خداوندم امروز با این اوضاع و احوال کرونا شاید چشم‌هام روی خیلی از کارهای تو بسته و شکرگزاری‌هام کم شد.

الان به این فکر می‌کردم چقدر چیزهایی هست که باید براشون ازت شکرگزاری کنم. برای صلیب تو و ارزش کاری که تو برام روی صلیب انجام دادی شکرگزاری می‌کنم.

امروز می‌گم خدایا مرسی که کنارمی، مرسی که دستامو می‌گیری و برکت‌هات در زندگیم جاری هست. خداوندم! مرسی که همسر و فرزندم در کنارم هستند.

برای این خانواده الهی تو را شکر می‌گم.

برای شفاهات که توی افکار و دل و جانم جاری کردی شکرت می‌گم.

امروز من تو را دارم تویی که خداوندی.

تویی که صخره و نجات منی. ارزش اینو می‌دونم و می‌گم: خداوندم منو ببخش

اگر گاهی چشمانم بر کارهای تو و بر حضورت در زندگیم بسته شد و سمت بیراهه‌ها رفتم.

امروز مسیحم برای اینکه در مسیر تو قدم گذاشته‌ام شکرگزاری می‌کنم  شکر که تو بر این جهان آمدی و شکر برای کریسمس این روز فرخنده.

در این سال جدید می­خوام شروعی جدید داشته باشم و بیشتر به عمق­های تو وارد شوم.

تو همه چیز من هستی و می‌دانم که تنها نیاز من تویی مسیحم.

دخترت الهه

پدر آسماني من، شكر براي بودنت، شكر براي حضورت، شكر كه جسم پوشيدي و بر دنياي من قدم گذاشتي تا مرا نجات بخشی و چیزها به من بياموزي.

امروز در فكر به پا كردن درخت كريسمس بودم، به حضورت آمدم، دعا كردم تا اجازه بگيرم كه در شادي تو سهيم باشم، اما با اراده تو و حضور تو.

مي­خواهم درخت سبز رنگي را با حضور تو تزئين كنم؛ با همراهي تو گوي­هاي طلايي، نقره­اي و رنگي براق را در لابه‌لاي شاخه­ها قرار دهم و بالاي درخت ستاره بزرگ را تا جلال تو بر آن باشد.

اما به ناگاه در حين دعا ضربه­اي به قلبم زدي، در را باز كردم، تو را ديدم با عشق و محبت هميشگي، با همان لحن آرامش بخش گفتي: نترس من هستم!

 مي­خواهم امسال درخت كريسمس را با هم در قلبت به پا كنيم. به ياد آور قلب تو زنده است و مي­زند، محكم و استوار مثل درخت كريسمس؛

گرچه بی­روح و خشك و مصنوعي است اما قلب او در نظم الهي زنده است و پر از روح من.

امسال بيا گوي­هاي اميد، وفاداري، صبر، خويشتنداري، شادي، محبت، فروتني و آرامش، اين درخت زنده را تزئين كنيم، با ميوه­هاي زنده روح.

امسال بيا گونه­اي ديگر عمل كنيم و با تولد من، تولد تو را هم جشن بگيريم. امسال شادي­ام دو چندان شد، جشن آسماني و روحاني همزمان با هم!

خداوندم شكرت، شكر براي حضورت، شكر براي كلام زنده­ات.

دخترت زهرا

عیسی خداوندم

شکر که به زمین آمدی

 تا مرا با خدا آشتی دهی

در قلبم جایی گرفتی و فرمانروای قلبم شدی

درسال جدید قلبم را از نو بساز

آن چیزهایی که در قلبم هست و از تو نیست

و من از آن بی­خبرم مرا آگاه کن

چرا که هر روزه می­خواهم به تو شبیه­تر شوم

چون حیات در توست

خوشبختی در تو و اوامر توست

دخترت مژگان

تقریباً دو سال پیش شب کریسمس خدا هدیه­ای رو به من داد، اون هدیه کلام خودش انجیل بود.

می­خواستم تا تهش بخونم ببینم حرف حساب مسیح چیه؟؟

شروع کردم به خوندن، مثل یک کتاب قصه خوندمش تا تهش هم خوندم

و دیدم حرف حساب مسیح با من کارها داره

حرف حساب مسیح بوی جنگ و ریا و دروغ و  تظاهر و نفاق نمی­ده

حرف حساب مسیح زندگی من رو نجات داد

حرف حساب مسیح رابطه به ظاهر قشنگ من و همسرم رو درست کرد

 حرف حساب مسیح دید من رو به زندگی عوض کرد

حرف حساب مسیح محبت واقعی رو نشونم  داد

حرف حساب مسیح من رو تبدیل به ما کرد

حرف حساب مسیح با من کار داشت

حرف حساب مسیح نقشه­های زیبا برای من داشت

حرف حساب مسیح خیلی به قلبم نشست.

الان  امروز به واسطه مسیح من فرزند پدر هستم، امروز من دختر پدر آسمانی هستم، پدری که حرفش حرفه و قولش قوله.

این بود و هست و خواهد بود حرف حساب مسیح، رو حرفم حساب باز کن!

دوستت دارم پدر

 دخترت ندا

عيسي جان در این روزها که به تولد تو نزدیک هستیم، به یک سالی که گذشت فکر می‌کنم و خودم را در تو محکم می­زنم.

خیلی زمان­ها از تو دور شدم و کار خودم را انجام دادم، اما تو همیشه پشت در قلبم ایستاده بودی!

سال جدید نزدیک است و من دوباره می­خواهم با تو عهد ببندم، این بار با تمام قلبم!!!

دستم را به سوی تو دراز می­کنم و همواره تو را الگو قرار می‌دهم. بیا در قلبم ساکن شو و غبار آن را پاک کن تا پر از محبت تو شود…

دخترت مژده

عیسی جان! اعتراف می­کنم که جز دلی پرگناه برای تو چیزی ندارم. اعتراف می­کنم که بسیار به تو بدهکار هستم.

تو مرا بخشیدی و من گناه کردم! تو به من گفتی مطیع باش و من نافرمانی کردم. عیسای عزیزم! اعتراف می­کنم که برای من چیزی کم نذاشتی!

اگر دادی فیض بود و اگر گرفتی حکمت! از تو می­خواهم که همواره قلبم را لمس نمایی و راه­های شیطان را بر من ببندی.

ای پسر عزیز خدا! همواره دوستت خواهم داشت چون می­دانم که هرگز ترکم نکردی!

پس ای بخشاینده­ی گناهان! کمک کن مرا تا صلیب خود را برداشته با تو راه رَوَم و تو را در همه حال بستایم؛ آمین.

پسرت عباس