق بودن خداوند را وارد زندگی خود کنیم. با تمام قلب او را اطاعت کرده و پیروی کنیم و کارها را با مشورت با او انجام دهیم. و بعد خداوند نامی جدید و مکاشفهای جدید به ابراهیم میدهد. ابرام به ابراهیم تبدیل شد، به معنی پدر مخلوقات زیاد… و اما سارای… خداوند سارای را فراموش نکرده و نام او را نیز تغییر میدهد چرا که وارد فصلی تازه از زندگی و تجربهاش با خداوند خواهد شد. دیگر او را سارای مخوان بلکه «سارا» به معنی شاهزاده همه دنیا…
چقدر زیباست که خداوند او را شاهزاده تمام دنیا میبیند. مهم نیست الان در چه شرایط سنی، اجتماعی، اقتصادی و یا حتی روحی هستیم، خداوند آنچه که در ما به انجام خواهد رسانید را میبیند، اگر او را با تمام دل پیروی کنیم و در او مقدس بمانیم.
داوود چوپانی ریز نقش بود و خداوند او را پادشاه قوم دید. موسی یک فراری بود که در بیابان گلههای پدر همسرش را چوپانی میکرد ولی خداوند او را رهبر قوم و رهاننده دید.
سارای یک زن نازا با اشتباهات زیاد بود ولی خداوند او را شاهزاده قومها و همه دنیا دید…
زیبایی این باب این است که خداوند وعده قبلی خود را تکرار میکند. چرا؟ چه دلیلی داشت که وعده از کلام خداوند دوباره بازگو شود؟
خداوند به ابراهیم و سارای یادآور میشود که اینقدر راه و طریق و افکار خودتان را پیش نبرید، بلکه من خداوند قادرم، و به تو… به تو ای ابراهیم و ای سارای که نازا هستی و رحم تو بسته است، به تو فرزندی خواهم داد. فرزندی از گوشت و پوست خود تو… از رحم بسته تو… از همان راهی که به هیچ وجه به آن نگاه نکردی و ایمان نداشتی. چرا که من خدای قادر مطلق هستم… اگر طبق اراده من و با مشورت من حرکت کنید شما پدر تمام قومها و شاهزاده همه دنیا خواهید بود. فرزند شما، فرزندی که از شما دو نفر خواهد بود فرزند وعده است و موجب برکت همه دنیا خواهد بود پس او را اسحاق به معنی خنده بنامید. شادی کنید که خدای قادر عمل میکند.
امروز بیاییم بار دیگر وعدههای خداوند را به یاد آوریم. همه ما چون سارای اشتباهات زیادی در زندگی داشتهایم و تصمیماتی را عملی کردهایم که برای آنها هرگز به حضور خداوند و مشورت با او نرفتهایم. اشتباهاتی که شاید ما شروع کننده آن نبودهایم ولی در ادامه آن نقش بسزایی را ایفا کردهایم. اشتباهاتی که تاثیراتش بر فرزندان و نسلها خواهد بود، بر نزدیکان و حتی همه دنیا. به آنها بیندیشیم و امروز صدای خداوند را بشنویم که در نقشه و اراده او سهیم خواهیم بود، و او از ما استفاده خواهد کرد و ما را برکت خواهد داد تا ملتها و قومهای بیشماری از این برکت بهرمند گردند.
مشارکت با روحالقدس
و پیروزی در نام مسیح
با شما باد.