در پادشاهی مسیح آزادیست…
در ملکوت خداوند شادیست…
میتوان در دنیا آزادانه گَشت ولی به دور خود دیواری نامرئی کشید و روح خود را در اسارت این دیوار حبس کنیم؛ و یا میتوان در اسارت و زندان به سر برد ولی در آرامی و آزادی از اسارتهای روح خود؛ در این دنیا سختیها هست ولی میبایست دل قوی داشت چون ایمان داریم خداوند بر این دنیا غالب آمده است؛ مشقات و جفاها هستند، زندانها و درد و رنجها؛ ولی هیچ کدام از اینها به خودیِ خود نمیتواند ما را از سهیم بودن در این پادشاهی محروم کند. این جفا و سختیها اتفاق نمیاُفتاد اگر قدرت آن از بالا داده نمیشد و میدانیم که تمام اینها خارج از اراده و حکمت نیکوی خداوند نیست؛ با این ایمان و اطمینان به نیکویی خداوند میتوان در تمام این مشکلات شاد بود. به مانند پولس که در بندها و زندانها شاد بود و با شادی خداوند را حمد میگفت؛ نام او را جلال میداد و ملکوت خداوند را موعظه میکرد…
میتوان در تاریکی باغ جتسیمانی بود و شب را با قوت و روح خدا سپری کرد؛ میتوان در بندها و زیر تازیانه بود و به آزادی و نجات اندیشید؛ راه جُلجُتا را پیمود ولی چشم به آخر مسیر دوخت؛ بر روی صلیب بود و در آرامش بخشید حکم کنندگان را؛ تا آن زمان که داور عادل برحق بیاید و عادلانه حکم کند…
سختی مسیر بر کسی پوشیده نیست ولی آزادی اندرو برانسون را در این مسیرِ دشوار میتوان در چهرهی او دید، آزادی از اسارتهایی که تقریباً همهی ما آن را تجربه کردهایم، اسارتی که شیطان به مانند زنجیری به دست و پاهای ما بسته بود و شاید هنوز در بندیم و از آن بیخبر؛ بیایید با قدرت خون عیسی مسیح که به دستانِ ما سپرده شده استفاده کنیم و از اسارتهای خود رها شویم و در هر کجای مسیر شاگردی به سر میبریم عطر و بوی خوش ملکوت و پادشاهی خداوند را به دیگران انتقال دهیم.
مردان خدا و پولسهای زمانه به مانند اندرو برانسون بسیارند که در جفا و زندان به سر میبرند ولی آزاد از اسارتها…، بیایید بیاموزیم ایستادگی و در آرامش زیستن در پادشاهی خداوند را، زیرا این است ارادهی نیکو، پسندیده و کامل او…