ایمان کلمهایست که بارها و بارها در کلام خوانده و شنیدهایم. مسیح به وضوح اعلام میکند که بر طبق ایمان دریافت خواهیم کرد. او به کسانی که شفا را میطلبند عنوان میکند که بر طبق ایمانت به تو داده شد و یا ایمانت تو را شفا داد. ایمان کلید و رمز دریافت است.
برکات، آرامش، شفا، هدایت و رهبریِ خداوند از قبل به ما، بواسطه ایمان به عیسی مسیح و مرگ و قیام او داده شده است و گویی در حساب بانکی ما واریز شده است و حال ایمان، کلید و رمز ورود و دریافت و برداشت از این حساب بانکی است. اما براستی ایمان چیست؟ چرا هر دین و مذهب و آیینی خود را ایماندار به چیزی میدانند. حتی آنکه درخت و بُت را پستش میکند به آن شیء ایمان دارد.
در وهله اول، ایمان به منظور شناخت و باور است. خبری و شهادتی که میشنویم و مطلع میشویم و با باور خواهان دریافت آن هستیم. درست مانند زمانی که دوستِ شما گوشیِ تلفن همراهی خریده است و شما را از خوبیها و استفادهها با خبر میکند و شما در پی باوری که به حرفها و شواهدِ او پیدا میکنید خواهان داشتن و بدست آوردن آن تلفنِ همراه خواهید شد. پس در این مرهله ایمانی که در جامعه دنیا میشنویم را میتوانیم درک کنیم. ایمان به هر چیزی و یا به هر کسی.
اما در مرهله دوم پس از شناخت و باور آن، پذیرش قرار دارد. به این معنی که حال با این ایمان من خواهان دریافت آنچه دیده و شنیدهام هستم و آن را وارد زندگی خود میکنم. بطور کلی وقتی حقیقت را میشناسیم و آن را باور میکنیم نتیجهی آن پذیرش و دریافت آن در زندگی است. اما وقتی وسیلهای را شناختیم و در مورد آن شنیده و دیدهایم را با باور و ایمان، پذیرش میکنیم و به زندگی خود وارد میکنیم؛ ولی اگر هنوز از آن استفاده نمیکنیم در تبدیل زندگیمان نمیتواند نقشی داشته باشد. پس در مرهله سوم به سپردن و استفاده از آنچه پذیرفتهایم خواهیم رسید و این قدمی بسیار مهم و حیاتی در تبدیل زندگی است.
آیا با پذیرش خداوند در زندگیمان تسلیم او هستیم و زندگی خود را به او میسپاریم؟ این سوالاتی است که تامل بر روی آن میتواند مشورتها و تصمیمات ما را از خود محوری به خدا محوری رهبری کند. خدایی که ایمان داریم از گذشته و حالِ ما بسیار دقیقتر و کاملتر آگاه است و همچنین آینده برای او آشکار میباشد و هر قدمی که برمیداریم او نتیجه و تاثیر آن را میداند. پس با سپردن و تسلیم کردن زندگی خود به این خدای قادر مطلقْ رمز دریافت برکات را خواهیم داشت، چرا که او برای فرزندانش ارادهای نیکو، پسندیده و کامل را در نظر دارد.
ایمان حقیقی به معنای سپردنِ سُکان کشتی زندگیمان به دستان خداوند است تا ما را از طوفانها و موجهای سهمگین این دنیا به آرامش و ثباتی در او رهنمود کند.
سپردن و تسلیم کردن زندگی به معنای تعهد و عشق و محبت است. با مواجهه شدن به عشق و محبتی که جان خود را در راه ما داده است چارهای و عکسالعملی جز تسلیم و سپردن به این سرچشمه محبت نخواهیم داشت.
تمامی زندگی و قسمتهای آن را به رهبری و هدایت آنچه وارد زندگیمان کردهایم بسپاریم؛ و جز پدر آسمانی چه چیزی لایق و سزوار آن میتواند باشد؟
احساست و قلب خود را نیز به او بسپاریم تا محبت و عشق را نه فقط با احساسات، بلکه با عمل به ما بیاموزد؛ آنچنان که خود او به انجام رسانید.
بیماریها و ضعفها و رفتارهایمان را به او بسپاریم و تسلیم او و کلام زندهاش باشیم تا برای پاهای ما در جاده زندگی چراغ باشد و از بیراهه رفتنهایمان محافظتمان کند و چشمانمان را به حقیقت و راه منور سازد.
گذشتههای تلخ و آسیب دیده را نیز به او بسپاریم تا جسم و روح و جانمان را تازه گرداند. آینده را در دستان او بسپاریم چرا که از همه چیز آگاه است و بیمانندترین راه بَلَد، تنها خود اوست تا به مقصد سلامتی و سعادتمندی کامیاب شویم.
در انجیل یوحنا شاگردان پنج و نان و دو ماهی را به عیسی تسلیم کردند و به او سپردند. چیزی که هیچ منطق و فکری در زمین، آن را راهِ رفع گرسنگی و غذا دادن به جمعیتی انبوه نمیدانست، اما با سپردن به عیسی همه چیز تغییر کرد. برکتِ او همه جمعیت را غذا داد و این راز دریافت برکات آسمانی در جایگاه آسمانی است که همه ما فرزندان از آن برخورداریم.
آمین که با قدرت نام او هر روزه بیاد آوریم و اجازه ندهیم شریری که در کمین است آن را با منطقها و فلسفههای پوچ برباید.