نام کتاب: اکنون این شد یک سوال عالی
نام نویسنده: باب تیدی
مترجم: اسمیرنا یوبال بند
در این شماره با کتاب «اکنون اين شد يک سوال عالي» به قلم« باب تيدي» از ترجمه «سازمان خدمات مسيحي يوبال باند» (اسميرنا) با شما همراه هستيم.
اين کتاب نمونه قدرتمندی از رهبري را با سوالات و مثالهايي عالي از عملکردي تاثيرگذار ارائه ميدهد. کساني که ميخواهند رهبري خود را به سطح بالاتري ارتقا دهند میبایست اين کتاب را بخوانند. اين کتاب همچنين حاوي مطالب ضروري و عالي براي رهبران در تمامي سطوح است. از شما دعوت ميکنيم تا به طور کامل اين کتاب را مطالعه کنيد.
نویسنده در قسمت مقدمه ما را به فکر وا ميداردکه بيانِ سوالات عالي، نيازمندِ مهارت است.
وقتي از شما يک سوال عالي ميپرسند، چيزهايي در شما جريان ميیابند که قبلاً در شما بودند، اما هرگز در کنار هم قرار نگرفته بودند، شما مشتاقِ پاسخگويي میشوید، يک سوال عالي غالباً مسير رو به جلو را به شما نشان ميدهد.
در این کتاب میتوانیم نکات مختلف ديگری که خصوصيات يک سوال عالي میباشند، را بخوانیم.
سوال: شايد فکر کنيد، اينها خصوصيات سوالات عالي هستند، اما من چگونه سوالات عالي بپرسم؟
پاسخ: اکنون اين شد يک سوال عالي! اين بهترين چيز براي سوالات عالي است؛ لزومي ندارد که خودتان سوالات را طرح کنيد! شما ميتوانيد آنها را گردآوري کنيد! به اين صورت که هر بار وقتي يک سوال عالي ميشنويد، ميخوانيد و يا از شما پرسيده ميشود؛ آن را بنويسيد و به مجموعه خود اضافه کنيد!
نویسنده در ادامه در مورد تفاوت خصوصيات شخص رشددهنده و شخص محدودکننده در رهبری صحبت میکند که یکی رهبر میسازد و دیگری پیرو.
«شايد در گذشته، رهبر کسي بود که ميدانست چگونه حرف بزند، اما قطعاً رهبر آينده، کسي خواهد بود که ميداند چگونه سوال کند.» دکتر پيتِر دراکِر
آنچه که من ميدانم اين است که به محض اينکه يک نفر ميگويد، «يک سوال از شما دارم»، توجه يا قدرت مغزي شما صرفِ اين مسائل ميشود:گوش کردن يا تمرکز بر سوالي که پرسيده ميشود، مغزتان هم به سوال ديگري فکر ميکند و همه دادههاي موجود را بررسي ميکند تا فايلهاي مربوطه را که شاملِ پاسخ بالقوه است، پيدا کند.
پس اگر ميخواهيد بهترين نظرات همکاران، دوستان يا خانوادهتان را دريافت کنيد؛ نهتنها بايد از آنها بپرسيد: «نظر شما چيست؟» بلکه در ادامه از آنها بپرسيد: «ديگر چه؟» حداقل سه مرتبه اين سوال را بپرسيد! و وقتي از شما سوال ميکنند، به جاي اينکه بلافاصله سعي کنيد پاسخ بدهيد، فقط بپرسيد: «آيا ميتواني بيشتر توضيح دهي؟»
در قسمت ديگری از کتاب در مورد هديه دادن سکوت، صحبت ميکند و اينطور مينويسد:
سوالتان را بپرسيد و بعد هديه سکوت را به شخص بدهيد. به او فرصت بدهيد که فکر کند و جوابش را نظم دهد. آرام باشيد. با محبت به آنها توجه کنيد. راحت باشيد و صبر کنيد.
در ادامه نویسنده برای تقویت مهارتهای مربیگری به چند عادت اشاره میکند:
1- وقتي سوال ميکنيد، به چشمِ طرفِ مقابل نگاه کنيد. (اين مهمترين قسمت است)
2- سپس ساکت بمانيد.
3- به سادگي سوال کنيد.
4- بعد صبر کنيد. «این بخش؛ يعني سکوت و صبر؛ آزاردهنده است، اما بسيار مهم است.»
5- در فاصله بينِ سوال کردن و دريافتِ پاسخ، کلمات بيهوده را در فضا پراکنده نکنيد.
در بخش بعدی به اولین سوالی که خدا از آدم وحوا میپرسد اشاره میکند:
آنها در باغ پنهان شده بودند که خدا اولين سوالي را که کتاب مقدس ثبت شده، پرسيد: «کجايي؟» چرا خدا اين سوال را پرسيد؟ اگر خدا ميدانست آدم و حوا کجا بودند، پس چرا پرسيد: «کجايي؟» آيا اين به نفعشان نبود؟ آيا به نظرِ خدا، پاسخ آدم و حوا مهم بود؟ آيا خدا «با سوالات رهبري ميکرد؟»
دو سوال ديگري که زمينه بيشتري را براي «کجايي؟» فراهم ميکند، شاملِ:
از کجا (و چه زماني) آغاز کرديد؟
در کجا (و چه زماني) ميخواهيد به پايان برسانيد؟
آيا به عنوان رهبر ميدانيد همه کارمندانتان کجا هستند؟
حقيقتاً اکثر ما؛ چون «گفتن» را بيش از «پرسيدن» تمرين کردهايم؛ احتمالاً ميخواهيم به آنها بگوييم چه کار کنند. البته نویسنده نه تنها به سوالات پرداخته، بلکه عنوان کرده است که پاسخهاي عالي افکارمان را آشکار ميکنند تا بتوانیم بیشتر رشد کنیم.
پاسخ دادن با سوالها چه مزاياي بالقوهاي دارد؟
آنها بيشتر رشد ميکنند.
آنها راحتتر ميتوانند راه حلي را که مطرح کردهاند، به کار ببرند.
اعتماد به نفسشان افزايش مييابد.
احتمالاً مشکل بعدي را بدون کمک شما برطرف خواهند کرد.
شما رهبران را پرورش خواهيد داد، نه پيروان. رهبر حکيمي که از فرايند تصميمگيري استفاده ميکند، از اين سه مزيت برخوردار ميشود: تصميمات بهتر، حمايت کارکنان از اين تصميم، صرفهجويي در وقت.
در بخشهاي مياني اين کتاب، نويسنده تجربيات و راهکارهاي خود را در مربيگري با ما در ميان گذاشته است:
مربيگري، صرفاً سوال کردن براي کمک به ديگران است، تا از نقطه الف به نقطه ب؛ از اينجا (جايگاه کنوني خود) به آنجا (جايگاهي که ميخواهند به آن دست يابند) برسند. آيا ميدانستيد که ميتوانيد در يک روز، يک جراح مغز را و روز بعد، مديرعامل شرکت فناوري را و روز بعد، فرمانده ايالت را مربيگري کنيد؟ شايد ميپرسيد: «اين چطور ممکن است؟» پاسخ اين است که نبايد متخصصِ موضوع خاصي باشيد تا ديگران را مربيگري کنيد. شما صرفاً سوال ميکنيد و آنها محتويات را فراهم ميکنند.
در اين بخش نويسنده به اين موضوع اشاره دارد که «آيا تا به حال فرصت داشتهايد که با رهبری که ميخواهيد از او درس بگيريد، وقت بگذاريد و احساس کنيد که زبانتان بند آمده است؟» يا شايد اين فرصت را داشتهايد که به صحبتهاي يک رهبر عالي گوش کنيد و بعد، او جلسه را با پرسش و پاسخ ادامه داد و شما نميدانستيد چه سوالي بپرسيد. ميتوانيد با اين سوال آغاز کنيد، آيا ميتوانم از شما يک سوال بپرسم؟
بعد يکي از اين سوالات را زير بپرسيد:
شما چگونه کارتان را آغاز کرديد؟ به نظرتان، بزرگترين دستاورد شما چيست؟ خدا چه نقشي در زندگي و رهبري شما دارد؟ بزرگترين شکست شما چه بود؟
اگر پاسخ آنها به اين سوالات باعث شد که بخواهيد چيزهاي بيشتري بدانيد، برويد و سوال کنيد: «آيا ميتوانيد چيزهاي بيشتري در اين مورد به من بگوييد؟»
تعجب نکنيد که پس از پاسخ به سوالاتتان، متقابلاً از شما هم اين سوالها را بپرسند.
و در آخر هم اگر ميخواهيد رهبر بهتري باشيد، ارتباط برقرار کنيد، بايد با مهارت و اشتياق بيشتري سوال کنيد. وقتي توصيههاي اين کتاب را به کار ميگيريد، مهارت سوال کردن را در خود افزايش ميدهيد؛ شما عميقاً درک خواهيد کرد چرا اين مهارت، بسيار مهم است.
اين کتاب کاربردي و قابل استفاده، وسيله قدرتمندي براي همه کساني است که در محل کار و یا در خانه گفتگو ميکنند. هر روز آن را بخوانيد!
سوالات بهتر، شما را تاثيرگذارتر و موفقتر ميکنند تا پاسخهاي بهتر؛ چون هر چه هوشمندانهتر به ديگران کمک کنيد تا تبديل شوند، آنها بيشتر قدرداني خواهند کرد. «اکنون اين شد يک سوال عالي» بهترين راهنماي شما در انجام اين کار میتواند باشد.
بیاییم با کمک سوالات این کتاب در روند رشد خودمان و روابطمان با حکمت بیشتری قدم برداریم و از برکات این کتاب استفاده بهینه داشته باشیم و همچنین شما اگر نیاز به نسخه چاپی این کتاب دارید میتوانید از طریق راههای ارتباطی آن را دریافت کنید.