در خورجین خود چه داری؟
پنطیکاست و روز بارش روح خداوند مبارک باد! روح به شدت مشتاق است. مشتاق ملاقات و وقت گذاشتن با ما. روح خدا به شدت برای این دیدار و ملاقات مشتاق است. اما سهم ما چیست؟ آیا ما هم مشتاق این مشارکت و رفتن به حضور خداوند هستیم؟ آیا برای این ملاقات شدت اشتیاقی در ما هم دیده میشود؟ توشه سفر و خورجین همراهمان نمایان خواهد کرد که اشتیاق ما چیست؟
در انجیل متی باب دوم درباره مجوسیانی که برای ملاقات با عیسی از راه دوری تا بیتلحم سفر کرده بودند مکتوب شده است. ستارهشناسانی که از کیلومترها دورتر از بیتلحم بوسیله دنبال کردن ستارهها و نور برای ملاقات با عیسی و پرستش خداوند هدایت میشدند.
در دورانی که سفر کردن بدون وسایل مسافرت امروزی و فقط با موکبهای آن زمان انجام میشد. سفری که شاید هفتهها و ماهها در بیابان و دشتها سپری میشد، راههایی مالامال از خطرات و فراز و نشیبهای بیشمار.
مسافرتی که در مسیر آن راهزنها در کمین نشستهاند تا آنها را ببلعند و هر آنچه داراییِ آنهاست از ایشان بدزدند و عریان و بیآبرو آنها را رها کنند. در مسیر و سفر روحانی ما نیز شریر در کمین است. درست مانند همین راهزنان تا بدزدد و ببلعد آنچه را که خداوند به ما سپرده است.
مسافرتی که در آن تاریکی و گمشدنها در پیاش خواهد آمد و برای یافتن راه شاید از درهها و ژرفاها باید عبور کرد. در مسیر سفر روحانی زمانهای بسیاری پیش خواهد آمد که تاریکی و ناامیدی حمله کرده و باعث میشود راه را از بیراهه بدرستی تشخیص ندهیم. دست به دامان منطقها و تجربیات دیگران و حتی خودمان خواهیم شد و خداوند قادر مطلق را فراموش کرده چشممان را از او که نور است برمیداریم. سفری که در آن فراز و نشیبها، گرسنگی و تشنگیها خواهد بود. بدنبال رفع این تشنگیها به سمت چاهها و سرابها گام برخواهیم داشت و غافل از عیسی مسیح که بر ما مکشوف کرد که تنها او «نان حیات» و «آب حیات» است و هر آنکه از این نان و آب بخورد و بنوشد هرگز گرسنه و تشنه نخواهد شد گام برمیداریم.
و اما توشه و خورجین این منجمین و مجوسیان مسافر حاوی سه چیز بود: طلا، کُندر و مُر.
طلا: به منزله اعلام پادشاهی خداوند
کُندر: نشانی از کهانت عیسی مسیح و اعلامی به این کاهن اعظم
مُر: نمادی از مرگ و قیام عیسی مسیح
این سه هدیه امانتی بود که در طول سفر همواره در هر فراز و نشیبی در خورجینشان بود.
آیا در این سفر روحانی که با هدایت خداوند و نقشه او توانستیم مسیح را ملاقات کنیم و با او که مکاشفه مجسم خداوند است روبرو شویم خورجین ما نیز «پادشاهی خداوند» را در زندگیمان نشان میدهد؟ آیا هنگام رودررویی با مشکلات و مسائل روزمره پادشاهی و کنترل و اقتدار خداوند در زندگی ما دیده میشود؟ یا اینکه نخست در پی راههای دیگر و منطق و فکرهای خودمان گام برداشته و راه حل را میجوییم؟
آیا در سفر روحانی زندگی ما خورجینمان دارای «کهانت عیسی و شفاعت او» هست؟ آیا درک این شفاعت و بخشش بیکران او در زندگیمان باعث شده است دیگران را ببخشیم و محبت کنیم؟
آیا در طی این سفر زندگی «مرگ و قیام مسیح» در ما عمل کرده یا فقط بر زبانمان جاری شده است؟ آیا از قدرت او بر تاریکی و اقتدار او در مقابل سیاهیها و درههای ظلمت استفاده میکنیم؟ آیا انکار نفس خود را در این مسیر اعلام میکنیم و در این راه گام برداشتهایم که دیگر من نیستم که زندگی میکند بلکه مسیح است که در من عمل میکند؟
اینها توشههایی است که هر لحظه و هر زمان میبایست در خورجینمان بماند. امروز نگاهی به خورجینهای سفرمان بیاندازیم و خود را بیازماییم. در خورجینهایمان چه داریم؟