درودی با عشق و محبت بر تمامی شما همراهان اسمیرنا!
در صفحه تاریخسازان آسمانی و در شمارههای پیشین به زندگی و مسیر شاگردانی پرداختیم که با پیروی از سرور و استاد خود حتی تا مرگ استوار و وفادار ایستادند و ایمانشان را هر لحظه به سیطره ظهور رسانیدند.
همانطور که بارها ذکر کردهایم، مردم معمولاً به خاطر چیزهای دروغ، شکنجه یا مرگ دردناک را تحمل نمیکنند.
در این شماره به زندگی «توما» خواهیم پرداخت.
شاگردی و راه مسیح را براستی چگونه میتوان از درد و رنج خالی دانست در حالی که مکتوب است: «چون مسیح در عرصه جسم رنج کشید شما نیز به همین عزم مسلح شوید.» (اول پطرس 4)
توما: (شهادت 70 سال بعد از میلاد مسیح)
بعد از پطرس و پولس شاید بتوان بیشترین اطلاعات را در کتاب مقدس در مورد توما بدست آورد و به عبارتی اطلاعات بیشتری در مورد زندگی توما در کتاب مقدس نسبت به دیگر شاگردان وجود دارد. مطمئناً توما به عنوان شاگرد شکاک، پیشینه و گذشتهای داشت که این لقب را در میان شاگردان به خود گرفت. در انجیل یوحنا بیشتر نگاه اجمالی و جملات مختصر توما به چشم میخورد که این جملات در شرح چند هفته آخر خدمات عیسی بر روی زمین روایت شده است.
ظاهراً خصوصیات درونی و صفات شخصیتی توما در فشارها و شرایط مخالف بیشتر نمایان و آشکار میشود. وقتی با وجود تمامی مخالفتها و خطراتی که در اورشلیم وجود داشت عیسی تصمیم به بازگشت به آنجا را دارد چشمانداز و آنچه در افکار توما میگذرد بسیار حائز اهمیت است. توما میگوید: «بیایید ما نیز برویم تا با او بمیریم.»
(یوحنا 11 آیه 16)
شاید در مقایسه با دیگر شاگردان افکار توما این بود که اگر امید به پادشاهی عیسی داشته باشند و با رهبری عیسی ادامه دهند سرنوشتشان به مرگ منجر خواهد شد. شاید اشاره مکرر عیسی به مرگش باعث گیجی در بین شاگردان و بخصوص ناآرامی در توما شده بود.
نگاه اجمالی و مختصر انجیل یوحنا به توما در شب آخر و شام آخر عیسی با شاگردانش نیز به چشم میخورد. سخنان آرامشبخش عیسی درباره خانه پدر و راهی که با رفتن عیسی بدانجا برای شاگردان مهیا خواهد شد باز هم آنها را گیج کرده بود اما در این میان توما قلب خود را به زبان میآورد و اذعان میکند: «ما حتی نمیدانیم به کجا میروی پس چگونه میتوانیم راه را بدانیم.» (یوحنا 14 آیه 5)
ما میتوانیم از این شهامت و شجاعت توما سپاسگزار باشیم زیرا که این پرسش توما اجازه داد تا یکی از واضحترین ادعاهای عیسی در مورد نقش او به عنوان منجی و نجاتدهنده را درک کنیم. عیسی پاسخ داد: «من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس جز به واسطه من نزد پدر نمیآید.» (یوحنا 14 آیه 6)
سومین شرح و طغیان توما در انجیل یوحنا در عصر یکشنبه (یا آغاز دوشنبه از روز یهود) رستاخیز و قیام مسیح نمایان است. عیسی پس از قیام خود به ده شاگرد خود ظاهر شد و توما یازدهمین شاگرد در آنجا حضور نداشت. شاید تردیدها و شکهای درونی او بود که او را از دیگر شاگردان دور کرده بود. او واکنش متفاوتی نسبت به دیگر شاگردان داشت به همین خاطر از جمع شدن با شاگردان دور بود و وقتی شاگردان دیگر برای او بازگو کردند که چه اتفاقی افتاده است او با شک و تردید حتی به آنچه برادرانش میگفتند واکنش نشان داد.
پس دیگر شاگردان به او گفتند: «خداوند را دیدهایم!» امّا او به ایشان گفت: «تا خودْ نشانِ میخها را در دستهایش نبینم و انگشت خود را بر جای میخها نگذارم و دست خویش را در سوراخ پهلویش ننهم، ایمان نخواهم آورد.» پس از هشت روز، شاگردان عیسی باز در خانه بودند و توما با آنها بود. در آن حال که درها قفل بود، عیسی آمد و در میان ایشان ایستاد و گفت: «سلام بر شما!» (یوحنا 20 : 25 – 26 )
اما یک هفته بعد این تردید و شک دود شد و به آسمان رفت! چرا که عیسی به میان شاگردان آمد و توما نیز اینبار در آنجا حضور داشت و خود دست در پهلو و زخمهای عیسی نهاد. او برای برطرف شدن شک و تردید خود در جمع شاگردان ماند تا حقیقت عیسی را دریابد.
آنگاه به توما گفت: «انگشت خود را اینجا بگذار و دستهایم را ببین، و دست خود را پیش آور و در سوراخ پهلویم بگذار و بیایمان مباش، بلکه ایمان داشته باش.» توما به او گفت: «خداوند من و خدای من!» عیسی گفت: «آیا چون مرا دیدی ایمان آوردی؟ خوشا به حال آنان که نادیده، ایمان آورند.» (یوحنا 20 :27 – 29)
اشتیاق و شعلههایی که عیسی با آمدنش در قلب شاگردان ایجاد کرد آنها را در ایمان و قدم برداشتن در برکت سوق داد و هزاران نفر این برکت را دریافت کردند چرا که حتی از جان خود برای گسترش این برکت و اشتیاق نیز گذشتند.
وقتی توما اورشلیم را برای گسترش این خدمت ترک کرد دیگر هرگز به آنجا بازنگشت و جان خود را نیز در این مسیر نهاد.
او شک و تردیدهای خود را پشت سرگذاشته بود و گویی اینبار مطمئن بود که سرور و استادش تا پایان این عصر با او خواهد بود و او را همراهی خواهد کرد. توما از اسرائیل به شرق و شمال سفر کرد و از بابل و ایران نیز گذشت و تاثیر بسزایی در گسترش پیام انجیل در جنوب تا به هندوستان داشت.
روایات باستانی از سفرها و خدمات او فراتر از مرزهای امپراتوری روم باستان حکایت دارد. ارتباط توما با بسیاری از نواحی و پادشاهان آنها که اغلب تصور میشد افسانه و داستانی بیش نیست بوسیله مطالعات باستانی و تاریخی آن نواحی تایید شده است.
«تا اقصا نقاط جهان» (اعمال رسولان 1 آیه 8 ) این جملهای بود که گویی تا دور دستها فراتر از هر مرز و سرزمینی در گوش شاگردان عیسی طنینانداز بود.
شواهد و اسنادی توسط دریانوردان و کاوشگران پرتغالی قرن شانزدهم از مسیرها و جادههای تجاری که توما از آنها برای سفرهای خود استفاده کرده بود شناسایی شده که در آنها به خدمات وی اشاره مستقیم دارد و مسیحیانی که از آنها به عنوان سنت توما یاد میکنند.
آنچه خدمات توما را در میان شاگردان منحصر به فرد میکند خدمات گسترده او در هندوستان است. او در طی خدمت خود در آنجا عدهای از کاهنان هندو را که در حین انجام آیین مذهبی بودند به چالش کشید و در این چالش موفق شد. کاهنان هندو که پیام او را رد میکردند سرانجام او را بوسیله نیزه کشتند و در کوره انداختند. آرامگاه و مقبره او در ملیاپور است که امروز نیز میتوان از آنجا بازدید کرد.