تله برای به قتل رساندن معلم اسلامی به خاطر ایمان آوردن به عیسی مسیح

به نقل از خبرگزاری ستاره صبح،  اقوام یک معلم اسلامی سابق در اوگاندا که مسیحی شده بود ماه گذشته برای به دام اندختن او قاتلانی را استخدام کردند تا او را در گودالی زنده زنده دفن کنند.

این معلم سی و دوساله سابقاً در مساجد و مدارس شرق اوگاندا اسلام را تدریس می‌کرد و او را شیخ خطاب می‌کردند تا اینکه در سال ۲۰۱۵ توسط عموی خود با مسیح آشنا شده و به مسیحیت گرایش پیدا می‌کند.

با شروع تهدیدهای خانواده، او همسر مسلمان و فرزندانش را رها کرده و به «جینا» می‌گریزد. در سال ۲۰۱۶ در پی ازدواج با یک خانم مسیحی به نام «سارا»، تهدیدهای بیشتری از طرف خانواده و اقوام دریافت می‌کند.

یکی از آخرین پیامک‌های دریافتی از طرف خویشاوندان این بود: “اگر اتفاقی برایت بیفتد ما هیچگونه کمکی به تو نخواهیم کرد، توصیه ما به تو این است که هر چه زودتر به دین اسلام که دین آبا و اجدادیمان است باز گردی.”

سارا می‌گوید که شوهرش در چهاردهم جولای با یکی از اقوام خود تماس گرفت و مطلع شد عمویش که به او بشارت داده بود در بستر بیماری است. ما بی درنگ فرزندان دو و شش ساله خود را برای دیدن عموی همسرم به یکی از آشنایان سپرده و راهی شدیم. سارا می‌گوید در طول راه همسرم مرتب با خویشاوندان در تماس بود تا اینکه حدود ساعت هشت بعدازظهر به نزدیکی روستایی که عموی همسرم بود رسیدیم. در آنجا با استقبال گرم رانندگان تاکسی و موتور سیکلت‌ها مواجه شدیم که هر یک پیشنهاد می‌دادند تا ما را به خانه عموی همسرم برسانند.

سارا می‌گوید همسرم سعی کرد تا با اقوام خود مجدداً تماس بگیرد، اما تلفن او خاموش شد. راننده‌ای که من و همسرم را می‌برد در وسط راه گفت که سوختش تمام شده است. ما توانستیم صد متر دیگر جلو برویم تا به نزدیکی خانه‌ای رسیدیم.

بلافاصله دو موتور سیکلت دیگر رسیدند که هر کدام سه مرد را حمل می‌کردند. آنها شروع به ضرب و شتم شوهرم کردند و او را کشان کشان به طرف گودالی بردند و سرش را به داخل آن فشار دادند تا اینکه او آخرین نفس‌های خود را کشید.

در همین حین یکی از مهاجمان به طرف من آمد و دهانم را محکم گرفت و به من هشدار داد که اگر داد و فریاد کنم، من را نیز خواهد کشت. سارا ادامه داد که مهاجمان پس از کشتن شوهرش به جسد او نیز رحم نکردند و سر جسد را از بدنش جدا نمودند.

مهاجمان سپس سارا رها کردند و رفتند و سارا به طرف اولین خانه دوید و درب را زد و به آنها گفت که چه بلایی بر سر شوهرش آورده‌اند. اهالی خانه در ابتدا می‌ترسیدند که بیرون بروند ولی در نهایت به بقیه اطلاع دادند و عده زیادی به محل حادثه آمدند و صبح روز بعد جنازه به سردخانه منتقل شد.

سارا به دلیل افسردگی و ضربه روحی به مدت هجده روز در بیمارستان بستری بود و وقتی از بیمارستان مرخص شد، متوجه شد که خانواده همسرش هیچکدام در مراسم خاکسپاری او شرکت نکردند و در واقع عموی همسرش به  تنهایی او را دفن کرده است.

سارا می‌گوید که در طول این مدت حضور رهبر کلیسایشان برای او و فرزندانش بسیار تاثیرگذار بوده است. او بی‌خوابی‌های بسیاری داشته است و پزشکان مشاوره روحی را به او توصیه کردند. سارا از دیگر مسیحیان می‌خواهد که برای او و دو فرزندش دعا کنند. او برای جان خود و فرزندانش بیم دارد. او به وضوح هشدارهایی را که پس از کشته شدن همسرش به او داده شده را به یاد می‌آورد و به تلخی اشک می‌ریزد.

سارا می‌گوید که پلیس هیچگونه اقدامی در مورد قتل همسرش انجام نداده است. این حمله وحشتناک تنها یکی از حمله‌ها و آزار و رنج‌هایی است که مسیحیان اوگاندا با آن روبرو هستند.

برای قوت و تسلی مسیحیان در جفا در دعا ایستادگی کنید.

کمک به پناهندگان افغانستان

یک سازمان بشر دوستانه انجیلی، اقلام امدادی و کمکی را به منظور حمایت از آسیب دیدگان افغانستان به مردم افغان تحویل داده است.

این سازمان که توسط «فرانکلین گراهام مسیحی» هدایت و رهبری می‌شود، هواپیمای باربری خود را در منطقه‌ای مستقر کرده و آن را از اقلامی نظیر کیت‌های پزشکی و کیت‌های بهداشتی و سایر اقلام کمکی پر کرده و به مردم افغانستان تحویل داده است.

«ادوارد گراهام» فرزند فرانکلین گراهام می‌گوید که او توسط پرسنل و کارکنان نظامی که به صورت داوطلبانه برای کمک به مردم افغانستان که از آزار و جفاها گریخته‌اند همکاری می‌کنند، برای این اقدام تشویق شده است.

او در صفحه مجازی خود نوشت: “پس از همه دلسردی‌ها، بدانید که آمریکا آماده همکاری است تا در این رنج‌ها به شما کمک کند.” او همچنین نوشت که ما به ارتش خود برای این همکاری افتخار می‌کنیم.

گراهام در مصاحبه‌ای به این موضوع اشاره کرد که پناهجویان افغانستان به حمایت جهانی نیاز دارند. او گفت که قوانین خروج از افغانستان تغییر کرده و آنان حتی اجازه خروج چمدان‌هایشان را از کشور ندارند.

گراهام و تیمش در هنگام ضبط این گزارش در خارج از هواپیما ایستاده و به پناهندگان کمک می‌رسانند. او بیان می‌کند که بسیاری از پناهندگان ممکن است مدتی را در اردوگاه‌ها زندگی کنند و ما می‌خواهیم محبت مسیح را فارغ از هر عقیده‌ای که دارند، به آنان نشان دهیم.

این سازمان تا قبل از بسته شدن فرودگاه کابل در خارج کردن و انتقال افراد از کشور کمک‌های شایانی ارائه دادند. آنها همچنین به خروج خانواده‌های مسیحی از راه زمینی کمک کردند و آنان را به مناطق امن رساندند.

او در انتها اینگونه گفت: “شاید برخی تعجب کنند ولی کار خدا را در میان این هرج و مرج‌های خروج از افغانستان بوضوح دیده است.”

افغانستان امروزه هم نیازهای بسیاری دارد ولی خوب می‌دانیم که مهم‌ترین نیاز آنان شناخت خدای حقیقی است و دعا می‌کنیم که یکایک آنان خدای حقیقی عیسی مسیح را بشناسند و به نام او ایمان بیاورند.

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

برای شکرگزاری بازگرد…
مجله فرهنگ و هنر شماره 67

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست