کتاب «نزدیک شوید» به نویسندگی جان بیور، دعوتی است از جانب خداوند که هریک از ما را فرا میخواند. شما چطور فکر میکنید؟
آیا صدای خداوند را شنیدهاید که در کلامش میگوید: به او نزدیک شوید که او به شما نزدیک خواهد شد.
اگر مشتاق هستید که تجربههای روحانی این نویسنده را مطالعه کنید از شما دعوت میکنم تا این کتاب را با قلبی فروتن مطالعه کنید.
در این صفحه خلاصه کوتاهی از آنچه تیم معرفی کتاب خواندهاند را با شما به اشتراک میگذاریم.
در فصل اول جان بیور در مورد صمیمیت با خدا صحبت میکند و میگوید فریادی از قلب خدا هست که به ما میگوید: چرا بدون من خوشحالی و چرا وقتی میتوانی با من صمیمی باشی ازم دوری. ما وقتی دوستانمان دعوتمان میکنند همه کارهایمان را طوری برنامهریزی میکنیم که هر طور شده به این دعوت برویم و حال که خدا ما را دعوت کرده چطور عمل میکنیم؟ دعوتی که خداوند عالم، صاحبش هست و صمیمیت و رابطه با ما را میطلبد. آدم نا اطاعتی کرد و از حضور و جلال خدا جدا شد ولی با این حال پدر با اشتیاق ما را از این جدایی وحشتناک رهایی بخشید. در کتاب خروج وقتی قوم در سختی خود نزد خدا سخن گفتند خداوند موسی را برای قوم فرستاد. قوم پس از آزادی از مصر هر زمان چیزی مطابق میلشان نبود خروج از مصر و دعاهایشان را فراموش میکردند ولی موسی اینطور نبود و با اینکه موقعیتش در مصر بهتر از همه بود ولی هرگز به پشت سر نگاه نکرد و حسرت نخورد، چرا که موسی با خدا ملاقات کرده بود ولی اسراییل نه.
چرا موسی بايد آنها را پيش از آن که نزد وعده دهنده ببرد، به سرزمين وعده میبرد؟ اگر آنها را مستقيماً به سرزمين وعده میبرد، وعده را بيش از وعده دهنده «يعنی خود خدا» دوست میداشتند. موسی بیصبرانه میخواست آنها را به مکانی بياورد که خودش با خدا ملاقات کرده بود. ما هم خیلی وقتها این کار را انجام میدهیم بیشتر درباره کارهایی که خدا میتواند انجام دهد صحبت میکنیم نه در مورد خود خدا، و یا خدا را به خاطر فایده خدمت میکنیم تا به خاطر لذت بردن از حضورش.
افرادی که بر برکات خدا بيش از رابطه با او تأکيد دارند، شاگردانی را تربيت میکنند که به خاطر به دست آوردن منفعت، نزد خدا میآيند نه به خاطر پاسخ به آن که او هست. يک بار ملاقات با خدا، آنگونه که موسی تجربه کرد، تمام وعدهها را از چشم ما دور میکند. او از هر چيز بالاتر است حتی از برکاتش. هدف اصلي خداوند از آزاد کردن اسراييل اين بود که او را بشناسند و دوست بدارند. او اشتياق داشت خودش را به ايشان بشناساند و گفت: «شما را بر بالهاي عقاب برداشته، نزد خود آوردهام.» (خروج 19: 4) اما آنها به تقديرشان نرسيدند.
مهم هست که بدانیم این کتاب یک خودآموز نیست بلکه بیشتر شبیه نقشه و راهنمای راه برای ما جهت نزدیک شدن به قلب خداست.
فصل دوم كتاب نزديك شويد راجع به اشتياق خداوند براي ما هست، در این فصل ميخوانيم حتي زماني كه آدم گناه كرد خداوند ميگوید: آدم كجايي؟ و اين نهايت اشتياق خداوند را به ما نشان ميدهد. در جاي ديگر اين فصل ميخوانيم خداوند با نويسنده صحبت ميكند و ميگويد من تو را بيشتر از خودم دوست ميدارم، براي اين حرف دليلي ميآورد: چه كسي روي صليب رفت؟ براستي که فصلي پر از بركت و مهرباني خدا است.
و در فصل ششم میخوانیم برای رسیدن به خدا راهی جز ترس مقدس و تقدس وجود ندارد، زندگی خارج از ترس خدا یعنی دوری از او، در مزامیر ۸۹ آیه ۷ میگوید: خدا در شورای قُدْسیان بینهایت مَهیب است؛ از او میباید ترسید، بیش از همۀ آنان که گرداگرد اویند؛ پس باید ترس مقدسی از خدا داشته باشیم. خدا نمیخواهد از او وحشت داشته باشیم بلکه میخواهد بترسیم. در فیلیپیان میگوید نجات خود را ترسان و لرزان به عمل آورید، ودر عبرانیان میگوید: خدا را با ترس و هیبتی پسندیده عبادت کنید، این محبت خدا نیست که ما را از گناهانمان دور میکند بلکه ترس از خدا هست. گناه ما را از صمیمیت با خدا دور میکند ولی ترس خداوند ما رو از گناه دور میکند و کسی که از خدا ترس دارد پس خواستههای خدا را برهرچیزی اولویت قرار میدهد و از هرچیزی که خدا نفرت دارد او نیز نفرت دارد و هرچیزی که خدا دوست دارد او هم دوست دارد.
در فصل هشتم، راجع به پرستش حقیقی با خداوند و رابطه با روحالقدس را بیان میكند. برای پرستش خدا در راستی نه فقط باید او را اطاعت كنیم بلكه باید برای آنچه كه از ما میخواهد شادی كنیم و آنچه را كه حقیقتاً در قلبمان است به او بگوییم و نه آنچه فكر كنیم درست است؛ نباید با خدا دو رو باشیم؛ میباید قلب تپنده برای خدا داشت. پرستش یعنی زندگی در اطاعت خواستهای خدا، وقتی كه خدا را در درستترین مفهوم محبت كنیم او به طرف ما میآید ولی نه فقط برای ملاقات بلكه برای اقامت با ما و بدینگونه است كه خودش را مكاشفه میكند.
در این کتاب نویسنده در مورد صمیمیت روحالقدس صحبت میکند و اینکه چطور با مشارکت کردن با او به این صمیمیت نزدیک شویم نویسنده بعضی از اصلیترین تعاریف مشارکت رو با ما در میان میگذارد. رابطه، در میان گذاشتن، همکاری، اتحاد دو طرفه و نزدیک، صمیمیت.
۱. رابطه با روحالقدس یک رفاقت پایدار با روح خداست.
2. در میان گذاشتن با یکدیگر یعنی تبادل فکری و احساسی، روحالقدس احساسات ما را درک میکند چون قلب ما را میشناسد همانطور که ما باید قلب روحالقدس را بشناسیم.
3. همکاری یا سهیم شدن است. روحالقدس ذات خدا بود که با ایمانداران عمل میکرد تا عیسی را جلال دهند.
4. اتحاد دو طرفه و نزدیک است.ما وقتی درباره روحالقدس صحبت میکنیم او خود را آشکار میکند و ما حضور خدا را به پری احساس میکنیم.
5. صمیمیت، هدف نهایی مشارکت دوستی صمیمانه است. او آرزو دارد که هر آنچه میداند به شما تعلیم دهد. عیسی در کلام خود در یوحنا باب ۱۴ آیه ۱۵ تا ۱۸ مستقیماً میگوید: «کلام مرا حفظ کنید» و در ادامه: «و من از پدر میخواهم و او به شما خواهد داد «همنشینی روحالقدس را». دریافت روحالقدس منوط به اطاعت از کلام اوست یعنی ترس خداوند. «نویسنده در آخر ما را به اطاعت از کلام خدا دعوت میکند.
در شماره بعدی مجله اسمیرنا خلاصه گزیدهای جزئی از این کتاب پر برکت و پر مغز را با شما در میان میگذاریم. آمین که با خواندن این نکات تشویق شوید تا کتاب را بطور کامل مطالعه کنید.
فیض خداوند عیسی مسیح و صمیمیت روح القدس با شما