شناسنامه فیلم:
«متری شش و نیم» فیلمی قابل تامل ساخته کارگردان و نویسنده نوپای کشورمان سعید روستایی است. سعید روستایی که قبلاً در کارنامه هنریاش فیلم «ابد و یک روز» را در مقام کارگردان بر روی پرده سینماها برده بود این بار نیز به عنوان کارگردان دومین ساخته خود را که اثری برجسته است را به نمایش گذاشت.
روستایی قبلاً به عنوان نویسنده در فیلم «سد معبر» قدرتِ نویسندگی خود را در زمینه مسائل اجتماعی ثابت کرده بود و اینبار با بازی گرفتن از بازیگران خوبی همچون پیمان معادی، نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار، فرهاد اصلانی و… نیز اثری قابل تامل و در عین حال تلخ را از خود به یادگار ثبت نماید. گفتنی است انتخاب زوایا به کمک لنزها و نوع فیلمبرداری صحنههای فیلم، مُهری است بر توانایی «بهمن بهمنش» که بر افتخارات این فیلم افزوده است.
این اثر بهترین فیلم از نظر تماشاچیان در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر بوده است.
خلاصه فیلم:
این فیلم داستانِ ماموران مبارزه با مواد مخدر است که به دنبال پیدا کردن محل تولید و تولید کننده اصلی مواد مخدر با مسائل زیادی درگیر هستند. هر کدام از آنها در حالی درگیر و در کشمکش مسائل زندگی پر استرس خود هستند که درگیر مسائل مربوط به مبارزه با تولید و پخش مواد مخدر و جلوگیری از پخش آن در بین جوانان نیز هستند اما…
بررسی فیلم:
متری شش و نیم بازگوکننده یکی از حقایق تلخ و دردآور از دنیای امروز ماست. در این فیلم به سختی میتوان با تک به تک افراد و شخصیتها همدردی نکرد. البته بازی خوب بازیگران در نشان دادن این حقایق و واقعیتها بسیار موثر بوده است.
در این فیلم افرادی معتاد را میبینیم که از سر فقر و درد به این روز دچار شدهاند و هر یک برای بهدست آوردن آرامشی موقتی دست به هر کاری میزنند، خواه به خطر انداختن جان و موقعیت خود، دیگران و یا حتی خانوادهشان باشد یا حتی خیانت به دوستان نزدیک…
در این فیلم به خوبی میتوان بدبختی و عدم آرامش در افراد، از پلیس و مامور گرفته تا توزیع کننده کل و جزء را احساس کرد و روشن و واضح است که اشاره به سیستمی تاریک و سیاه دارد که بر دنیای امروز حاکم شده است. مثلاً فردی که برای امرار معاش و مصرف مواد همسر و فرزندانش را به خطر انداخته و مواد مخدر را در درون بدن آنها مخفی میکند یا پخش کنندهای را میبینیم که برای سود بیشتر انسانهای چاق را اجیر کرده تا مواد را برای انتقال به ژاپن در شکم خود جای دهند و این موارد یعنی استفاده از ضعفها، دردها و مشکلاتی که هر روزه اینچنین ما را به دره تاریکی نزدیک و نزدیکتر میکند تا دنیای سقوط کرده را بچشیم و ببینیم. در فیلم ماموری را میبینیم که حتی در خانواده خود آرامش ندارد و از ترسِ مشکلاتش مسائل دادگاه و تهمتهایی که به او زده شده را از همسرش مخفی میکند. در واقع در قسمتی که باید توقعِ همراهی و بنا کردن از زوجها باشد دچار دوری و نفاق و ترس هستیم.
شخصیت دیگر فیلم ماموری است که فرزندش قربانی شغل او شده و حال کینه، نفرت و عطش انتقام تمامی زندگی و آرامش او را ربوده است.
توزیع کننده کلی موادمخدر برای رهایی از مرگ دست و پا میزند. او که با ترسهایش به شریک خود خیانت کرده آثار این خیانت در لحظه لحظه زندگی او دیده میشود. نمونهای از دنیایی که هر روزه در آن زندگی میکنیم و بخوبی قادر به دیدن تاریکی و دره های سیاه آن نیستیم.
تمامی این قدمها و شناختها، حاکمیت شیطان و روشهای او را نشان میدهد که چگونه آرامش، برکت و محبت خدا را ربوده است و انسانها هر روزه از آنچه به شباهت خداوند آفریده شدهاند دور و دورتر میشوند.
و این قصه ادامه دارد چرا که در انتهای فیلم میبینیم تمام خانواده گریان و غرق در مشکلاتی بس عظیمتر گشتهاند. راههایی که به نظر راه رهایی و نجات بودهاند نتیجهای جز سیاهی و تباهی نداشتند و این در حالی است که برادر ناصر نیز دنبالهروی راه برادر خود گشته است.
در سکانس انتهایی میبینیم کودک کوچک را جا میگذارند چرا که در پی مشکلات خود هستند که نشانگر فکر نکردن و نیاندیشیدن و عدم توجه به نسل آینده است. چقدر زیبا مسیح خود را تنها درب اعلام میکند و تنها راه نجات. تنها راه نجات از اسارتها و بردگی گناه. آمین که همچون نور و همچون ستارگان در این دنیایِ تاریک بدرخشیم و مردم نور مسیح را ببینند و در این بیابانهای تاریکی که گمشدهاند به مسیر حیات و رابطه با خداوند رهنمود شوند؛ آمین.