شناسنامه فیلم

«خشم و هیاهو» سومین ساخته بلند سینمایی از «هومن سیدی» به عنوان کارگردان، فیلم قابل تاملی برای تماشاچی می‌باشد. هومن سیدی که از بازیگران خوب و رو به رشد کشورمان می‌باشد در مقام کارگردانی توانسته با ساخته‌های خود نظر تماشاچیان و همینطور جشنواره‌ها را به آثارش جلب کند.

در فیلم خشم و هیاهو بازی‌ زیبای «طناز طباطبایی» و «نوید محمد زاده» به انتقال حس کارگردان کمک شایانی داشته‌اند.

خلاصه فیلم

خسرو پارسا «نوید محمدزاده» خواننده مشهور و محبوبی است که با همسر و فرزندش زندگی می‌کند. خسرو که شخصیتش با خشم درونی قابل تاملی معرفی می‌شود؛ با دختر جوانی«طناز طباطبائی» وارد رابطه نامشروع می‌شود.

همسر خسرو با آگاهی از خیانت شوهرش و اعتراف خسرو اتومبیل را ترک کرده و در حال عبور از بزرگراه، تصادف می‌کند و به کما می‌رود. در طول این شش ماه که همسر خسرو در کما است رابطه حنا و خسرو محکم‌تر شده و خسرو او را به منزلش می‌آورد تا از فرزند و همسر بیهوشش پرستاری کند.

پس از شش ماه همسر خسرو چشمان خود را باز کرده و از کما خارج می‌شود ولی متاسفانه بدلیل قطع نخاع، زمین‌گیر و فلج است.

خسرو که درصدد ازدواج با حنا می‌باشد پی ‌می‌برد که طی وکالتی قدیمی که همسرش به پدرش سپرده تمامی اموال را از دست خواهد داد و از طرفی مهریه همسرش را نیز باید بپردازد. طی مشورت با یکی از دوستانش در می‌یابد که با مرگ همسرش وکالت باطل شده و می‌تواند اموال را نگه دارد.

با کشته شدن همسر خسرو، او و حنا دستگیر شده و در طی ملاقات این دو با هم، حنا به قتل اعتراف می‌کند و خسرو آزاد می‌شود ولی…

بررسی فیلم

کارگردان به جزییات زیادی در این اثر پرداخته به صورتی که حتی در پایان فیلم شاید حجم محتوای این جزییات قابل پردازش نبوده و نتیجهگیری به عهده تماشاچی سپرده شده است.

جزییات و واژههایی که شاید شرح آنها ساعتها زمان لازم داشته باشد.

«خشم» واژهای که در خسرو به تکرار دیده میشود بطوریکه حتی از تایید دیگران عصبانی شده و آرامش او را اسیر زندانی تاریک کرده است. خشمی که حتی تعادل روحی او را به هم ریخته و همچنین در ابراز علاقه و گفتن سخنانش مفلوج کرده است. در سکانسی در اوج صحبتهای عاشقانه با حنا، ناگهان از کوره در رفته و میگوید: «من یه تار موی همسرم رو به صد تای تو نمیدم.» و از طرفی همین عدم تعادل در گفتههایش با همسرش نیز قابل تامل است.

«وفاداری» واژهای که متاسفانه در این عصر معنای واقعی خود را از دست داده و شاهد عدم وفاداری زیادی در جامعه و فرهنگمان هستیم. خسرو با کسب شهرت مدام در پی هوا و هوس بوده و دائماً دیالوگهایی بر زبان میآورد که عدم وفاداری او را تایید میکند.

در طول فیلم در دو سکانس خسرو و حنا از رابطه نامشروعشان سخن میگویند و در آنجا خسرو عنوان میکند که رابطهشان بهخاطر به کار بردن آیاتی از قرآن برای برقراری ازدواج موقت یا ساعتی، مشروع است و حتی در محضر دادگاه اذعان میکند: «مگر چیزی بالاتر از قرآن داریم؟ من هر بار طبق آن عمل کردهام و رابطهام مشروع و قانونی است.»

حال آنکه خدای ما خدای وفاداری و تعهد است و در کلام زنده خود، در کتاب مقدس ازدواج یک زن در برابر یک مرد را عنوان کرده است.

«فداکاری» هم معنای خود را به برطرف کردن نیازهای اولیه طرفین داده است. با این که خود خسرو باعث آن تصادف شده باز هم کوتاهی کرده و در پی راحتی و شادی خودش است.

«هیاهو» ناشی از باختن در داستانی عاشقانه. هیاهویی از قضاوت مردم و زندگی در تاریکی. هیاهویی که از ترس برملا شدن حقیقت در قعر تاریکی ماندگارمان کرده است. در انتهای فیلم میبینیم که خسرو در اتاقی کوچک و بسته برای کشور و ماوایی امن در سفارت گدایی میکند.

تماشای این فیلم و تامل بر روی این موضوعات را به شما عزیزان پیشنهاد میدهیم.

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

مسیر سبز
به کجا چنین شتابان….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست