سلام و درود به شما همراهان اسمیرنا، پنطیکاست مبارک
در این شماره قصد داریم تا کتاب زن را به نویسندگی «امید سبوکی» شبان کلیسای اسمیرنا معرفی کنیم و با شما به اشتراک بگذاریم تا کنون این کتاب در 12 نوبت و 11هزار نسخه به چاپ رسیده است، این کتاب در 22 فصل تقسیم بندی شده که هر کدام از این فصلها شیوه زندگی زنان در کتاب مقدس را بازگو میکند و با کلامی رسا ما را مشتاق میکند تا درباره زندگی خودمان به تامل بنشینیم تا کاربرد این داستانها را در زندگیهایمان درک کنیم. در دورانی که دنیا برای زن ارزش قائل نبود اما عیسی شاگردان زن بسیاری داشت و او زنان بسیاری را شفا داد. حتی عیسی، خود را برای اولین بار به زنی طرد شده از قومی نامطیع مکشوف کرد در انجیل یوحنا باب چهارم عنوان کرد که «من که با تو سخن میگویم همان مسیحم». پس مسیح که الگوی ماست فرهنگ خدا و کلام او را برتر از فرهنگ زمانه میدید. آنچه که در اولویت و هدف این کتاب قرار دارد کارکرد و کاربرد عملی کتاب مقدس و شناخت هویت واقعی و حقیقی یک زن میباشد، حتی اگر در جامعهای زن «طرد شده» خوانده شود و یا به هر دلیلی حق او زائل گردیده است، اما امروز کتاب مقدس، داور و قاضی عادل ما هویت یک زن و نقش حیاتی او را مکشوف میسازد. برای درک بیشتر این هویت و زندگی درآن این کتاب را به شما پیشنهاد میدهیم و همچنین در نظر گرفتیم تا خلاصه کوتاهی از چند فصل را نیز با شما در میان بگذاریم.
در فصلهای نخست میخوانیم که چون خداوند دید که نیکو نیست آدم تنها باشد پس معاونی موافق وی خلق کرد خدا این دو را کنار هم آورد تا شریکی حیاتی و همدمی مناسب برای هم باشند پس خداوند آدم را به خوابی عمیق فرو برد و یکی از دندههای او را گرفت و جای آن را با گوشت پر کرد؛ آنگاه یهوه، خدا از همان دندهای که از آدم گرفته بود زنی ساخت و او را نزد آدم آورد و آدم گفت: «این است اکنون استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم او زن نامیده شود زیرا که از مرد گرفته شده است.» با کمی تامل به این جمله که «نیکو نیست آدم تنها باشد» در مییابیم که خداوند نیکویی خلقت خود را در مرد و زن دید نه، تنها در یک جنسیت!
اما حوا شخصی است که بسیاری اوقات بعنوان «وسوسه کننده آدم» از او یاد میشود؛ مار با حوا، با سوالی چالش برانگیز وکوتاه به گفتگو پرداخت و حوا با این ترفند وارد مشارکت و گفتگو با شیطان شد و مار برای داشتن مقام بالاتر او را وسوسه کرد و گفت: «به یقین نخواهید مرد!» آیا تا به حال برای شما هم این موضوع پیش آمده است؟ که شیطان ما را به وسوسه میاندازد تا جاییکه حتی نسبت به سخنان خدا هم شک میکنیم! مار در واقع از ضعفهای حوا استفاده کرد… از گرسنگی او..
زمانی که ضعف ما در دست شیطان قرار میگیرد ما را به نااطاعتی از خدا سوق میدهد، اما نکته قابل توجه اینجاست که مسیح ضعفهای ما را با قوت روح خود برمیدارد و اگر در او بمانیم ما را قوت خواهد بخشید.!
در ادامه این کتاب شرح حال زندگی سارا را میخوانیم کسی که سفر روحانیش پر از فراز و نشیبها بود. در باب61پیدایش میبینیم که سارا در 75 سالگی وعده آمدن فرزند در زندگیش را از شوهر خود ابراهیم میشنود و شاید با خود چنین اندیشیده باشد که اینک از من گذشته است… خیلی دیر شده… من پیر هستم… و جملاتی از این قبیل! چقدر ما زمانی که وعدههای خدا را میشنویم با خود چنین فکر میکنیم؟
سارا پس از شنیدن این خبر و وعده از ابراهیم راه انسانی خودش را در پیش میگیرد و کنیز خود هاجر را به ابراهیم میدهد و به او میگوید: «با او در آی» و ابراهیم نیز تسلیم میشود. حال بیایید از خودمان این سوال را بپرسیم «که چقدر بدون مشورت کردن با خدا در تصمیمها دست به عملکردهایی میزنیم که تاثیرات بسیاری در زندگی ما دارد؟» عملکردها و تصمیماتی که از طریق منطق و راههای خودمان سرچشمه میگیرد نه خدا!
اما نکته مهم اینجاست، رفتار و کردار سارا و اشتباهات او نظر خدا را تغییر نداد و خداوند به عهد خود با آنها وفادار مانده بود.
مهم نیست که الان در چه شرایط سنی، روحی و اجتماعی هستیم، خداوند آنچه که در ما به انجام خواهد رسانید را میبیند اگر او را با تمامی دل پیروی کنیم و در او مقدس بمانیم. امروز در نقشه و اراده خداوند سهیم هستیم، او از ما استفاده خواهد کرد و ما را برکت خواهد داد؛ در فصل پنجم و ششم به زندگی هاجر میرسیم کسی که شاید بارها و بارها مورد قضاوت قرار گرفته باشد، اما به یاد داشته باشیم که داور عادل تنها خداوند است و خواست او این میباشد که همه توبه کنند. هاجر قبل از ورود به زندگی سارا و قوم خدا، زندگی و پرستشی کاملا متفاوت داشت.
درست مانند ما که هر کدام فرزندان پادشاه آسمان هستیم، ولی در این دنیای شریرگونه زیر سلطه حاکم دنیا یعنی شیطان قرار گرفتهایم و شکر که مسیح بندها و زنجیرهای اسارت ما را با خون پربهای خود پاره کرد؛ اما امروز تصمیم با ماست آیا میخواهیم از این اسارت و قفس بیرون آییم یا نه؟
هاجر همسر دوم ابراهیم شد و در باب 61 پیدایش میخوانیم که این قدرت و امید جدید برای هاجر باعث غرور شد تا جایی که سارا را تهدید میکرد! بیایید نگاهی به زندگی خودمان بیاندازیم آیا ما با قدرت و امیدی که دریافت میکنیم باعث رشد محبت و حرکت روحی در دیگران میشویم؟ و یا بلعکس؟ اما هاجر در نتیجه عکسالعملهای سارا پا به فرار گذاشت به بیابانی که پر از تنهاییها، سختیها و دشواریها بود. هاجر به جای اطاعت از کلام خدا و گفتگو با همسر خود پا به مسیری گذاشت که احتمال خطرات زیادی برای او و فرزند در رحمش داشت، اما خداوند به دنبال هاجر بود؛ خدا از گذشته و اسارتهای او مطلع بود و صدای شکستگیهای قلبش را شنیده بود. او امروز هم به دنبال ماست تا قلبمان را بگشاییم و اجازه دهیم تا او وارد شود. آری او ما را به نام میشناسد و به دنبالمان هست، او ما را فرا میخواند.
در فصلهای بعد به هویت و نقش زن به عنوان همسر و مادر در خانواده نگاهی شده است. میدانیم که ازدواج امری بسیار مهم و انتخابی بسیار تاثیرگذار میباشد.
امروز معیار ما برای ازدواج و انتخاب همسر چیست؟ در این فصل میخوانیم معیارهای انسانی، منطقی و یا حتی فرهنگی و وابسته به اجتماع، ارزشی مناسب برای انتخاب همسر نیست، بلکه نخست طلبیدن اراده خداوند مهم است.
برای داشتن خانواده نخست باید مکمل خود را انتخاب کنیم که با هدایت خدا و دعا کردن میسر خواهد بود، تا اراده آسمانی او را برای ازدواج و تشکیل خانواده دریابیم. خانواده شدن یعنی در روح یک شدن و هدف از تشکیل خانواده ایماندار باید شبیه مسیح شدن باشد. خداوند مرد را سر خانواده و سر زن قرار داد و مرد باید نقش سر بودنش را با تابعیت از مسیح به درستی انجام دهد و نباید زن را مجبور کند بلکه همچون مسیح در محبت او را رهنمون و سرپرستی و محافظت کند و در این مجموعه زن را نیز هماهنگ کننده و تربیت کننده قرار داد. هیچ یک از این نقشها بر دیگری اولویت ندارد بلکه لازم و ملزوم هم هستند آمین که در اتحاد با خداوندمان طوری زندگی کنیم تا آنهایی که از بیرون خانواده را مینگرند به سمت مسیح روگردانده و او را ببینند.
در ادامه، داستان مریم مجدلیه را میخوانیم شخصی که دچار هفت روح ناپاک بود، یعنی در گناهان بسیاری زندگی میکرد! چقدر این شرایط برای هرکدام از ما میتواند آشنا باشد؛ ما هم گناه کردهایم و این گناه، ما را از خداوند و رابطه با اوکه قدوس است دور میکند؛ اما خداوند مریم را ملاقات کرد و او شفا و آزادی پیدا کرد، و این ملاقات شروعی تازه برای یک زندگی بود.
بیایید امروز ما هم نجات را وارد خانههای قلبمان کنیم چرا که مسیح قلبهای ما را نو میسازد و آن را از روح خود پر میکند تا با حیات تازه و قوت در او به پا خیزیم و برای او ثمر آوریم.
خداوند زنده و شفا دهنده است، اراده او شفای ماست تا ما او را بشناسیم. شکر برای او که میان ماست تا ما را هرروز آزاد کند و شفا دهد، کافیست دستان او را ببینیم که به سمت ما دراز شده و دریافت کنیم؛ به راستی چقدر آماده دریافت هستیم؟
آری او میبخشد… بیمنت… فورا…کامل
بیایید چشمهایمان را به حقیقت مسیح باز کنیم که تنها حقیقت او ما را آزاد خواهد کرد.
دعوت ما از شما این میباشد که اگر در جامعهای با ریشههای مذهبی رشد کردهاید به خواندن این صفحه اکتفا نکنید بلکه با خواندن کامل کتاب، در یک سفر روحانی که ما را به عمقی از کتاب مقدس میبرد همراه شوید.
شما میتوانید از طریق راههای ارتباطی در انتهای مجله، نسخه چاپی این کتاب را نیز دریافت کنید.
فیض مسیح و مشارکت با روح القدس با شما.