مریم مجدلیه

تبریک به مناسبت فرا رسیدن عید نوروز و شروع سال نو شمسی به همه شما عزیزان و دنبال کنندگان ماهنامه اسمیرنا. خوشحالیم از اینکه باری دیگر خداوند فرصتی را فراهم کرد تا همراه با شروعی دوباره در تازه شدن طبیعت، نگاهی مجدد بر عملکرد یکی از شخصیت‌های کتاب مقدس داشته باشیم که با نو و دگرگون شدن در ذهن خود و ایمان به عیسی مسیح و پیروی و شاگردی او، فصلی جدید و شروعی زیبا در زندگی خود با کار عظیم خداوند به ما نشان داد.

در طی زندگی روزمره شاید به موقعیت‌هایی برخورد کرده‌ایم و به جایی رسیده‌ایم که احساس می‌کنیم شرایط گذشته و یا حال ما را از پای درآورده است. در پی این پوچی هیچ امیدی به آینده نداریم و یا حتی دست به خودکشی می‌زنیم.

آمار بالای خودکشی در جهان بخصوص کشورمان، این مهم را نشان دهنده است که علت آن در بی‌انگیزگی و بی‌هدفی‌ست و از عدم شناخت هویت‌مان در خداوند نشأت می‌گیرد. احساس می‌کنیم که ادامه این زندگی اهمیتی ندارد و نداشتن ثمر، پوچی درونی ما را باعث می‌شود.

اما خبر خوش اینجاست که در خداوند شروع تازه و راهی تازه و آغازی دوباره می‌تواند باشد.

رویای حزقیال در بیابان را بیاد می‌آورم که استخوان‌های خشک و مرده بخود گوشت و پوست و حیات می‌گیرند و به ارتشی از سربازان زنده تبدیل می‌شوند. کار خداوند تبدیل است، از موت به حیات.

زندگی “مریم مجدلیه” مثالی بسیار زیبا از زندگی تازه و راهی تازه بوسیله عیسی مسیح برای هر یک از ما می‌تواند باشد. شروع و تولدی تازه و آغازی دوباره در او.

مریم، شخصی که دچار و گرفتار هفت روح ناپاک بود. یعنی گناهان بسیاری بود که در آن زندگی می‌کرد. اسارت بی‌مانندی که رهایی از آن‌ها غیر ممکن بود و بندگی در ظلمت و تاریکی شادی و آرامش درونی او را ربوده بود. زندگی بی‌ثمر و حتی با ثمرات تاریکی او را احاطه کرده بود.

چقدر این شرایط برای هر کدام‌مان می‌تواند آشنا باشد. کم و زیاد در این شرایط قرار گرفته‌ایم و آن را می‌شناسیم. من و شما هم در این شرایط بوده‌ایم. کم و زیاد در گناه زندگی کرده‌ایم و گناه ما را از خداوند و رابطه با او که قدوس است دور می‌کند و دیوار جدایی را بنا می‌کند تا هر روز مرگ روحانی بر ما سایه افکند.

شرایطی آشنا؛ شرایطی که می‌تواند ما را دچار خشم و عصبانیت، کینه و حسادت، دروغ و تزویر و ریا، زنا و شهوت و هزاران گناه دیگر کرده باشد. گناهان حتی مخفی که همواره سعی به پنهان کاری آن داریم و آرامش درونی و شادی را از ما فرسنگ‌ها دور کرده است.

اما خداوند مریم را ملاقات کرد و مریم در این ملاقات، شفا و آزادی از همه آن ناپاکی‌ها را به ارمغان گرفت و این شروعی تازه برای زندگی مریم بود. زندگی‌ای نه مانند گذشته و تکرارها بلکه تازه و نو، چرا که در مسیح خلقت تازه‌ای‌ست. چیزهای کهنه درگذشت، اینک همه چیز نو شده است.

محبت بی‌مانند، او که بهتر از هر کسی از گذشته و حال و آینده ما با خبر است. او نه برای محکومیت ما بلکه برای آزادی و نجات ما بسراغمان آمده است و منتظر است که با راستی و صداقت برای ملاقات او قدم برداریم.

مریم پس از ملاقات با عیسی و شفا گرفتن، پیرو خداوند شد. زندگی قبلی خود را ترک و از پی عیسی همراه با دیگر زنان و مردان روانه شد. او طعم محبت بی‌منت را چشیده بود و چنان دگرگون شده بود که لحظه‌ای بدون عیسی و حضور او نمی‌توانست باشد. او نیازش را به عیسی درک کرده بود. او محبت بی‌مانندی را چشیده بود که برای بنا کردن آمده است. بنابراین از پی عیسی با دیگران روانه شد تا کارهای عظیم او را نظاره کند و شاگردی لایق برای او شود. او نیاز اولیه خود را یافته و آن را درک کرده بود تا نخست در پی پادشاهی خداوند باشد و در جاده و پادشاهی او زیست کند.

چنانچه داوود پادشاه با وجود قدرت و ثروت عنوان می‌کند، “تنها یک چیز از خداوند خواستم و آن این است که در قدس‌های او ساکن باشم.” مریم این نیاز را درک کرده بود و با تمامی دل و جان و فکر عیسی را پیروی کرد تا به انتها.

این پیروی تا پای صلیب و حتی مقبره عیسی ادامه دارد. در پای صلیب عیسی بسیاری از شاگردان از ترس دولت و قدرت‌ها حضور نداشتند ولی مریم و چندی دیگر نظاره‌گر لحظه به لحظه‌ی این فداکاری و محبت خدایشان بودند.

تا به مقبره او را بردند و حتی زمانی که عقل و منطق دنیا به او می‌گفت دیگر مسیحی برایت وجود ندارد وفادارانه بدنبال مسیح خود بود و این باعث شد که از او به عنوان اولین مبشر قیام مسیح نام برده شود. چرا که چندی از شاگردان مقبره خالی را دیدند و رفتند ولی مریم ماند و عیسای قیام کرده را دید و این بشارت قیام مسیح از مردگان را به همه شاگردان رسانید.

از آیات کلام در می‌یابیم مریم پس از گرفتن شفا از عیسی به خدمت مشغول شد و در کنار دیگر زنان خدمت می‌کرد. زنانی که نه تنها تمامی وقت و قدرت خود را، بلکه تمام دارایی‌شان را در راه پیروی عیسی نهاده بودند.

آنجا که هنوز در نیافتیم مسیح نیاز اولیه‌ی ماست و با هر ترس و لرزشی در این دنیا پنهان می‌شویم و به جای توکل کردن و سپردن همه چیز به خداوند و اجرای کلام‌اش در پس دیوارها از او دور می‌شویم؛ غافل از آن که تنها صخره مسیح است و تنها مأوا خود او.

حتماً همه ما تجربه‌های این‌چنینی را داشته و داریم، ولی امروز می‌تواند آغازی دوباره برایمان باشد. همان‌گونه که درختان با رسیدن بهار و با شکوفه‌های خود شروع تازه را نوید می‌دهند ما می‌توانیم همین امروز در مسیح و با او زیست کنیم و امروز، روز شکوفه‌هایی باشد که خبر میوه و ثمرات و برکات را به زندگی‌مان می‌آورند‌. چرا که خوانده شده‌ایم تا مانند مریم مجدلیه به او وصل باشیم. در انجیل یوحنا باب 15 عیسی گفت: من تاک حقیقی هستم و شما شاخه‌های من…، جدا از من هیچ نتوانید کرد…، خواست و اراده پدر این است که شما میوه بسیار آورید…

اگر امروز نیاز به تازگی و حیات داریم و آن نیاز را درک کرده‌ایم…، اگر از زمستان‌های زندگی‌مان خسته و ناامید، حس مردگی و خشک شدن در ما ریشه کرده است، بیایید به این تاک حقیقی وصل شویم تا ریشه‌های او ما را دوباره پیوند دهد؛ محبت او ما را در برگیرد و تغذیه کند. این نان حقیقی قوتی برای این گرسنگان و تشنگان عدالت باشد.

بیایید امروز نجات را وارد خانه‌های قلب‌هایمان کنیم. نه فقط قلب‌هایمان را خانه تکانی، بلکه بیایید آن را قلبی تازه کنیم. چرا که در مسیح، خداوند قلب‌های ما را نو می‌سازد و آن را از روح خود پُر می‌کند تا با حیات تازه و قوت در او بپاخیزیم و برای او ثمره بیاوریم.

امروز روزیست که شکوفه‌های ما در مسیح می‌تواند فریادی باشد برای اعلام میوه‌ها و ثمرات در موسم خود.

امّا می‌گویم به روح رفتار کنید که تمایلات نَفْس را به جا نخواهید آورد. زیرا تمایلات نَفْس برخلاف روح است و تمایلات روح برخلاف نَفْس؛ و این دو بر ضد هم‌اند، به گونه‌ای که دیگر نمی‌توانید هرآنچه را که می‌خواهید، به جا آورید. امّا اگر از روح هدایت شوید، دیگر زیر شریعت نخواهید بود. اعمال نَفْس روشن است: بی‌عفتی، ناپاکی، و هرزگی؛ بت‌پرستی و جادوگری؛ دشمنی، ستیزه‌جویی، رشک، خشم؛ جاه‌طلبی، نفاق، دسته‌بندی، حسد؛ مستی، عیاشی و مانند اینها. چنانکه پیشتر به شما هشدار دادم، باز می‌گویم که کنندگان چنین کارها پادشاهی خدا را به میراث نخواهند برد. امّا ثمرۀ روح، محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری است. هیچ شریعتی مخالف اینها نیست. آنان که به مسیحْ عیسی تعلّق دارند، نَفْس را با همۀ هوس‌ها و تمایلاتش بر صلیب کشیده‌اند. اگر به روح زیست می‌کنیم، به روح نیز رفتار کنیم. خودپسند نباشیم و از به خشم آوردن یکدیگر و حسادت نسبت به هم دست بداریم. (غلاطیان ۵: ۱۶-۲۶)

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

هنر در شهر
زن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست