سه ايماندار هندی كه براى يكى از اعضاى كليسا در دعا بودند، پس از مرگ وی به قتل او متهم شدند.
شبان «سورجان كاريا» در سال ٢٠٠٤ پس از شفا يافتن از بيمارىای كه جان دختر ٧ سالهاش را گرفته بود به عيسى مسيح ايمان آورد. او در ابتدا همانند ديگر افراد قبيله جاركند يك انيماتور بود و طبيعت را با قربانى كردن حيوانات و پيشكشهايى از الكل پرستش مىكرد. اما وقتى كه توسط دعاى مسيحيان از بيمارى شفا پيدا كرد قلب خود را به عيسى مسيح بخشيد و شروع به رهبرى کردن كليسایى خانگى نمود.
يكى ديگر از اعضاى كليساى خانگى سورجان، مردى است به نام «كولاه لوهرا» كه براستی در يكى از روزهاى سال ٢٠١٠ پس از شنيدن صداى پرستش از ساختمانی كليسايى خود را تلوتلو خوران و به صورت اتفاقى در درون کلیسا دید. كولاه كسى بود كه سالهای طولانی از زندگی خود را با مِىخوارگى و مصرف مواد مخدر سپری کرده بود ولی به يكباره خود را مست، در حال رقصيدن و آواز خواندن در يك جلسه كليسايى یافت. با وجود مستی او مسيحيان نیز وی را براى روز بعد هم دعوت كردند و او در كمال تعجب اين دعوت را پذيرفت. وی با شركت در اين جلسات پرستشى احساس تغيير شديد و آمادگى براى شروعى دوباره مىكرد و به تمام مواد مخدر خود را جمع كرد و دور ريخت.
در سال ٢٠١٧ برادرزاده كولاه، «كريشنا» كه ٢٧ سال دارد همراه با همسر و فرزندانش تصميم گرفتند كه پيرو مسيح شده و در كليساهاى خانگى شركت كنند. كريشنا مىگويد ما بسيار بيمار و دچار مشكلاتی فراوان بوديم، اما پس از رفتن به كليساهاى خانگى و دعا كردن به آرامى مشكلاتمان پايان پذیرفت.
سورجان، كولاه و كريشنا همگی تجربهى قدرت مسيح را در زندگيشان داشتند، به همين دليل انيماتور بودن و پرستش طبیعت را رَد كرده و پيرو مسيح شدند. بنابراين زمانى كه يكى ديگر از اعضاى كليسا آنها را دعوت به دعا کرد براى همسرش كه بیمار بود آنها بدون ترديد پذیرفتند. بعدها پس از آن كه همسر آن مرد فوت كرد اعضای جامعه، مسيحيان را سرزنش كرده و ملعون خواندند و آنها را به خاطر متفاوت بودنشان ترساندند.
چندماه قبل، اهالى قبيله به دليل همراه نشدن مسيحيان به مراسم قبيلهاى شكار براى تسلى خداى طبيعت از آنها بسيار خشمگين بودند، با وجود اين كه بعضى از آنها مىخواستند مسيحيان را بيرون بياندازند اما به جای آن تصميم گرفتند كه ماليات بسيار سنگینی براى آنها در نظر بگيرند كه آنها توان پرداخت آن را نداشته باشند. همچنین بزرگان قبيله نام مسيحيان را از كارت عضويت جيرهبندى پاك كردند و مانع استفاده آنها از منابع و ذخاير قبيله شدند.
نهايتاً مسيحيان بخشى از ماليات را كه مىتوانستند پرداخت كردند و كمى از تنشها كاسته شده بود تا زمانى كه شعلههاى خشم مردم به خاطر مرگ زن دوباره شعلهور گشت.
ايمانی مستحكم
با وجود اينكه سورجان، كولاه وكريشنا تنها مسيحيانى نبودند كه براى اعضاى مريض كليسا دعا مىكردند اما اهالى قبيله تنها آنها را مقصر میدانستند و پس از اتهام قتل آنان را در تاريخ ١٣ نوامبر ٢٠١٧ تسليم پليس كردند، ولی اهالی اطمینان داشتند كه آنها به زودى آزاد خواهند شد، زيرا كار اشتباهى انجام نداده بودند.
سورجان ايمان داشت كه خداوند آنها را تقویت مىکند و برای آنها را در این رنجها چیزی در نظر دارد. او مىگويد: «خداوند كنترل همه چيز را در دست دارد، خداوند ما زجر كشيد پس اين همانند لطف او به ماست.»
آنها حدود ٩ ماه و نيم را در زندان گوملا گذراندند، جايى كه نگهبانان آنها را مردمان هللويا و يا پيروان دين خارجى مینامیدند. آنها تنها مسيحيان زندان بودند اما هر روز به محض بيدار شدن، براى پرستش دور هم جمع مىشدند و يكى از اقوام آنها برايشان كتاب مقدس برده بود.
سورجان مىگويد: وقتى مردم آنها را در حال دعا و پرستش و خواندن كلام مىديدند، به نزد آنان مىرفتند و درخواست دعا مىكردند. ما كلام خدا را با آنها به اشتراك مىگذاشتيم و با گذر زمان و جا به جايى در زندانها ١٣ نفر خداوند را شناختند و قلب خود را به خداوند تسلیم کردند.
مردان خدا بسيار شاكر اين موقعيت بودند كه مىتوانستند كلام خدا را با زندانيان در ميان بگذارند؛ اما نگرانیهایی نیز در مورد خانوادههاى خود داشتند و اینکه در زندان بودن ایشان چه تأثيرى بر روى آنها دارد. هر بار كه زن كولاه به ملاقات او به زندان مىرفت، كولاه از او مىپرسيد كه آيا هنوز در جلسات كليسايى حضور پيدا مىكند يا نه؟ او به كولاه اطمينان مىداد كه اين كار را انجام میدهد. همچنين كولاه بسيار نگران كريشنا بود، زيرا او تنها ١ ماه قبل از به زندان افتادنشان ايمان آورده بود.
كولاه مىگويد: من بسيار ترسيده بودم زيرا به محض ايمان آوردن كريشنا به مسيح، او با اين مشكلات روبرو شده بود.
البته كريشنا هم در ايمانش شكى وارد نبود ولی او نیز همچنین نگران خانواده خود بود. كريشنا مىگويد: ما در ايمانمان قوى بوديم، اما نگرانیمان خانوادههایمان بودند. پس از گذشت ٣ ماه به اين فكر مىكردم كه چه خواهد شد؟ مطمئن نبودم كه آيا بتوانم دوباره خوانواده خود و يا فرزندانم را ببينم و در شرايط بسيار گيج كنندهاى قرار داشتم.
نهايتاً در ماه آگوست سال ٢٠١٨ به كمك وكيلى كه VOM (سازمانی خصوصى براى مسيحيان نيازمند) براى آنها گرفته بود توانستند با قرار وثيقه آزاد شوند و اين گونه شد كه سه مرد خدا توانستند نزد خانوادههاى خود بازگردند. شاكى اصلى آنها ممكن است شكايت خود را پس بگيرد ولی به احتمال زیاد این مسئله چندین ماه به طول خواهد انجامید و در اين اثناء آنها بايد از محل كار خود مرخصى گرفته و به دادگاهها در شهرهاى مختلف سفر كنند.
آنها مىگويند رابطه ايشان با اعضاى قبيله به حالت عادى برگشته اما اعضاى جامعه ممكن است تا زمانى كه مراحل قانونى شكايت انجام شود آنها را به دليل اتهامشان تحت فشار قرار دهند.
با وجود سخت بودن دوران زندانشان آنها به خدايى كه دردهاى آنها را شفا بخشيده بود و آنها را قوى مىداشت متعهد ماندند. كولاه مىگويد: «زمانى كه در زندان بودم، فكر مىكردم در جهنم به سر میبرم، به همين دليل زمانى كه از زندان بيرون آمدم در پرستش خدا و دعا كردن قدرت و شجاعت بيشترى پيدا كردم؛ من اکنون به خدا و شناخت او نزديكتر هستم.
با وجود اين كه كريشنا نسبتاً يك نو ايمان به حساب مىآمد، اما او هم در بدن خداوند و تعهد به او شجاع بود. او مىگويد: «ما از اتفاقى كه برايمان افتاد احساس پشيمانى نمىكنيم و اعتراف مىكنيم كه ايماندار هستيم؛ انسانهاى زيادى براى كمك به ما در کنارمان بودند.
روزنامههاى محلى و شبكههاى تلويزيونى محاكمهى آنها را پوشش میدادند. سورجان مىگويد: «بعد از آزادى احساس سرشناسى مىكردم زيرا همه نام ما را مىدانستند. حس مىكردم كه ما بركت يافته و منتخبان خداوند هستيم. من وظيفه خود مىدانم كه به مردمانى كه هنوز در تاريكى هستند كمك كنم.»
او با وجود اين كه اكنون در هنگام دعا كردن و يا به اشتراك گذاشتن كلام خدا با مردم بيشتر احتياط مىكند اما به كار خود نیز ادامه مىدهد. او اضافه كرد که من تلاش مىكنم كلام خدا را با همه به اشتراك بگذارم، چه مرا بشنوند چه خير، چه ثمره داشته باشد چه نداشته باشد؛ كار من اين است كه بذر را بپاشم و كلام خدا را به اشتراك بگذارم.
مردان خدا به دليل دعا براى يك زن، ٩ ماه خود را در زندان گذراندند اما به جهت دعا براى ديگران همچنان متعهد هستند و پیشقدم و همينطور اميدوارند يك روز همسايگان آنها به جاى پرستش طبيعت به پرستش خالق حقيقى خود بپردازند.