مترجـــــــم: آپتين صمدي
کتاب «نزديک شويد» به نويسندگي «جان بيور» دعوتي است از جانب خداوند که هريک از ما را فرا ميخواند. شما چطور فکر ميکنيد؟آيا صداي خداوند را شنيدهايد که در کلامش ميگويد:
«به او نزديک شويد که او به شما نزديک خواهد شد.»
وقتي دوستانمان ما را دعوت ميکنند همه کارهایمان را طوري برنامهريزي ميکنيم که هر طور شده به اين دعوت برويم. حال که خدا ما را دعوت کرده چطور عمل ميکنيم؟ دعوتي که صاحبش خداوند عالم هست و صميميت و رابطه با ما را ميطلبد. آدم نااطاعتي کرد و از حضور و جلال خدا جدا شد ولي با اين حال پدر با اشتياق ما را از اين جدايي وحشتناک رهايي بخشيد. در کتاب خروج وقتي قوم در سختي خود نزد خدا سخن گفتند خداوند موسي را براي قوم فرستاد. قوم پس از آزادي از مصر هر زمان که چيزي مطابق ميلشان نبود خروج از مصر و دعاهايشان را فراموش ميکردند ولي موسي اينطور نبود و با اينکه موقعيتش در مصر بهتر از همه بود هرگز به پشت سر نگاه نکرد و حسرت نخورد چرا که موسي با خدا ملاقات کرده بود ولي اسراييل نه.
چرا فکر میکنید موسي بايد آنها را پيش از آنکه نزد وعده دهنده ببرد، به سرزمين وعده ميبرد؟ اگر آنها را مستقيماً به سرزمين وعده ميبرد، وعده را بيش از وعده دهنده «يعني خود خدا» دوست ميداشتند. موسي بيصبرانه ميخواست آنها را به مکاني بياورد که خودش با خدا ملاقات کرده بود. ما هم خيلي وقتها اين کار را انجام ميدهيم؛ بيشتر درباره کارهايي که خدا ميتواند انجام دهد صحبت ميکنيم نه در مورد خود خدا و يا خدا را بهخاطر فايده خدمت ميکنيم تا بهخاطر لذت بردن از حضورش.
افرادي که بر برکات خدا بيش از رابطه با او تأکيد دارند شاگرداني را تربيت ميکنند که بهخاطر به دست آوردن منفعت، نزد خدا ميآيند نه بهخاطر پاسخ به آن که او هست. او از هر چيز بالاتر است حتي از برکاتش.
هدف اصلي خداوند از آزاد کردن اسرائيل اين بود که او را بشناسند و دوست بدارند.
نویسنده میگوید براي رسيدن به خدا راهي جز ترس مقدس و تقدس وجود ندارد، زندگي خارج از ترس خدا يعني دوري از او، در «مزامير باب 89 آيه 7» ميگويد: «خدا در شوراي قُدْسيان بينهايت مَهيب است؛ از او ميبايد ترسيد، بيش از همة آنان که گرداگرد اويند؛ پس بايد ترس مقدسي از خدا داشته باشيم.» خدا نميخواهد از او وحشت داشته باشيم بلکه ميخواهد بترسيم.
در «فيليپيان» ميگويد: «نجات خود را ترسان و لرزان به عمل آوريد.» در «عبرانيان» ميگويد: «خدا را با ترس و هيبتي پسنديده عبادت کنيد.» اين محبت خدا نيست که ما را از گناهانمان دور ميکند بلکه ترس از خدا هست.
گناه ما را از صميميت با خدا دور ميکند ولي ترس خداوند ما را از گناه دور ميکند و کسي که از خدا ترس دارد پس خواستههاي خدا را بر هر چيزي اولويت قرار ميدهد.
فصل سيزدهم اين کتاب در مورد چند مساله مهم صحبت ميکند.
اولين مورد اطمينان کامل ايمان است. چرا ما صداي خدا را نميشنويم؟
با جسارت به خدا نزديک شويد با ايماني که مسيح گناهان شما را بر روي صليب به خود گرفت و پرده هيکل برداشته شد و شما امروز با اطمينان کامل و آزادي و با خون مسيح ميتوانيد وارد رابطه مستقيم با خدای واحد حقيقي شويد.
در «عبرانيان باب 11 آيه 6» چنين ميگويد هرکه به او نزديک ميشود بايد ايمان داشته باشد که او هست و جويندگان خود را پاداش ميدهد، خدا انسان نيست که دروغ بگويد او منظور و کلامش يکیست و وقتي شک ميکنيم پس در واقع به کمال او توهين ميکنيم.
دومين مورد، خدا به ايمان پاسخ ميدهد. ايمان کليد دريافت همه چيز است. در «مرقس باب 7 آيه 29» ميخوانيم که زني براي شفاي دختر ديوزدهاش با ايمان پاي خواستهاش ايستاد چون ميدانست که عيسي پسر خداست. عيسي به ايماني که آن زن داشت دخترش را شفا داد و نه به نيازش. ايمانداراني که ميگويند شايد خدا صداي ما را بشنود و درخواستمان را پاسخ گويد هيچوقت از خدا چيزي دريافت نميکنند چون اين روش، روش ايمان نيست.
سومين مورد چگونه ايمان آوريم؟ بذر ايمان بهوسيله شنيدن کلام خداست گاهي ممکن است با يک بار انجام شود و اما گاهي بارها و بارها بايد بشنويم و در قلب ما ذخيره شود.
چهارمين مورد چطور ايمانمان را افزايش دهيم؟ در «لوقا باب 17 آيات 6 تا 10» ميخوانيم که خداوند پاسخ داد: «اگر ايماني به کوچکي دانة خردل داشته باشيد، ميتوانيد به اين درخت توت بگوييد از ريشه برآمده در دريا کاشته شود، و از شما فرمان خواهد برد. «کيست از شما که چون خدمتکارش از شخم زدن يا چرانيدن گوسفندان در صحرا بازگردد، او را گويد: بيا، بنشين و بخور؟ آيا نخواهد گفت: شام مرا آماده کن و کمر به پذيراييم بربند تا بخورم و بياشامم و بعد تو بخور و بياشام؟ آيا منّت از خدمتکار خود خواهد برد که فرمانش را به جاي آورده است؟ پس شما نيز چون آنچه به شما فرمان داده شده است، به جاي آورديد، بگوييد:
«خدمتکاراني بيمنّتيم و تنها انجام وظيفه کردهايم.»
نخست اين آيه به ما ميگويد، که ايمان شبيه دانه است و دانهها بسيار کوچکاند ولي توانايي تبديل شدن به درختانی بزرگ را دارند پس کافي نيست که تنها دانه را بکاريم، بلکه دانه بايد به سرنوشت خود برسد و اين رمز تبديل دانه ايمان به درختي تنومند و پر ميوه است. عيسي درباره اطاعت ما از خودش صحبت ميکند. او آقاست و ما خادمان او در مزرعهاش هستيم اگر ميخواهيم شاهد باروري محصول دهي ايمانمان باشيم بايد در تمام آنچه که او از ما خواسته است مطيع باشيم و اطاعت ناقص کافي نيست.
پنجمين مورد ميزان صميميت ما با خدا ارتباط مستقيمي با ايمانمان دارد.
ششمين مورد اميد است، اميد الهي به شدت مهم است چون بدون اميد، ايمان نميتواند به چيزي جامـــه عمل بپوشاند. کلام خدا نه تنها ايمان را در قلب ما مينشاند بلکه به ما اميـــــد و رويا ميبخشد.
نویسنده ما را تشویق میکند که با دليري نزد خدا برویم چون او به ما دعوتي ابدي داده است در نزديک شدن با خداوند بايد به ياد داشته باشيم که ما به صورت او آفريده شديم همانطور که ما احساسات مختلفي داريم او هم دارد. براي مثال بعضي اوقات با سرود بهحضورش ميآييم، بعضي اوقات با قلبي شکسته. براي دعا زمانهاي متفاوتي وجود دارد؛ کليد اين است که بدانيم در آن لحظه چه چيز در قلب پدر است. در اين قسمت از قلب پدر سخن ميگويد و اگر ما تمايل به ايجاد رابطه با او را داريم بايد بدانيم خواسته او چيست؟ خدا بينياز و قدرتمند و قادرمطلق است در «متي باب 25 آيه 35» ميخوانيم که عيسي ميگويد: «گرسنه بودم به من خوراک داديد، تشنه بودم آب داديد، غريب بودم به من جا داديد، عريان بودم مرا پوشانديد، مريض بودم عيادتم کرديد و در زندان بودم به ديدارم آمديد.» پس طبق اين آيه ميبينيم که نياز ما نياز اوست. به هر که محبت کنيم گويي به او محبت کردهايم. مسيح نيز چنين ميگويد: «آنچه براي کوچکترين برادران من کرديد در واقع براي من انجام داديد.» وقتي که خدا به ما نزديک ميشود خودش و راههايش را براي ما آشکار ميسازد و به ما چيزهاي عالي و عظيمي نشان ميدهد که نميدانيم، اگر ما وقت و تواناييمان را به دنبال کردن نقشه کلام خدا که در اين کتاب يافت ميشود اختصاص دهيم مطمئناً حضور و قلب خدا را خواهيم يافت. او وعده داده که اگر به او نزديک شويم او نيز به ما نزديک خواهد شد و وقتي به او نزديک ميشويم پس حضور روحالقدس را درک ميکنيم و اين پر نشاطترين تجربه زندگي، حقيقتاً ما را تبديل خواهد کرد. شايد شگفتانگيزترين وعده کتاب مقدس اين باشد که خدا مشتاق شناخت صميمانه ماست. شما را تشويق ميکنيم که بهطور کامل این کتاب را مطالعه کنيد چرا که شما را دعوت ميکند که زندگي صميمانه با خدا را تجربه کنيد.
فيض خداوند ما عيسي مسيح با شما.