چون عیسی زاری مریم و یهودیان همراه او را دید، در روح برآشفت و سخت منقلب گشت. پرسید: «او را کجا گذاشتهاید؟» گفتند: «سرور ما، بیا و ببین.» اشک از چشمان عیسی سرازیر شد. (یوحنا ۱۱: ۳۳-۳۶)
خدای مهربانم، خدای دلشکسته، خدای محزون و پر احساسم، خدای قادر، یهوه الشدای؛ گفتی با این نام بخوانمت. اطاعت از تو بر من لازم و واجب است، زیرا جز تو کسی را ندارم. تو را یافتم در تاریکترین لحظات، در سختترین شرایطِ زندگی؛ حضور قدوس تو در لحظه لحظههای زندگیم. در پیچ و خمهای جادهی زندگی، تنها تو را دیدم. تویی که در بنبستهای مشکلات جلوی دیدگانم ایستادی و دستهای پر قدرتت را به سویم دراز کردی و گفتی: فرزندم نترس، من هستم آنکه هستم.
همیشه میاندیشیدم تنها منم که در سختیها اشک میریزم و تو را صدا میزنم، هیچگاه به اشکهای تو فکر نکرده بودم. چرا؟ براستی چرا؟ آنروز به کدامین دلیل اشک ریختی؟ آیا برای دلشکستگی مریم که برادرش را از دست داده بود؟ یا اینکه غمگین بودی که چرا هر چه مریم تو را صدا کرده بود تا برادرش را نجات دهی و تو نبودی؟ خداوندم، آن روز مریم غصههایش را، دردهایش را، اشکهایش را به حضور تو آورده بود.
چهار روز از مرگ ایلعازَر برادرش گذشته بود اما تو قوت قلب مریم بودی. ایمان مریم بود، باورهای او بودند و تو میدانستی که ایلعازر به کلام تو بر میخیزد و پا به این دنیا خواهد گذاشت. برای تو بازگشت و قیام ایلعازر کار سادهای بود. مریم ممکن بود اسیر بازیهای دنیا میشد و شک در ایمانش نمایان میگشت اما تو کافی بود بگویی بشود و میشد.
آنروز به کدامین رنج، به کدامین زخم تو اشک ریختی؟ ایلعازر خادم تو بود به همراه مریم و مارتا هر سه در خدمت تو بودند. آیا از دست دادن خادمت تو را رنج داد؟ امروز تمام ذهنم به اشکهای تو متمرکز شده بود؛ دلیل اشک ریختن خدایم چه بود؟
خدای من تو آنقدر قلب مهربانی داری که ایمان دارم امروز هم که نه چندان دور از آن زمان است چون تو بودی و هستی و خواهی بود و همچنان که آن روز دل شکسته و دل سوخته شدی امروز و فردا هم هستند کسانی که دل تو را به درد آورده و تو برایشان اشک خواهی ریخت؛ برای بیایمانیها، باور نکردنها، نشناختنها، نسپردنها، و برای هزاران دلیل دیگر…
مهربانم امروز تنها چیزی که از تمامی قلبم میتوانم بگویم این است که نمیتوانم اشکهایت را ببینم. هنوز درد و رنج تو را بر صلیب حس میکنم؛ هنوز یاد زخمهای تو قلبم را میسوزاند.
ببخش گناهانمان را، ببخش کم ایمانیمان را، ببخش به هر دلیلی که اشکهای تو را باعث میشویم.