شناسنامه فیلم:
«شناي پروانه» فيلمي در ژانر اجتماعي و به کارگرداني محمد کارت و تهيهکنندگي رسول صدرعاملي در سال 1398 ميباشد. اين فيلم برنده سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر گرديده و بازيگراني همچون جواد عزتي، امير آقايي، طناز طباطبائي و پانتهآ بهرام در آن به نقشآفريني پرداختهاند.
خلاصه فیلم:
ويديويي در استخر شنا از خانمي به نام پروانه (طناز طباطبايي) که در حين آموزش شنا به کودکان است در فضاي مجازي منتشر شده و دست به دست ميگردد. هاشم (امير آقايي) شوهر پروانه که از گنده لاتهاي محله ميباشد از فرط عصبانيت به همسر خود حملهور شده و او را به قتل ميرساند و حجت برادر هاشم (جواد عزتي) به دنبال فردي که مسبب ضبط و انتشار اين ويديو است به راه ميافتد، اما…
بررسی فیلم:
«شناي پروانه»؛ فيلمي که نمايانگر اقشار مختلفي در جامعه است که هر کدام در عين مجرم و گناهکار بودن قرباني نيز ميباشند. طمع، قدرت، پول، حسادت و انتقام گناهاني است که در اين فيلم به چشم ميخورد و مسبب تمام اين بلايا و بدبختيها ذات گناهکار انسان است. ذاتي که بدنبال اين است حتي کساني که سعي دارند خود را از اينگونه زيستن و گذشتهاي که داشتهاند جدا سازند را باز در خود گرفتار کند. سعي و تلاش آنها بيهوده است چرا که در اعمال ما نجاتي نيست. اين شايد تنها ما را براي مدتي از آنچه که بودهايم دور کند ولي با اولين جرقهها و برخوردها ما را مجدد در منجلاب خود گرفتار و غرق ميکند و از آنچه که در گذشته بودهايم بدتر ميسازد. ولي براستي چه چيز ما را واقعاً از آنچه که بودهايم رها ميسازد؟ رها شدني که در آن قوت باشد و رحمت و بخشش! رها شدني که نه تنها با کوچکترين بادي بلکه با طوفانهاي عظيم هم لغزشي در ما ايجاد نکند و ما را به آنچه که در گذشته بوديم تبديل نسازد.
حجت در همان محلهاي که برادرش هاشم بزرگ شده رشد کرده ولي فاصله او از آنچه در گذشته پشت سر گذاشته مسير زندگيشان را به دو جهت متفاوت سوق داده است. حجت دست از شرارت و طمع و گناهاني اينگونه برداشته ولي هاشم چنان در جنون يک بودن و بزرگ بودن قرار گرفته که حتي همسر خود را به قتل ميرساند. البته اينگونه سالم زيستن نجاتي براي حجت به بار نياورده است. او که براي کسب رضايت از پدر پروانه در مسير شناخت مسبب پخش ويديوي استخر خود را مييابد در هر قدم که بيشتر پيش ميرود ذات درونياش بيشتر او را جذب گرفتن انتقام ميکند. حجت که بدنبال مجرم ميگردد خود نيز در اين مسير مجرم شده است و تا به جايي پيش ميرود که ميبيند زندگي خود او بازيچه بوده و خود هم قرباني واقع شده است.
هاشم که در ظاهر مرام و بزرگ مردي و غيرت را پيشه گرفته در باطن به دام قاچاق مواد مخدر گرفتار است و دچار تعصباتي کورکورانه؛ تعصباتي نه از سر محبت به همسر بلکه براي حفظ بزرگي و جايگاه خود در او شکل گرفته است. او که خود مجرم است قرباني دسيسهها شده و زندگي او با يک ويديو از هم پاشيده ميشود.
پروانه نيز که مدعيست گناهي مرتکب نشده و فقط قرباني اين دسيسه شده خود نيز گناهکار است. گناهي که مدتها پيش ميبايست براي نجات خود و هاشم همسر خود به مقابله با آن دست بکار ميشد. در مزمور يک آيه اول خداوند اينچنين وعده ميدهد: «خوشا به حال کسي که در مشورت شريران گام نزند، در راه گناهکاران نايستد و در محفل تمسخرگران ننشيند.» محلهاي که در آن خلاف و شرارت بيشتر نشان دهنده بزرگتر بودن اشخاص است و اين در نهايت به بهاي از دست رفتن جان پروانه ختم ميشود.
مُصيِب نيز خود هم مجرم است و هم قرباني… مجرم به تجاوز، شرارت، حسادت و قدرت؛ همچنين قرباني وسوسه بزرگتر و اول بودن. غافل از اينکه در اين بازي و مبارزه بيرحم خود بازيچه است و انتهاي آن نابوديست. چنانکه در مزمور يک خداوند ميگويد «…اما طريق شريران به نابودي ميانجامد.»
امروز براي تک تک ما انسانها راهي مهياست ولي آن راه نه بدنبال مجرم و مقصر گشتن است و نه در ضعف ماندن و قرباني شدن شرايط و وضعيتهايي که به هر دليلي ما را دچار خود کرده است؛ آن راه نجات و رهايي واقعي در عيسي مسيح ميباشد. عيسي تمام تقصيرات و گناهان ما را بر خود گرفت و براي ما در اسارتها راه و آزادي شد. در ضعفهاي ما توانايي شد و قرباني گشت تا ديگر قرباني نباشيم بلکه فرزندان خدا؛ پس بياييم امروز بازيافت کنيم هويت گمشده خود را تا جلال دهنده نام او باشيم.
شما را دعوت ميکنيم به تماشاي اين فيلم با اين ديدگاه و باور داريم که خدا در زندگي يکايک شما عزيزان کار خواهد کرد و به ياد شما خواهد آورد که کجا نياز است به او اجازه دهيد بيايد و قوتتان گردد. همينطور خرسند خواهيم شد بازخورد و نقطه نظرات خود را با ما از طريق راههاي ارتباطي که در انتهاي مجله اسميرنا درج گرديده است در ميان بگذاريد.