نام کتاب: انهدام کريپتونايت
نويسنده: جان بيور
نويسنده اين کتاب ما را با کريپتونايتهاي زندگيمان روبرو ميکند تا با آن بجنگيم و پيروزي در مسيح را بچشيم تا هيچ چيز نتواند قدرت ما را در مسيح بدزدد. خداوند ما را به آزادي و پيروزي دعوت کرده و ما مسيحيان بايد بتوانيم اين پيروزي را در اين زمانها بچشيم. در اين دو شماره پيش رو قسمتهايي از کتاب را با شما در ميان ميگذاريم تا با خواندن آن تشويق به خواندن اين کتاب پر محتوا بشويد و در اين پيروزي قدم برداريد.
بلي…کريپتونايت ميتواند شخصيت و قدرتهايي را که خدا به ما داده است بي اثر سازد. حتماً داستان سوپرمن را شنيدهايد؛ او داراي قدرت ماورايي بود؛ او از اين جهان نبود. پسر انسان هم از اين جهان نيست، او با شرارت ميجنگيد، ما هم ميجنگيم؛ او به ضعيفان کمک ميکرد، ما هم مراقب ضعيفان هستيم، اما سوپرمن نور خود را از خورشيد ميگرفت و ما از پسر خدا، تنها چيزي که ميتوانست او را متوقف سازد يک ماده راديو اکتيو بنام کريپتونايت بود. ما هم کريپتونايت داريم اما کريپتونايت ما چيست؟ در ادامه بيشتر به اين ميپردازيم. تا حالا از خود پرسيدهايد بزرگترين خواسته قلبي شما چيست؟ پول؟ جايگاه و محبوبيت؟ خانه و ماشين؟ اما ميشناسيم کساني را که همه اينها را دارند اما باز خلأ را حس ميکنند. در عمق وجود ما چيزي فراتر وجود دارد که آن هم رابطه صميمانه با خالقمان است. تمام کساني که وارد رابطه با خدا ميشوند ميدانند که او قادر مطلق و داناي مطلق میباشد و بر همه جا نظارت دارد، ميدانند که او بسيار قدرتمند و باشکوه است. قرنهاست که حتي باهوشترين دانشمندان محبت، پيچيدگي و شگفتي خدا را درک نکردند.
محبت او بي حد و مرز است. او تمام اختيارات زمين و قدرت را بدستمان داد اما ما آن را تقديم شيطان کرديم، ولي از روي محبتش به ما، نقشه نجات را کشيد و عيسي از باکرهاي متولد شد و رنج وحشتناکي کشيد تا بهاي آزادي ما را پرداخت کند. ما که فرزندان چنين خداي پر محبتي هستيم پس بايد زندگي خارقالعادهاي داشته باشيم.
اما آيا ما بعنوان شاگردان مسيح زندگي متمايزي داريم؟ آيا در ميان اين نسل تاريک مثل نور ميدرخشيم؟ عيسي وعده داد نخست در پي پادشاهي من باشيد و بعد همه چيزها به شما داده خواهد شد. در کليساي نخستين رسولان بيماران را شفا ميدادند و برکت را جاري ميساختند، آيا ما هم به همان اندازهي کليساي اوليه موثر هستيم؟
قصد محکوم کردن نداريم اما اين سوالي است که ذهنها را درگير کرده است. یوحنا گفت آنکه در او ميماند بايد همانگونه رفتار کند که عیسی رفتار میکرد. (اول يوحنا باب 2 آيه 6)
آيا تا بحال اين جمله را شنيدهايد که خدا ديگر مثل قبل کار نميکند؟ مثل اين است که انجيل را تحريف ميکنيم و صحت آن را زیر سوال میبریم! اما واقعا پاسخ چيست؟ با هم وارد اين سفر روحاني شويم و دعا کنيم که با خواندن اين صفحه، مسير زندگي و ديدگاهمان عوض شود.
در اول يوحنا باب 4 آيه 17 آمده است همانگونه که عيسي بود ما هم در جهان هستيم؛ اين واقعاً شگفتانگيز است و در دوم پطرس باب 1 آيه 7 ميگويد ما شريک طبيعت الهي هستيم، چه چيز از اين بالاتر؟ عيسي ميگويد پادشاهي خدا در بين شماست، پس چرا اراده او چنانکه در آسمان است بر زمين به انجام نميرسد؟ بياييد پاسخ را با هم بخوانيم؛ در اول قرنتيان باب 11 آيات 28 تا 32 آمده است: «امّا هر کس پيش از آنکه از نان بخورد و از جام بنوشد، خود را بيازمايد. زيرا هر که بدون تشخيصِ بدن بخورد و بنوشد، در واقع محکوميت خود را خورده و نوشيده است. از همين روست که بسياري از شما ضعيف و بيمارند و شماري هم خفتهاند. امّا اگر بر خود حکم ميکرديم، بر ما حکم نميشد. پس آنگاه که خداوند بر ما حکم ميکند، تأديب ميشويم تا با دنيا محکوم نگرديم.»
در آن زمان اعضای قرنتيان به شام خداوند بي احترامي ميکردند و آن را يک وعده غذايي ميدانستند که پيامد آن هم در کلام آمده است: ضعف، بيماري، مرگ جسماني؛ شما درباره ضعف چه نظري داريد؟ عجز يا ناتواني؟ نداشتن زور و قدرت؟ اما درحقيقت منظور از ضعف يعني نرسيدن به جايگاه و قدرتي که در آن خلق شدهايم و خدا ما را به آن فراخوانده است.
پولس در اينجا کريپتونايتِ کليسا را بازگو ميکند. کاري که ما را ضعيف ميسازد و اجازه نميدهد از قدرت الهي برخوردار باشيم. ما در دنياي سقوط کرده هستيم که با مشکلات زيادي دست و پنجه نرم ميکنيم، اين ضعفها بخاطر عدم تشخيص و درک بدن خداوند است. حقيقت اين است که ما نميتوانيم کاري کنيم که خدا ما را بيشتر يا کمتر دوست داشته باشد، اما ميتوانيم کاري کنيم که در ميزان خشنودي او موثر باشد؛ گناهان ما نه تنها بر ما بلکه بر کل کليسا اثر ميگذارد. در کتاب يوشع باب 7 آيه 1 آمده است عخان گناه کرد اما تاثير آن بر کل قوم اسرائيل بود. پس گناهان ما بر کليسا هم تاثیر ميگذارد. پولس نيز در اين باره ميگويد به همين خاطر بسياري ضعيف هستيد. قوم اسرائيل بواسطه گناه عخان با يک کريپتونايت روحاني مواجه بودند، چيزي که امروز ما با آن نيز مواجه هستيم. خدا از ما تمام زندگيمان، جان، مال و خانواده ما را ميخواهد، نه فقط يکشنبههايمان را. به بدنتان فکر کنيد! همه اعضا باهم مرتبط هستند، کبد یا زانوان! حتي دهانتان به نخاع وصل است؛ وقتي يک بخش درد دارد بقيه اعضا نيز درد ميکشند، مثلاً اگر ويروس آنفولانزا بگيريد بيماري تمام بدن را ميگيرد، پس ما هم بعنوان کليسا يک بدن هستيم. اسرائيل نمونه بارز ماست، يک نفر يعني عخان گناه کرد اما کل اسرائيل را فراگرفت و قوم ضعيف شدند و در نتيجه شکست خوردند، بهمين خاطر است که در اول قرنتيان باب 5 آيه 1 پولس مردي را توبيخ کرده و از کليسا دور ميکند، زيرا اندکي خمير مايه ميتواند همه خمير را ورآورد. گناهان آن مرد ميتوانست روي تمام کليسا اثر بگذارد. ما نبايد اين موضوعات را ناديده بگيريم، بايد شجاع باشيم. آسمان ما را تشويق ميکند و ما خوانده شدهايم تا کليساي پيروزمند باشيم، بيماري و ضعف بايد در مقابل کليساي خداوند به زانو درآيد.
کريپتونايت روحاني يعني چه؟ يعني انسانهايي که با خداوند عهد ميبندند که از کلام او اطاعت کنند، اما روحشان در معرض تشعشعات افکار و اميال انساني قرار ميگيرد و مدام قلبشان سختتر ميشود در برابر فهميدن کلام خدا و پيروي از آن.
اين در واقع همان کريپتونايت روحاني است. انسانها به دنبال هواي نفس خويش رفته و غرق در لذتهاي دنيوي ميشوند و رفته رفته عهدي که با خداي خود بستهاند را فراموش کرده و پليدي قلب و روح آنها را تسخير ميکند، تا جايي که ديگر تمايلي به اطاعت از خدا ندارند و اگاهانه مرتکب گناه ميشوند. با گوش نکردن به نداي درون و پيروي از نفس، روحِ بيدار و آگاه را تباه ميکنيم و در حقيقت ما به پرستش بتهايي مشغول ميشويم که در درون و قلبمان ميسازيم؛ بت شهوت، بت طمع، بت غرور و… زيرا دنيا مبتني بر تمايلات خودخواهانه است.
«زيرا هر چه در دنياست، يعني هواي نفس، هوسهاي چشم و غرورِ مال و مقام، نه از پدر بلکه از دنياست.» (اول يوحنا ۲: 16)
حال آنکه هيچ چيز نيکويي جدا از خدا براي انسان وجود ندارد، اما انسانِ لذتجو و عجول اين را درک نکرده و در دنيا بدون خدا بدنبال سعادت و رستگاري است و چشمانش در مقابل ديدن حقيقت کور ميشود. ايماندار ميداند که در خدمتِ خدا اغلب با سختي روبرو خواهیم شد؛ خودِ عيسی آن را وعده داده است. «در دنيا براي شما زحمت خواهد بود.» (يوحنا 16: 33)
اما انسان ناآگاه در مواجهه با سختيها و مشکلات نااميد ميشود و ايمان خود را از دست ميدهد، زيرا خواستههاي خود را از خواستههاي خدا برتر ميبيند و در پي خلاصي از رنجهاي دنيا، و غرق در لذت است. در حالي که آنچه خداوند براي ما ميخواهد بسيار عظيمتر از آن چيزيست که ميجوييم. ما با نپذيرفتن سختيها و زياده خواهي، ميپذيريم در سطحي نازلتر از انچه برايش خلق شدهايم بمانيم، يعني قناعت به حيات ناچيز. وقتي با خدا همگام باشيم در يک هماهنگي با خود زندگي هستيم، يعني زيستن بر اساس کلام خدا و گوش سپردن به نداي درون. هر فرد به شکل غريضي از شريعت خدا آگاه است. زيرا از بدو تولد بر ضمير او حک شده است. صداي او را منبع حيات ساخته و اين ما را در برابر بتپرستي محافظت ميکند. به تصويري که خداوند براي زندگيمان کشيده اعتماد کنيم، همانگونه که عيسی پس از چهل روز روزهداري در برابر وسوسهي شيطان تسليم نشد و نان را نپذيرفت و آنگاه فرشتگان به او طعام آسماني دادند. به دنبال پاداش الهي بودن و اعتماد به وعدهي او از دشواريِ رنج دنيا ميکاهد.
«… زیرا خدا فرموده است: تو را هرگز وا نخواهم گذاشت و هرگز ترک نخواهم کرد.» (عبرانیان ۱۳: ۵)
پس از روحالقدس بخواهيد که هر جا تحت نفوذ اميالتان بوديد برايتان آشکار سازد؛ و توبه کنید و بخواهيد شما را پاک سازد، و از او بخواهيد بار ديگر شما را پر ساخته و قدرت دهد تا با تمام قلب خود از او پيروي کنيد.
در اين شماره نگاهي به بخش اول و دوم اين کتاب انداختیم. در شماره بعدي نيز به ادامهی خلاصهای از مابقی این کتاب زیبا براي تشويق شدن شما به خواندن آن ميپردازيم؛ پيروزي مسيح باشما.
تيم معرفي کتاب اسميرنا