ظاهری زیبا با درونی آشفته…
عروسی که در یک لحظه به ویرانهای بدل شد. بیروت، شهری که به عروس خاورمیانه معروف است و زیباییاش زبانزد همگان بود در دقایقی شکل و رنگ و رخسارهاش دیگرگون شد. اتفاقی که درست است لحظاتی بیش نپایید تا این شهر زیبا را اینگونه سازد ولی در پس آن روزها، ماهها و سالها اشتباه و سهلانگاری و خطا نهفته بود. ظاهر زیبای امروزه بسیاری از ما که شاید نشانی از درون خطا کار و طریقهای اشتباه را از خود بروز نمیدهد در لحظهای ممکن است هر کداممان را به ویرانهای بدل کند که برای آباد ساختن آن سالها نیاز به کمک و حمایت خواهیم داشت که حتی اگر کمک و حمایت را از جای درست دریافت نکنیم هیچگاه آبادی در کار نخواهد بود.
پس از این واقعه تلخ و ویران شدن شهر و بیخانمان شدن خیلِ عظیمی، بسیاری برای کمک اعلام آمادگی کردند و قدم برداشتند تا بتوانند کمکی برای رفع این ویرانی باشند ولی آيا این کافیست؟ حال به دنبال چه هستیم! کمک کردن برای ساختن ویرانهها! کمکهای مالی و بازسازی ظاهر زیبای آن شهر! یا اینکه زمان آن است که با خود بیاندیشیم نیاز و کمک ما از جانب که برسد بهتر است! انسان یا خدا؟
ظاهر زیبای ما و یا شهرهایمان نیاز به بازبینی مجدد از درون دارد، آن هم نه با کمک انسانی که خود نیز دستش از بسیاری امور کوتاه است، بلکه خدایی که به این ویرانهها قدم گذاشت. او نه کمکها و برکات آسمانی خود را به ما ارزانی داشته بلکه خود نیز به میان این ویرانهها آمد و در درون ما ساکن شد تا ما را کمک بخشد و ویرانههای ما را آباد سازد فارق از هر رنگ و نژاد و قوم و زبانی؛ آری! او تنها کسی است که میتواند ما را در ویرانههایمان به هر میزان خرابی و آلودگی کمک کند و نجات بخشد؛ آن هم نه از آن گذشته و سالیان سهلانگاری و اشتباه و خطا بلکه حفاظتی برای آینده پیش روی زندگیمان و نیز زیستن در حیاتی جاودانی در حضور مقدس خویش و نیک میدانیم که اوست وعده دهنده اَمین…
«در آن روز، خیمهی داوود را که فرو افتاده از نو بر پا خواهم کرد، تا ایشان باقیماندگان ادوم را به تصرف آورند، و نیز همهی ملتهایی را که نام مرا بر خود دارند،» خداوندی که این را به جا میآورد، چنین میفرماید. (عاموس ۹: ۱۱-۱۲)ّ