سلام و درود به تک تک شما فرزندان و عزیزان خداوند! در شماره پیشین مجله با هم نگاهی به ۳ تابلو از موزه ویکتوریا در لندن انداختیم و در این شماره نیز به چند تابلوی دیگر از کتاب اعمال رسولان در این موزه نگاهی میاندازیم.
مرگ حنانیا
اثری از «رافائل» نقاش، معمار و طراح ایتالیایی که با رنگ بدن روی بوم (در مورد این تکنیک در شماره ۶۳ توضیحات ارائه گردیده است) در ابعاد 340×530 سانتیمتر بین سالهای 1515 و 1516 بر اساس کتاب اعمال رسولان باب پنجم به تصویر کشیده شده است.
حنانیا یکی از افراد جامعه مسیحی اورشلیم بود. او قطعه زمینی را که داشت فروخت و وانمود کرد که تمامی درآمد آن را به خانواده مسیحی خود اهدا میکند اما در واقع بخشی از آن اموال را برای خودش کنار گذاشته بود؛ این دروغ و ناراستی ثمره مرگ را در پیش روی داشت. همه ما حق انتخاب در زندگیهایمان داریم اما وقتی حنانیا در حضور خداوند دروغ گفت و با ناراستی جلو آمد ثمرهای جز مرگ برایش نداشت. آمین که در حیات و حضور خداوند با او زیست کنیم نه در مرگ روحانی و دوری از او.
در تصویر عدهای را میبینیم که از این واقعه ترسیدهاند و عدهای که با راستی هدایای خود را به خواهر و برادران خود اهدا میکنند و به تعالیم رسولان درباره عیسی مشتاقانه گوش میدهند. انتخاب ما کدام است؟ اینکه مانند حنانیا با ناراستی کار خودمان را پیش ببریم یا مشتاقانه به تعالیم عیسی گوش بسپاریم و از او اطاعت کنیم؟
ایمان آوردن والی قبرس
این تابلو هم اثر دیگری از رافائل میباشد با رنگ بدن روی بوم در ابعاد 340×450 سانتیمتر بین سالهای 1515 تا 1516 بر اساس کتاب اعمال رسولان باب سیزدهم ترسیم شده است.
در اینجا پولس و برنابا با هدایت روحالقدس وارد محلی به نام پافوس در قبرس شدند. والی آنجا میخواست تا تعالیم آنان را بشنود اما در آنجا به فردی یهودی به نام بارْیِشوعَ (دوست والی) که جادوگر و نبی دروغین بود و نمیخواست که والی ایمان آورد برخوردند. پس پولس به آن جادوگر گفت: «بدان که خداوند بر ضد توست اکنون کور خواهی شد.»
در تصویر باریشوع را میبینیم که کور شده و به دنبال کسی میگردد تا دستانش را بگیرد و مردمی را میبینیم که از این واقعه حیرت زده شدهاند. همچنین بر سر والی تاج زیتونی نشان از قلب صلح جوییاش ترسیم شده است، همانطور که در کلام نیز آمده: «او مردی فهمیده، خردمند و صلح جو است.»
مراقب افرادی که میخواهند ما را از مسیر خداوند منحرف سازند باشیم و با حرفها و تعصباتمان مانع کار خداوند نشویم.
قربانی کردن در لستره
این تابلو با رنگ روغن روی بوم بین سالهای ۱۵۱۵ و ۱۵۱۶ بر اساس کتاب اعمال رسولان باب چهاردهم شکل گرفته است.
پولس و برنابا به بشارت درباره نجات مسیح میپردازند. مردی در آنجا که لنگ مادرزاد بود حضور داشت و حرفهای رسولان را میشنید. چون پولس دید که ایمان دارد شفا را دریافت میکند به او گفت: برخیز! آن مرد شفا را دریافت کرد و مردم چون این واقعه را دیدند گاوی آورده تا برای رسولان قربانی کنند اما پولس لباس خود را چاک داده و گفت: فقط خدا لایق پرستش و قربانی است.
هیچ کدام از چیزهایی که در آن شهر وجود داشت و به ظاهر منبع اقتدار مردم بود اعم از تحصیل و مقام و بتکدهها و مراکز مذهبی قادر به شفا بخشیدن لنگ مادرزاد نبودند و در برابر خدای پولس هیچ قدرتی نداشتند. به راستی پولس چه چیز داشت که مردم میخواستند او را بپرستند؟
بدانیم که تنها نجات و شفا از آن خداوند ما میباشد و او همیشه با ما خواهد بود. شاید ما هم بتهای زیادی را در زندگی میپرستیم اما بدانیم که قدرت در دستان خدا میباشد.
پولس در آتن
اثر دیگری نیز از این هنرمند با رنگ بدن روی بوم در ابعاد 340×440 سانتیمتر در سال 1515 و بر اساس کتاب اعمال رسولان باب هفدهم به تصویر کشیده شده است.
در این شهر مردم و مذهبیون خدایی ناشناخته را میپرستیدند و حالا پولس آنها را دعوت میکند تا خدای حقیقی و شناخته شدهای را بپرستند که به وسیله عیسی مسیح خودش را به ما شناساند و ثمره این خدا تاریکی نیست. او در پس تاریکیها خودش را به ما نشان نمیدهد بلکه نور حقیقی است.
در جای جای این شهر و همینطور ۳ تابلوی قبل ستونهای معابد و بتهای آنان را دیدیم که چطور نقاش برای بیننده به تصویر کشیده است. در اینجا پولس به مردم یادآور میشود که خداوند خالق آسمان و زمین در معبدهای ساخته دست بشر ساکن نمیشود و محتاج چیزی نیست.
هیچکدام از افراد در تصویر فوق کفشی به پا ندارند؛ به این معنا که این مکان مقدس است. پس راه و روش و طریقهای خودمان را کنار بگذاریم و در مسیر خداوند قدم بزنیم. اگر ما نیز امروز خدای ناشناخته را میپرستیم بدانیم که خدای حقیقی آماده است تا به وسیله نورْ خودش را بر ما مکشوف کند تا با او وارد رابطه و مشارکت شویم.