«ای محبوبه که در باغها مینشینی، رفیقان صدای تو را میشنوند، مرا نیز بشنوان.»
کتاب غزل غزلها باب 8
آری خداوند مشتاق ماست تا به نزد پاهایش بنشینیم تا نام او را صدا زنیم. امروز انتخاب ما چیست؟
در پــی کـارهای روزمره و دغدغهها باشیم یا همراه او از زندگی لذت ببریم، مسلماً انتخاب ما از زندگی لذت بردن است، اما بدون خدا نمیتوانیم بر چالشها فائق آییم.
ما به او و به محبتش نیاز داریم و پاسخ تمام سوالاتمان در دستان اوست. رابطه با خدای ازلی و ابدی، خدایی که مشتاق ماست…
امروز با فیض خداوند و درک محبت بیپایانش بر صلیب، این رابطه برقرار شد. حال تصمیم با ماست که از پی او برویم و در نور او زیست کنیم یا قدرت تاریک تلخیها، غرغر و شکایتها را در زندگیمان حاکم کنیم.
وقتی دستمان در دست این خداوند باشد قوت و اقتدار او، ما را قوت میبخشد تا در رابطه با دیگران محبتش را به کار گیریم.
آیا به شفای رابطه نیاز دارید؟ شاید با خواهر، برادر، فرزند، همسر و یا شخص دیگری در رابطهای شکسته قرار دارید.
امروز، همراه خدا قدم برداشتن به ما این قدرت را میدهد تا بدون شکایت محبت کنیم، زیرا نخست او ما را محبت کرد.
«خداوندْ خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی قوّت و با تمامی فکر خود محبت نما؛ و همسایهات را همچون خویشتن محبت کن.»
انجیل لوقا ۱۰ :۲۷
این فرمانی است که امروز خداوند به ما میدهد تا تمرکزمان را از روی ضعفها و قوتهای خودمان و دیگران برداریم و بر خدایی بگذاریم که لایق ستایش و پرستش است و با همفکر شدن با او دیگران و خودمان را محبت کنیم.
حال نگاهی به شخصیتهای متفاوت در کلام خدا میاندازیم تا دریابیم چطور خداوند نگاه ما را به هدف برمیگرداند.
مریم و مارتا
«چون در راه میرفتند، به دهکدهای درآمد. در آنجا زنی مارتا نام عیسی را به خانۀ خود دعوت کرد. مارتا خواهری داشت مریم نام. مریم کنار پاهای خداوند نشسته بود و به سخنان او گوش فرا میداد. امّا مارتا که سخت مشغول تدارک پذیرایی بود، نزد عیسی آمد و گفت: «سرورم، آیا تو را باکی نیست که خواهرم مرا در کار پذیرایی تنها گذاشته است؟ به او بفرما که مرا یاری دهد!» خداوند جواب داد: «مارتا! مارتا! تو را چیزهای بسیار نگران و مضطرب میکند، حال آنکه تنها یک چیز لازم است؛ و مریم آن نصیب بهتر را برگزیده، که از او بازگرفته نخواهد شد.»
انجیل لوقا 24-83 :01
دو خواهر با شخصیتهایی متفاوت، مارتای مهمان نواز، پر جنب و جوش و عمل کننده، کم صبر و زود خشم تا حدی که خود خداوند را نیز ملامت میکند و در مقابل مریم متفکر و آرام. هر دو سخاوتمند بوده و عشق عیسی را در قلبشان داشتند، مارتا عیسی را به خانه دعوت کرد و خواستار پذیرایی از او بود. در زمان عیسی بسیار نادر بود که زنی به عنوان سرپرست خانواده، امور خود را اداره کند و به ویژه مردی را به خانه خود دعوت کند.
استقبال از عیسی و همراهانش در خانه او مستلزم کاملترین نوع مهمان نوازی و سخاوت قابل توجهی بود. مارتا به روش خودش و چیزی که آموخته بود، پذیرای عیسی شد اما در ادامه در مییابیم که پذیرا بودن و در حضور خداوند بودن معنایی متفاوت پیدا میکند. مریم به پای مسیح نشسته است و تشنه شنیدن کلام خداوند است، او قلب خود را میگشاید تا از حضور و کلام مسیح پر شود. مارتا همچنان به خدمت، پذیرایی و تدارک مشغول است اما وقتی مریم را میبیند که به پای سخنان عیسی نشسته است، پر از غر و شکایت میشود و در «آیه۴۰» میبینیم که عمل خداوند را زیر سوال میبرد و میگوید: «ای خداوند، آیا تو را باکی نیست …»
در بسیاری از مواقع ما هم با خدمت به روش خودمان میخواهیم خداوند را خشنود کنیم، اما غافل از اینکه با روش خداوند تطابق ندارد و از حضور خدا تهی است. چه بسیار مواقعی میخواهیم کار خدا را به انجام برسانیم و حتی خداوند را بازخواست میکنیم و به قضاوت مینشینیم که: «ای خداوند تو کار خود که خدایی است را به درستی انجام نمیدهی و بگذار تا من به جای تو اینکار را انجام دهم!» میخواهیم به خداوند راه و روش نشان دهیم.
آنجاست که باید بازایستیم و بدانیم خدا، خداست.
اولویت ما در زندگی چیست؟
مریم نیازش را میدانست و رها از تمامی حزن و اندوهی که در دنیا و زندگیش وجود دارد، به پای کلام خدا نشسته و از حضور پرفیض خداوند لذت میبرد و در آرامی خداوند ساکن بود.
امروز سوالی که از خود میپرسیم و چالشی که داریم این است: «خواهان نصیب بهتر هستیم یا بار تمام نگرانیها را با خود به همراه داریم و بر دوش میکشیم و این سنگینی، لحظهای امان نمیدهد تا به حضور خداوند وارد شویم و بارهایمان را به او بسپاریم و آرامی را در او بجوییم؟» مریم تشنه بود، تشنه شنیدن صدای خدا و حتی لحظهای از حضور خداوند برنمیخاست، گویا از آرامش و احساس امنیتی که در حضور خداوند یافته است، دانسته بــدون حضـــور خــداوند خالی است و پوچی و فقر روحانی را در خود درک کرده بود.
امروز انتخاب با ماست، اینکه در حضور خداوند باشیم و از شنیدن صدای او پر شویم، در مسیری قدم برداریم که خواست و اراده اوست و روشی که ما را هدایت میکند تا به سر منزل مقصود برسیم، یا درگیر مسائل شویم، به دل مشغولیهایی که در زندگی وجود دارد ارزش و بها دهیم و به سبک و روش خودمان آنها را حل کنیم؟
مارتا هم عاشق خداوند است، قلبی تپنده برای خدا دارد، با تمام وجودش خواستار حضور یافتن در نزد خداوند است و میخواهد که از خداوند بشنود.
اما چیزی که باعث میشود تا ارزش حضور خداوند را درک نکند استرس و نگرانیهای زیاد اوست.
امروز چقدر ناله، شکوه، نگرانی و مشکلات در افکار و زندگی ما رخنه کرده؟ چقدر با راه و روش خودمان جلو رفتیم قبل از اینکه با خدای خود مشورت کنیم؟ شاید به عنوان بانوان همیشه حواسمان به پذیرایی و تدارک یا رشد فرزندانمان بوده است یا برای شغل و یا خدمتمان زحمت کشیده و هر روز مثل مارتا این را تکرار کردهایم «چرا هیچکس حواسش به من نیست، درحالیکه من به همه توجه میکنم؟ چرا یاری دهندهای نیست؟ چرا من مثل فلان شخص نمیتوانم آزادانه هر کاری انجام دهم؟ چرا دیگران مثل من به فکر امور نیستند؟»
خداوند در پاسخ به مارتا چه گفت؟ آیا حق را به مارتا داد؟! خداوند با مارتا سخن گفت و او را به رابطهای شیرین دعوت کرد و به او یادآور شد که برای چه کاری عیسی را دعوت کرده است. اوست که بارها را برمیدارد و برای همه نقشه دارد، او یاری دهنده است و اگر از حضور او دلگرم شویم قادر خواهیم بود تا آنچه به ما سپرده شده را به سرانجام برسانیم. نه از او جلو بزنیم و نه عقب بمانیم! چقدر نیاز به رابطه با او داریم، به یک گفتگوی دوطرفه و مشورت؟؟ اما گاهی اوقات ما خواندگی و دعوت خود را از یاد میبریم و با نگرانیها و افکار این دنیا همسو میشویم، فراموش میکنیم که خداوند برای ترمیم این رابطه شکسته شده چه بهای گزاف و سنگینی پرداخت کرده است و چقدر ایجاد رابطه با تک تک ما برایش مهم است و این محبت و عشق برای تمامی افراد است، حتی برای کسانی که راه خود را گم کرده یا مسیر را فراموش کردهاند و دنیا آنها
را با خود به سوی دیگری برده است. گاهی اوقات همچون مارتا متمرکز بر صدای افکار خودمان و نگرانیهای این دنیا میشویم، برای همین دیگران را درک نمیکنیم و فکر میکنیم کاری که در حال انجام دادن آن هستیم، با ارزشتر و بالاتر از کار دیگران است و عمل خود را بزرگتر میبینیم. عیسی در انجیل «لوقا، باب 01 آیه۴۱» به مارتا یادآور میشود که برای چه چیزی اینجاست و بیان میکند که مریم آن را پیدا کرده است تو نیز آن را بیاب و آرامی بگیر.
«عیسی در جواب وی گفت: ای مارتا، ای مارتا، تو در چیزهای بسیار اندیشه و اضطراب داری. لیکن یک چیز لازم است و مریم آن نصیب خوب را اختیار کرده است که از او گرفته نخواهد شد.»
این یک زنگ بیداری برای مارتا بود و او را از هیاهوی دنیا بیرون کشید و دانست برای چه آنجاست. در انجیل «یوحنا، باب ۱۱ آیه ۲۰» میبینیم که وقتی مارتا فهمید عیسی آمده است، برمیخیزد و شتابان به پیشواز عیسی میرود و این نشان دهنده بیداری مارتا است. او در همان باب از انجیل یوحنا «آیه ۲۱ و ۲۲» به عیسی چنین میگوید: «سرورم، اگر اینجا بودید، برادرم از دست نمیرفت.» و در مشارکت و شنیدن از عیسی، مارتا دریافت او «قیامت و حیات» است و هرکه به او ایمان آورد حتی اگر مرده باشد زنده میگردد. چه مکاشفهای از خدا دریافت کرد! و مارتا بود که بعد از آن بیداری مریم را دعوت و تشویق میکند تا به دیدن عیسی برود. او دید و چشید که عیسی قیامت و حیات هست، او خداییست که تا ابد زنده است.
برخی از ما شبیه مریم در سفر روحانی خود هستیم، درحالیکه برخی دیگر شبیه مارتا هستیم. به احتمال زیاد ما ویژگیهای هر دو را در درون خود داریم.
شخصیتهایی متفاوت که باید هر کدام در جای درست قرار بگیرد و هدف آشتی را فراموش نکنیم. او بر صلیب، دشمنی را میخکوب کرد تا رابطه ما با پدر آسمانی برقرار شود و با شناخت قلب پدر، رابطههای خود را در صلح و سلامتی بنا کنیم.
مریم مجدلیه
در انجیل «یوحنا، باب ۲۰ آیه ۱۵تا ۱۸» زمانیکه مریم مجدلیه گریان در غم از دست دادن مسیح اندوهگین است و در ماتم و زاری خود در صلیب مانده است.«عیسی به او گفت: «ای زن، برای چه گریانی؟ که را میجویی؟»
آنگاه که مریم مجدلیه خداوند را میبیند شتابان میدود و اندوه و ماتمش تبدیل به شادی میشود، چون او اینک نگاهش را از صلیب و مرگ مسیح برداشته است و قیام مسیح زنده را میبیند، چیزی که هر یک از ما نیاز داریم تا در آن زیست کنیم.
شاید مثل مریم چشمانمان از اشک پر است و به دنبال خدا در جایی اشتباه، در قبرهای خالی میگردیم و باز قدرت خدا را نادیده میگیریم. او قیامت و حیات است اما در زندگیمان رابطه با او را گم کردهایم.
باید دریابیم ما گناهکاریم و شایستگی و لیاقت در حضور خداوند بودن و رابطه با او را نداریم، اما او برای این رابطه با تمام قلب و عشقی که به ما داشت، پیش قدم شد، یگانه فرزند خود را برای ما و پاک شدن گناهان ما داد، تا ما به واسطه خون مسیح پارسا شمرده شویم و بتوانیم با خداوند قدوس رابطه برقرار کنیم. اما میبایست همچون مریم، با قیام مسیح و زنده شدن او از شکها، شکایتها، نگرانیها، ترسها و… برخیزیم و شتابان به سوی او بدویم تا از حضور او پر شویم.
او ما را نجات داده و کارهای عظیمی در زندگی ما به انجام رسانیده است. از بندها، زنجیرها، اسارتها و قفسها آزاد شدهایم. او به گوشهای بسته ما باز شو گفت تا سخنانش را بشنویم. او در تمام افکار و زندگی تاریکمان نورش را تابانید تا با نور او راه و مسیر را بیابیم و از نوری که از خداوند میگیریم، نور جهان شویم تا بشارت و مژده نجات عیسی مسیح را به دیگران اعلام کنیم.
خداوند ما را متفاوت آفرید و برای هر یک از ما نقشهای خاص دارد، او همه ما را دوست دارد و برای ما صبر میکند و میخواهد که برخیزیم و در پی او باشیم. او ما را در این مسیر دشوار راهنمایی میکند و همواره حامی ماست. اوست که بارهــای مــا را
بــر دوش میگیرد، پس ما نیز یکدیگر را با قلبی تپنده شبیه قلب خداوند، دوست بداریم و در مسیر رشد در کنار یکدیگر باشیم و همچون اعضای بدن مسیح در اتحاد و یکدلی بمانیم و بارهای یکدیگر را به دوش بکشیم.
امروز به یاد بیاوریم خداوند برای ایجاد رابطه با ما چه کارهایی انجام داده است. «زيرا خدا به قدری مردم جهان را دوست دارد كه يگانه فرزند خود را فرستاده است، تا هر كه به او ايمان آورد، هلاک نشود بلكه زندگی جاويد بيابد.» انجیل یوحنا 3: 61
او که پاک و قدوس بود برای گناهان ما به صلیب کشیده شد و با اینکه پادشاهی و ملکوت آسمان را داشت، تاج خار این دنیا را عاشقانه بر سر گرفت تا بتواند با ما رابطه برقرار کند، ما نیز وفادارنه نزد خداوند بمانیم، تا از حضورش پر شویم. تا از او بشنویم که برای چه خدمتی ما را فراخوانده است. استعدادها، تواناییها و حتی ضعف و ناتوانی خود را به نزد خداوند ببریم تا در دستان خداوند ظرفی شایسته شویم، تا نامش را جلال دهیم و در پی گسترش ملکوت خداوند باشیم. گاهی اوقات ممکن است که همچون مارتا ارزش و هویت خود را در خداوند فراموش کنیم، اما خداوند همیشه مشتاق این است که به سویش برویم، او همیشه در کنار ماست. او نگاه ما را هر لحظه به ارزش مشارکت با خود برمیگرداند تا به راه خودمان نرویم.
بیایید صلح و سلامتی او را بپوشیم و از پرستش خداوند لبریز باشیم و فریاد بزنیم «محبت»،تا آسمان تاریک دشمنی در هم شکستگیاش را به یاد آورد و پادشاهی خدا همانطور که در آسمان برپاست، در زمین انجام شود. با کار او بر صلیب و به خون پر بهای او خریداری شدیم تا انسان تازه را بپوشیم و با روش او خدمت کنیم.
شالوم بر شما