نام کتاب: تاجی به عوض خاکستر
نویسنده: جویس مایر
دریافت شفای احساسات
کتاب «تاجی به عوض خاکستر» حاصل تجربه تلخ «جویس مایر» واعظ معروف که حتماً نام او را شنیده و به صحبتهایش گوش فرا دادهاید میباشد. تعلیمهای او در ایران در قالب روانشناسی به گوش مردم میرسد که جای شکر بسیار دارد، آمین که بذرهای محبت و شادی او در عمق قلب تمام ایرانیان و فارسی زبانان کاشته شده و رشد کند و ثمر بیاورد. او کسانی را که دردهای احساسی دارند، یا مورد سوءاستفاده قرار گرفته و احساس طردشدگی میکنند را تشویق میکند تا این کتاب را بخوانند. جویس مایر از شفای خود به قدرت خداوند میگوید و حقیقتا که هیچ نیروی دیگری قادر به انجام چنین شفایی نیست. باید توجه داشته باشیم جملات روانشناسی و جملات تاکیدی بدون شناخت نیروی الهی قادر نخواهد بود ما را از گذشتهمان آزاد کند.
این کتاب شامل دو بخش میباشد:
بخش نخست با عنوان «زمانی در بند بودم» است که در این بخش نویسنده به زخمهایی که خودش و دنیا هر روز به او میزدند میپردازد و زخمها را شرح میدهد تا خوانندگان بدانند که او این تعالیم را چشیده و درد طردشدگی، ترس، ناامیدی، شکست و باز هم شکست را به خوبی چشیده است.
او ما را تشویق میکند تا حقیقت درونمان را بیرون بکشیم و با قدرت خداوند با آن روبهرو شویم و کمربند راستی را به خود ببندیم و ابزار جنگ را در دست داشته باشیم. شناخت فیض و هدیه نجات هم یکی از این ابزارها هستند که نویسنده آن را به یاد ما میآورد تا با قدرت خداوند لشکرها، به جنگ دزد شادیها، موفقیت، سلامتی، صلح و پیروزی در درونمان برویم.
محبت خدا قادر است نتایج منفی حاصل از سواستفاده در زندگی گذشته ما را باطل سازد.
او همچنین از دو نوع درد صحبت میکندکه یک درد ناشی از تغییر و دیگری درد ماندن در همان وضعیت پیشین است.
در بخش دوم به عنوان «اما اکنون آزادم»، شش مرحله رسیدن به شفای احساسات را با ما در میان میگذارد و همچنین به عواملی که این شفا را برای ما به تعویق میاندازند میپردازد تا با ایمان و شکیبایی وارث وعده خداوند شویم.
جویس مایر به عبارت «خاکستر» دوران سخت و ناامیدیهای ما اشاره میکند و اما «تاج»؛ خداوند جسم پوشید و به روی زمین آمد، درد کشید، زخم خورد، بیعدالتی، تهمت و تمام لعنتها را به خود گرفت. او که هیچ گناهی در او یافت نمیشد قربانی شد برای تمامی گناهان و لعنتهای ما؛ برای تمامی ترسها و عریانیها و کارهایی که دنیا در حق ما کرده بود. او حتی هر چیز تاریکی که از نسلهای گذشته به ما رسیده بود را از میان برداشت و ما وقتی این حقیقت که ایمان به او، ما را نجات خواهد داد را درک کنیم به جرات میتوانیم بگوییم که به خونش شفا یافته و تاج او بر سرمان گذاشته شده است؛ زندگی ما مسیحیان روندی رو به رشد و پیشرفتمان تمام نشدنی است ما باید از گذشته خودمان آزاد بشویم چه این گذشته پنج دقیقه پیش چه پنجاه سال باشد و از هر لحظه زندگیمان لذت ببریم. چسبیدن به گذشته حتی در ساعتی پیش ما را از جلو رفتن باز میدارد و چشمانمان را به برکات پیشرو میبندد. مهم اینست که خداوند از ما چه میخواهد؟ خداوند از ما میخواهد که ارزش بخششی که دریافت کردهایم را درک کنیم و گذشته خود را رها کرده ببخشیم تا طعم آزادی را بچشیم. اوست که ما را دگرگون میکند و زخمهایمان را شفا میدهد.
نویسنده در فصلهای نخست اشاره میکند که باید در نظر داشته باشیم ثمره زندگی ما، از جایی نشأت میگیرد. شخصی که رفتارهای خشونت آمیز دارد به نوعی دلیلی برای این رفتارش وجود دارد؛ رفتار بد، مانند میوهای بد از یک درخت بد با ریشه بد است. میوه بد، از ریشه فاسد میآید و میوه سالم از ریشه سالم. بسیار اهمیت دارد که نگاهی دقیق به ریشههای خودتان بیندازید. اگر آنها ناخوشایند ومضر و ناسالماند، خبر خوش برایتان این است که میتوانید آنها را از خاک بد ریشهکن کرده و در خاک خوب عیسی مسیح مجددا بکارید. شما میتوانید در او و در محبتش کاشته شده و ریشه بدوانید تا مسیح به واسطه ایمان در دلهای شما ساکن شود و در محبت ریشه دوانیده، استوار گردید، تا توان آن را بیابید که با همه مقدسان، به درازا و پهنا و ژرفا و بلندای محبت مسیح پی ببرید. «افسسیان باب 3 آیه 17-18»
کلام خدا به ما تعلیم میدهد تا در او ریشه بگیریم و بنا شویم، به یاد داشته باشید که وقتی چیزی را از ریشه در میآوریم همواره میتواند دردناک و دلخراش باشد. دوباره کاشته شدن و ریشه گرفتن نیز پروسهای طولانی و زمان بَر است. با ایمان و شکیبایی است که وارث وعدههای خدا میشویم؛ پس صبور و شکیبا باشیم خداوند پدید آورنده و کامل کننده است او آنچه را که در شما آغاز کرده به انجام خواهد رسانید. به یاد داشته باشیم وقتی مأیوس و شکست خورده میشویم او باز هم با محبت از ما نگهداری میکند، چرا که محبت او نه بر ما و اعمال و رفتار ما بلکه بر خودش و بر ذاتش که محبت است بنا شده است و هدف شیطان این است که ما را از محبت خدا جدا کند، چراکه محبت او اصلیترین عامل در شفای احساسات ماست. ما آفریده شدهایم تا مورد محبت قرار گیریم.
گناه ما را از خدا جدا ساخت اما خدا آنقدر ما را دوست داشت که پسر یگانهاش عیسی را فرستاد تا برای ما بمیرد، و ما را بازخرید کند. تمام آنچه که لازم است ما انجام دهیم این است که به آنچه کتاب مقدس در مورد رابطه ما و خدا میگوید باور داشته باشیم. وقتی یک بار این کار را انجام دادیم فرآیند شفا یافتن ما میتواند آغاز شود.
بله مهم این است که خدا از ما چه میخواهد! ما باید تا به آخر وفادار بمانیم، مهم نیست که مشکلات چقدر سعی دارند ما را از پیش رفتن بازدارند، قدرت خداوند ما بالاتر از هر قدرتی است.
نویسنده ما را تشویق میکند تا خاک طردشدگی را از خودمان بتکانیم و پادشاهی خداوند را موعظه کنیم، اگر مورد قبول خانواده و افراد جامعه نیستیم مهم نیست، مهم این است که آنچه را که انجام میدهیم آیا در تایید خداوند است؟ حال میتوانیم با تکاندن این خاک به مرحله بعدی قدم بگذاریم و تاج را بر سرمان ببینیم و در هویتی که بدان فراخوانده شدهایم عمل کنیم.
«خوشا به حال آن که در آزمایشها پایداری نشان میدهد، زیرا چون از بوته آزمایش سربلند بیرون آید، آن تاج حیات را خواهد یافت که خدا به دوستداران خویش وعده فرموده است.» (یعقوب 1: 12)
از خداوندمان میطلبیم که شما را در مسیر درست شنیدن پیام رهبری کند تا با کلماتی که میخوانید طعم آزادی حقیقی را بچشید، آمین که خداوند زمان و وقت کافی را برای خواندن کتاب برای شما فراهم کند.
در طول خواندن کتاب توجهتان را بر روی خودتان متمرکز کنید تا آنچه باید برای شما اتفاق بیفتد را بچشید. نگذارید که شیطان مسیر نگاه شما را تغییر دهد، اگر زخمی از گذشته را با خود حمل میکنید تمام توجهتان را روی شفای آن بگذارید تا دست خداوند و خون او تمامی ترکهایتان را شفا دهد.
خودتان، دیگران، شرایط و اجتماع را محکوم نکنید بلکه طعم شیرین بخشش دیگران، خودتان و حتی موقعیتهای اجتماعیتان را بچشید. چرا که تنها در آن زمان است که میتوانیم از بندهای گذشته آزاد شویم و در مسابقهای که پیش رو داریم به جلو رفته تا آن تاج را دریافت کنیم.
«روح خداوندگارْ یهوه بر من است، زیرا که خداوند مرا مسح کرده است تا فقیران را بشارت دهم؛ او مرا فرستاده تا دلشکستگان را التیام بخشم، و آزادی را به اسیران و رهایی را به محبوسان اعلام کنم؛ تا سال لطف خداوند را اعلام نمایم، و از روز انتقام خدایمان خبر دهم؛ تا همه ماتمیان را تسلی بخشم، و به آنها که در صَهیون سوگوارند، تاجی به عوض خاکستر ببخشم، و روغن شادمانی به عوض سوگواری، و ردای ستایش به جای روح یأس. آنها بلوطهای پارسایی، و نهالهای مغروس خداوند خوانده خواهند شد، تا جلال او نمایان شود.» (اِشعیا 61: 1-3)
پادشاهی خدا با شما.