نمی‌دانم از کجا شروع کنم و چه بنویسم اما دعا می‌کنم و از خودت ای عیسی در نوشتنم کمک می‌گیرم.

عیسی مسیح من از همان کودکی علاقه عجیبی به تو داشتم و قبل از شناخت تو از فیلم‌هایی که مربوط به تو بود مثل فیلم برنادت، انرژی مثبت می‌گرفتم.

عیسی مسیح تو را می‌شناختم، ولی زمانی که این شناخت عمیق‌تر شد متوجه شدم هر کار نیکی که انجام دهم مرا نجات نخواهد داد، تنها راه نجات عیسی، تو هستی. یاد گرفتم دیگر برای گفتن حقیقت هیچ ترسی نداشته باشم، ترس را از خود دور کنم و در صداقت و راستی باشم، به دیگران کمک کنم، از عدم تایید و طردشدن دیگران نترسم و عیسی جان همه چیز را به دستان امن تو بسپارم؛ می‌دانم در صورت بروز گناه مرا خواهی بخشید و باید سعی کنم بعد از بخشش، گناهی از من سر نزند؛ می‌دانم همه افراد را از هر نژاد و هر قوم و ملت، با هر رفتاری می‌پذیری و می‌بخشی. گذشت، بخشش، صداقت، شجاعت، همدلی وکمک به دیگران و داشتن ذهن پاک دور از هر آلودگی را برای همه انسان‌ها می‌خواهی. عیسی عزیز به من کمک کن تا در مسیرت قدم بردارم، قدمی که خدایی باشد. عیسی جان خودت گفتی هر کسی به ندای من گوش دهد من هم به ندای او پاسخ خواهم داد پس منتظر پاسخت می‌مانم، باز هم می‌گویم منتظر پاسخت می‌مانم. عیسی جان تو همان عشق و محبتی، ذره‌‌ای از عشق و محبتت را در روح و قلب من بریز تا بتوانم به دیگران عشق بورزم.

دخترت سیما

ای خدای مهربانم به خاطر تمامی محبت و عشق بی‌پایانت شکر و سپاست می‌گوییم…

خداوندا شکر برای تو که قادر مطلقی و وقتی‌که ما فکرش را هم نمی‌کردیم تو آمدی و مافوق تصور ما عمل و قلبمان را لمس کردی، شکر…

خداوندا برای نجاتمان شکر، برای روح‌القدس، برای کلام شیرین و زنده‌ات شکر…

خداوندا برای کلیساها و شبانانمان شکر، برای درس‌ها و تعالیم کلامت شکر، برای برکاتت شکر…

خداوندا برای شهادت‌ها که نام تو را جلال می‌دهند و محبت تو را بیان می‌کنند شکر…

خداوندا برای یکدلی‌ها و یک ‌روح بودنمان شکر…

خداوندا برای هویت‌مان در تو شکر، شکر که فرزندان تو هستیم…

خدایا شکر که در دعا و شکرگزاری به ما قدرت و قوت و هدایت می‌دهی…

خدایا شکر که محبتت را، آرامشت را با مسحت در وجود ما جاری ساختی…

خداوندا شکر که هر لحظه با ما و در ما هستی… هللویا… شکر، شکر و جلال بر نام قدوست مسیح…

خداوندم… عیسی مسیح… امروز و همیشه با تمام وجود اعلام می‌کنیم تو تنها خداوند و تنها نجات دهنده ما هستی، اعلام می‌کنیم در تو قوت و اقتدار داریم تا بر نیروهای تاریکی پیروز باشیم و بنیانشان را فرو بریزیم… خداوندا ما را بلند کن تا همواره و در هر جا مطیع تو و دستان تو باشیم…

خداوندا زمانی که ما شایستگی فرزند بودنت را نداشتیم تو ما را به فیض فرزند خواندی پس کمکمان کن تا این لباس سفیدی که تو بر تنمان کردی تا به آخر حفظ کنیم، خداوندا تو را می‌طلبیم تا سلطنت کنی بر قلب‌ها و زندگیهایمان چون تو بحق صاحبشان هستی… به نام پرجلال و پر قدرت عیسی مسیح. آمین

دخترت مرجان

امروز از پشت پنجره وقتی به آسمان نگاه می‌کنم قلبم از شادی وصف ناپذیری پر می‌شود.

بالی برای پرواز ندارم ولی گویی نگاهم صدبار به سوی آسمان تو پر می‌کشد.

آرزو می‌کنم که پنجره را بخار بگیرد تا قشنگ‌ترین واژه عشق را که نام توست بنویسم.

بله امروز من و زمستان رازی داریم تا با همکاری هم، نام تو را بارها و بارها بر روی شیشه بخار کرده پنجره‌ بنویسیم. عیسی، راز من و زمستان

 دخترت مینا

ای خداوندم چقدر زیباست حضورت، چقدر زیباست احساس پرشدن از تو خداوندم.

دوست دارم لرزش قلب و جانم را، به هنگام پرستش تو. وقتی همگام با سرود، اعماق وجودم فریاد می‌زند که تو بی‌همتایی خداوندم…تو قدوسی…

و چقدر خوشبختم که حضور تو را حس می‌کنم خداوندم.

احساس خوش بودن در تو… حس عمق عشق تو… راه رفتن با تو… تفکر در تو… و پر کشیدن در اوج اشتیاق تو خداوندم چقدر شیرین است.

برای من به ‌عنوان یک فرد احساساتی که قشنگ‌ترین و در عین حال دردآورترین کار زندگیم دوست داشتن بوده، دلپذیرترین فکری که هر بار لبخند بر لبانم جاری می‌سازد این است که عزیز دل توام، تو پدر من هستی و من به خود می‌بالم که نه در مقام یک بنده گناهکار روسیاه، بلکه در منزلت فرزند محبوب تو خداوندم، با رویی باز و قلبی باز ایستاده‌ام و تو را می‌ستایم. من خود را برای این تبدیل و نو شدن در نام زیبا و پرجلالت تقدیس می‌کنم. باشد که یک لحظه و یک نفس زندگیم خالی از حضور تو نباشد خداوندم.

دخترت نازی

خداوندم تو خود گفتی: «هستم آنکه هستم.»

خداوندم در این دنیای وهم‌‌آلود تو را دارم

در این بغض و سیاهی‌ها تو را دارم

در این طوفان‌های سهمگین تو را دارم

در این بیابان‌های خشک تو را دارم

در این دریای طوفانی تو را دارم

بیا نبض وجودم باش، تو قلبم باش

در این تلاطم‌ها تو را خواهم

ذهن کورم را تو روشن کن

می‌دانم که می‌دانی، محض اطمینان دلم گفتم

جان من می‌لرزد، پای من می‌لغزد

تسلی‌های تو، جانم را شادمان می‌سازد

تسلی ده، تسلی ده که محتاجم به تو در این دنیای آشفته.

       دخترت ندا

سلام ای نور من ای باور من

سلام ای یار و ای همخونه من

سلام ای مرهم قلب شکسته

سلام من به تو با قلب خسته

سلام ای پادشاه نور و پاکی

تو شستی قلبمو از هر گناهی

تو گرداب طبیعت رو به تکرار

تو بر روی صلیب مرگ و شکستی

سلام ای پادشاه دلشکسته

رو بغض و کینه‌هام مرهم نشسته

سلام ای یاور بار گرانم

گرانبارم ولی نزد تو آیم

فرزندت یاشار

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

داوری نکنید…
خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست