افزایش خشونت
پس از اتفاقاتی که در خانواده خرمدین پیش آمد سوالی مطرح است؛ آن هم برجسته! آیا خشونت افزایش یافته؟ آیا دنیا یکسویه به سمت خشنتر شدن پیش میرود؟ آیا همه چیز به سمت بدتر شدن به پیش است؟ عصری که پدران و مادران، فرزندان خود را از بین میبرند و فرزندان بر والدین خود رحم و مروتی ندارند! شاید به اعتقاد اقشار گستردهای از جامعه اینگونه باشد و دنیا به این سمت با سرعت به پیش میرود… ولی تاریخ بیانگر روایتی دیگر است از اینگونه وقایع؛
شاید افزایش جمعیت میزان خشونتها را بیشتر کرده باشد و یا رسانهها و شبکههای اجتماعی باعث بهتر شنیده شدن وقایعیست که در گذشته به گوشمان نمیرسیده ولی تاریخ نشان دهنده این است که از زمان سقوط همه چیز برگشت؛ سقوطی که باعث شد انسان از حقیقت دور شود و خود را بر روی واقعیتها استوار سازد؛ واقعیتهایی که هر لحظه در آن تغییرات بوجود میآید و اگر بر روی حقیقت خود را استوار نسازیم فرو خواهیم ریخت با هر تغییری. در گذر زمان دنیا و هر آنچه در آن است دستخوش تغییرات و واکنشهای وابسته با آن است؛ این اتفاقات بوده و هست و خواهد بود اگر که ما درک نکنیم آنچه که در دنیا تغییرپذیر است. خوب و بدهای گذشته و آینده منظور این سخن نیست بلکه روی صحبت این است که چقدر نیاز امروزهی این عصر بیشتر از پیش شناخت حقیقت است که نه زمان بر روی آن تاثیر گذار است و نه مکان. اگر حقیقت را بشناسیم و درک کنیم با هر تغییر شرایطی لغزش نخواهیم خورد بلکه با امید و ایمان به حقیقت و صخره امن میپذیریم آنچه را که دستخوش تغییر گردیده. دنیای پس از سقوط همین بوده، و خواهد بود مگرکه من و تو شروع کنیم به گام زدن در مسیری درست و آن کس که این راه شد برای ما کسی نیست جز راه و راستی و حیات؛ عیسی مسیح…
«پس کسی که سخنان مرا میشنود و به آنها عمل میکند، مانند شخص دانایی است كه خانه خود را بر سنگ بنا نمود. باران بارید، سیل جاری شد و باد وزیده بر آن خانه فشار آورد، امّا آن خانه خراب نشد زیرا شالوده آن بر روی سنگ بود. امّا هر که سخنان مرا بشنود و به آنها عمل نكند مانند شخص نادانی است كه خانه خود را بر روی شن بنا كرد. باران بارید، سیل جاری شد و باد وزیده به آن خانه فشار آورد و آن خانه فرو ریخت و چه خرابی عظیمی بود!» (متی ۷: ۲۴-۲۷)