یک روز سبزیم، یک روز بنفش، یک روز قرمز و یک روز آبی؛ خیلی زود به خود رنگ میگیریم و اتفاقاً این عصرِ حاضر و قدرتها و دولتها هستند که میخواهند ما را هر روزه به رنگهای مختلفی در بیاورند. مهم نیست چه رنگی! مهم این است که ما فقط مرگ را تجربه کنیم. هر روز داریم به نحوی میمیریم و میمیرانیم؛ با رفتار، با کردار، با زبان و هر طریقی دیگر؛ با کشتنِ خود دیگران را از بین میبریم و با کشتنِ دیگران خود نیز از بین خواهیم رفت. به هر حال مسیر و جهت، نابودی و تباهیست. به جایی رسیدهایم که برای گرفتن کوچکترین حق خود تن به خودمرگی میدهیم ولی نه خود به آن دست مییابیم و نه دیگران! دنیا ما را به سمتی سوق میدهد که تو فقط بمیر و اصلاً مهم نیست به چه دلیل و به چه خاطر! تو تنها بمیر! فراموش کردهایم که این کار را یکی برای ما به انجام رسانده؛ یا شاید اصلاً متوجه آن نشدهایم و نمیدانیم منظور چیست! اصلاً آیا میدانیم که برای چه بوده است؟
باید ارزش کار ارزشمند و شجاعانه را دانست! دخترک جان خود را از دست داد برای پایمال شدن حقاش! ناراحت و اندوهگینایم برای این درد و دردهای اینچنینی و حتی برای هر گونه دردی. یک روز نهنگ آبی، یک روز دختر آبی و روزی دیگر…؛ ولی بهتر است به یاد داشته باشیم که دنیا پر از درد و رنج و سختی بوده، هست و خواهد بود؛ پس بهتر این نیست که به جای اینکه خودمان را به طُرق مختلف محکوم به مرگ و اجرای آن کنیم بیاییم هر روزه به یاد کار نجات بخشی بیافتیم که برای ما به انجام رسید؟ نه حتی برای رسیدن به ورزشگاه، نه حتی برای رسیدن به حداقل آزادیها، نه حتی برای اعتراض به شرایط سخت و دشوار زندگی، نه حتی برای حق و حقوق معوق و دریافت نشده و نه حتی برای قصور سهوی و عمدی و بر باد رفتن مال و سرمایه یک خانواده کوچک و یا بزرگ و یا مملکتی پر از ثروت؛ بلکه برای اینکه ما حیات را داشته باشیم آن هم نه کم بلکه به فراوانی و رسیدن به پادشاهیِ آسمانی! جایی که به حقانیت و گنجهای اندوخته آن آسیبی وارد نمیشود و قرار نیست حقی پایمال گردد، و از اینها گذشته آن، نتیجه بخش بوده و به انجام رسیده و بیعانهی آن و نوبرِ این وعدهی نیکو به ما داده شده؛
هنوز هستند که دلیل این کار نجات بخش را نمیدانند و این وظیفه من و ماست که تنها به عیسی نیاویزیم بلکه صدای اعتراضی خود به راه و روش این دنیا را نه با خودمرگی و تشویق به اینگونه اعمال، بلکه با بشارت این خبر خوش و اعلام اینکه عیسی آمد و به روی صلیب رفت و جان خود را برای رهایی ما داد تا ما حیات داشته باشیم و دیگر مرگ را تجربه نکنیم، به گوش جهانیان برسانیم تا آنها هم نیز بدانند که در خداوند ارزشمند هستند و حتی موی سرشان به تمامی توسط او شمرده شده است.
بیایید رنگیِ هر روزی این عصر نباشیم، بلکه منعکس کنندهی نوری باشیم که به جهان تابید…
«هیچ کس چراغ را بر نمیافروزد تا سرپوشی بر آن نهد یا آن را زیر تخت بگذارد! بلکه چراغ را بر چراغدان میگذارند تا هر که داخل شود، روشنایی را ببیند.» (لوقا ۸: ۱۶)