بیش از یک نجار
جاش مک داول و شان مک داول
تیم ترجمه کلیسای اسمیرنا بیش از یک نجار نام و کتابی آشنا برای ما میباشد که تقریبا به صد زبان ترجمه شده و به پیروان عیسی کمک میکند تا به سوالات مربوط به ایمانشان پاسخ دهند و الهام بخش جویندگانیست روحانیکه صادقانه ادعاهای مسیح را بررسی کنند.
اما این کتاب که به قلم جاش مک داول به تحریر درآمده بود اینبار با همراهی پسرش «شان» در فصلها و صفحات بیشتری به روزرسانی شده و در دسترس مخاطبین قرار گرفته است.
اگر سوالات بیشماری دارید و پاسخ آنها را نیافتهاید با این کتاب وارد سفر تازهای شوید تا زندگیتان دگرگون شود حقیقت عجیبی در انتظار شماست کافیست قلب خود را باز کنید.
نویسنده در ابتدای کتابش مینویسد: «درحالیکه نسل امروز با مسائل و گزینههای جدیدی روبرو هستند اما همچنان با سوالات قدیمی مواجه میشوند که عیسی کیست؟ چه چیزی پسر خدا بودن او را ثابت میکند؟ حتی اگر این درست باشد چه تفاوتی در زندگی من دارد؟ بر همین اساس، جاش مک داول تصمیم گرفت تا کتاب بیش از یک نجار را بر اساس قرن 21 تغییر دهد و از پسرش شان که سخنران، معلم و نویسنده معروف در زمینه دفاعیات و کتاب مقدس هست دعوت کرده تا همراه با او این کتاب را به روز رسانی کند.
نویسنده خاطرات و تجربیات خود را برای خواننده اینطور بازگو میکند که برای اولین بار در نوجوانی تشنگی را حس کردم و میخواستم شاد باشم… زندگیای معنادار داشته باشم و گرفتار سه سوالی شدم که همه انسانها درگیر آنها هستند، من کیستم؟ چرا اینجا هستم؟ به کجا میروم؟ پس بعنوان یک دانشجوی جوان شروع به جستجوی پاسخ کردم.
جاش مک داول میگوید: «مذهب را چون کاربردی برایم نداشت رها کرده و به دنبال تحصیل رفتم چرا که فکر میکردم علم و تحصیلات پاسخ سوالات من است… اما طولی نکشید که تبدیل به ناخوشایندترین دانشجو برای استادهایم شدم چرا که مدام و در هرکجا به دنبال پاسخ سوالاتم از آنها بودم. پس فهمیدم که تحصیلات هم پاسخی برایم ندارد! پس فکر کردم شاید شادی را در شهرت بتوانم بدست آورم اما باز هم بی فایده بود و از بین رفت.»
او اینطور ادامه میدهد: «من سکان نداشتم، مانند قایقی در اقیانوس که با هر باد به سمتی میرود، هیچ جهت و کنترلی هم نداشتم و کسی را نتوانستم پیدا کنم که به من بگوید چطور زندگی متفاوتی داشته باشم؟ اما متوجه شدم که یک گروه کوچک دانشجو و اعضای هیئت علمی متفاوت از دیگران هستند میدانستم که آنها چیزی را دارند که من ندارم آنها سخاوتمندانه محبت میکردند هنگام مشکلات به یاری همه میپیوستند همه اینها برایم بیگانه بود. پس زمانی که فهمیدم آنها مسیحی هستند خندیدم و گفتم مسیحیت برای افراد ضغیف و بی فکر هست من از مذهب و کلیسا و کتاب مقدس خسته شدم این مضخرفات را به من نگویید!»
«اما نمیدانستم که مسیحیت مذهب نیست. مذهب تلاش انسان برای راه یافتن به خدا از طریق اعمال نیکوست اما در مسیحیت خدا از طریق عیسی مسیح به سراغ ما آمد او بر روی صلیب برای گناهان بشر مرد، دفن شد و سه روز بعد قیام کرد و هنوز هم زنده هست و میتواند زندگی انسانها را عوض کند. البته در ابتدا فکر میکردم که این یک شوخی است اما بعد تصمیم گرفتم تا تحقیقات خودم را آغاز کنم تا این مذهب ساختگی را بیارزش کنم!»
«اما من فهمیدم که اگر بخواهم صداقت عقلانیام را حفظ کنم باید میپذیرفتم که اسناد عهد عتیق و عهد جدید از معتبرترین نگارشهای دوران باستان هستند. من عیسی را مردی نجار در شهری دور افتاده و کشوری کوچک و ستم دیده میپنداشتم اما او بیش از یک نجار بود.. تحقیقاتم مرا به لحاظ عقلانی دگرگون کرد و سه سوالی که داشتم را جواب داد.»
«اما چه چیزی عیسی را متفاوت میکرد؟ عیسی خود را بالاتر از نبی و معلم میدانست او به وضوح ادعای الوهیت کرد او خودش را تنها راه دستیابی به نجات و تنها منشا بخشش گناهان میدانست.»
«نام عیسی برگرفته از غالب یونانی است که به معنای یهوه نجات دهنده یا خداوند نجات میبخشد است و لقب مسیح به معنای مسح شده میباشد. عهد جدید آشکارا مسیح را خدا میخواند. زمانی که عیسی از شاگردانش پرسید: «مرا که میدانید؟» شمعون پطرس اعتراف کرد که تویی مسیح، پسر خدای زنده (انجیل متی باب 16 آیه 16.) و در آیه بعد میخوانیم که عیسی پاسخ میدهد خوشابحال تو زیرا که جسم و خون این را بر تو آشکار نکرده است بلکه پدر من که در آسمان است.» در اعمال رسولان باب 7 آیه 59 استیفان اولین شهید مسیحی را میبینیم که در حال سنگسار شدن فریاد میزند: «ای عیسای خداوند روح مرا بپذیر.»
در ادامه هم به اختصار به آنچه نویسنده در باب شناخت حقیقت در میان گذاشت را با شما به اشتراک میگذاریم تا باعث تشویق شما برای خواندن و یافتن پاسخ سوالهایتان شود.
عیسی نه تنها ادعا کرد که با خدا بعنوان پدرش برابر است بلکه ادعا کرد او و پدر یکی هستند.
اما یهودیان سخنان عیسی را کفر تلقی میکردند و اقدام به مجازات او کردند. عیسی حتی ادعا کرد که میتواند گناهان را نیز بیامرزد.
شما چطور فکر میکنید؟ آیا قبول دارید که هیچکس جز خدا نمیتواند گناهان ما را ببخشد؟
همچنین در مرقس باب 4 آیات 60 تا 62 در زمان محاکمهاش عیسی پاسخ داد: «من مسیح پسر خدای زنده هستم و پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست قدرت نشسته و در ابرهای آسمان میآید.» توصیف این تصویر در ابرها نشان دهنده الوهیت اوست چرا که در جای دیگری از عهد عتیق تصویر آمدن با ابرها منحصرا برای تصاویر الهی به کار رفته است.
محاکمه عیسی توسط یهودیان محاکمهای بینظیر بود چون برخلاف معمول مسیح به خاطر اعمالش محاکمه نشد بلکه به خاطر هویتش محاکمه گردید. محاکمه مسیح بهترین مدرکی هست که میتواند ادعای الوهیت او را ثابت کرد.
بیایید فرض کنیم که ادعای الوهیت عیسی نادرست بود که با در نظر گرفتن این فرضیه دو احتمال وجود دارد، اول اینکه او با آگاهی از نادرستی چنین ادعایی کرده و دوم، او ناآگاهانه ادعای الوهیت کرده که در هر دو مورد نویسنده با شواهد موجود این دو فرضیه را بررسی کرده است.
اگر فرض کنیم عیسی با اینکه میدانست خدا نیست اما ادعای الوهیت کرد پس او دروغگوست! و پیروانش را فریب داده پس با چنین فرضی ریاکار بودن او را هم باید پذیرفت در صورتی که او همیشه مردم را تشویق به حفظ صداقت میکرد.
مورخی بنام فیلیپ شف میگوید: «اگر این شهادت که عیسی خداست درست نباشد پس باید کفرگویی یا دیوانگی محض باشد اما با توجه به قدوسیت و شرافت عیسی که در گفتار و رفتارش هویدا بود و مورد پذیرش جهانیان است نمیتوان فرضیه کفرگویی را پذیرفت.»
ویلیام لکی یکی از مورخین مشهور بریتانیای کبیر و از مخالفین سرسخت مسیحیت که تاثیر مسیحیت حقیقی را در دنیا دید مینویسد مسیحیت میتواند شخصیت ارزشمندی را به جهان معرفی کند او نه تنها بالاترین الگو و نمونه قدوسیت و شرافت است بلکه مردم را تشویق میکند تا اینطور زندگی کنند.
اگر هدف عیسی این بود که مردم را مجبور کند او را بعنوان خدا بپذیرند و از او پیروی کنند پس چرا به جامعه یهودی رفت؟ چرا به عنوان نجاری ناصری به شهری کوچک که همگی به خدای واحد اعتقاد داشتند رفت؟ یوحنای رسول در انجیل یوحنا باب 20 آیه 31 مینویسد همین قدر نوشته شده تا شما ایمان آورید که عیسی، مسیح و پسر خداست و تا ایمان آورده به اسم او حیات یابید. این شواهد خداوندی عیسی را به اثبات میرسانند. مهمتر از همه اکنون تمامی ایمانداران میتوانند قدرت مسیح قیام کرده را در زندگیشان تجربه کنند.
اما یکی از مدارک و شواهدی که معمولا نادیده گرفته میشود تحقق نبوتهای قدیمی بسیار در زندگی اوست! عیسی مکررا برای اثبات ادعاهایش به عهد عتیق رجوع میکند.
اصل و نصب دقیق، مکان، زمان و نحوه تولد، واکنش انسانها، خیانت و نحوه مرگ اینها صرفا بخشی از صدها جزئیاتی است که نشانی برای شناسایی پسر خدا مسیح نجات دهنده جهان است. مسیحیت یک مذهب نیست یک نظام نیست یک ایده اخلاقی نیست یک پدیده روانشناسی نیست بلکه یک شخص است! اگر به مسیح ایمان میآورید به نگرش و اعمالتان نگاه کنید چون عیسی مسیح مشغول عوض کردن زندگیهاست.
نویسنده تک به تک، تمامی فرضیهها را مورد بررسی قرار داده که در این صفحه به جزئیات آن نمیتوان پرداخت پس دعوت ما از شما خوانندگان عزیز این است که این کتاب را مطالعه کرده و به تامل بنشینید و اجازه دهید تا روح خدا حقیقت را بر شما آشکار سازد و همچنین به دیگران در همین شرایط نیز این کتاب را پیشنهاد دهید. فیض و مشارکت روحالقدس با شما.