نوروز مبارک.
در این روزها چه بسیار تصویر تازگی و نو شدن بیشتر از هر وقت دیگری به چشم میخورد بیایید در اين روزهای بهاری که رستاخيز از مردگان را در طبيعت نیز نظارهگر هستيم افکار نو مسیح را بپوشیم. افکاری که از زندگی و حیات سرشار است.
قيام مسيح از مردگان اين نويد را به روحهای ما میدهد که مرگ نمیتواند ما را در برگيرد اگر در او بمانيم. اینبار با اعلام حیات در زندگیهایمان قدم بسیار مهمی را برمیداریم و در خصوص معضل سقط جنین چکیدهای از مشارکت بانوان کلیسای اسمیرنا را با شما در میان میگذاریم. جامعه ما زنان نياز بسياری به تحول و حيات دارد، نیاز به ايمان و اميدي زنده تا با این نور الهی به خانههای یکدیگر برویم و حیات را به تمام مردگیها اعلام کنیم.
در عصر حاضر که در معرض بمباران اطلاعات از سوی شبکههای اجتماعی و خبری هستیم و به سوی مکانیزه شدن و ماشینی شدن سیستم زندگی پیش میرویم استفاده از ابزار الکترونیکی گسترش پیدا کرده و همه چیز به سمت و سوی استفاده از هوش مصنوعی میرود. آنقدر در تمام جوانب پیشرفت و اختراعات انجام شده است که دیگر صحبت از سفر به سیارهای دیگر برای زندگی کردن به میان آمده است. در چنین روزگاری مفهوم ارزش کانون خانواده و فرزند برای ما چیست؟ گاهی تشکیل خانواده را مانع رسیدن به اهدافمان میدانیم و معتقدیم فرزند کمتر، زندگی بهتر. آیا واقعاً وجود کودکان در زندگی ما اضافی و مشکلساز است؟ شاید بخاطر وضعیت اقتصادی، آیندهنگری و تدبیر برای رفاه بیشتر، بیفرزندی یا تک فرزندی را ترجیح میدهیم و فرزندان بیشتر را نماد فقر فرهنگی میدانیم.
مسائل بسیاری وجود دارد که باعث میشود ما به سقط جنین بیاندیشیم. نبودن پدر خانواده، نداشتن شرایط نگهداری از کودک و حتی بسیاری از موارد دیگر؛ شاید فرزندی در رحم داشته باشیم که برنامهریزی نشده یا ناخواسته باشد و یا حاصل یک تجاوز باشد و جامعه او را فرزند زنا بنامد. اما هیچ یک از این ها ذرهای از ارزشی را که خدا به این انسان داده نمیکاهد.
کلمه «سقط جنین» را شاید بارها و بارها شنیده باشیم و یا حتی خود آن را انجام داده و یا با مشورتهایی که به کسی دادهایم باعث سقط کودکی شده باشیم. شاید با خود فکر میکنیم آنقدرها هم موضوع پیچیده نیست و فقط انجام یک کار ساده است. گاهی میگوییم جنین هنوز شکل نگرفته پس میتوانم او را سقط کنم چون حیاتی در او بهوجود نیامده است! از نگاه علم و همینطور نگاه روحانی این مسئله صحبت کردن در مورد جان یک موجود زنده است. موجودی که حتی قبل از اینکه مادر دریـابـد کــــه بـاردار اسـت، نطفهاش بسته شده و عصبهای درد آن شکل گرفته است و جان دارد. بلی باید بدانیم حیات هر کسی از لحظه لقاح به وجود میآید هر عمل سقط جنین قلب تپندهای را از کار میاندازد و امواج مغزی را متوقف میکند.
باید این را بدانیم که سقط جنین یعنی حق زندگی کردن را از کسی گرفتن و این عمل میتواند عواقب هولناکی را در زندگی زنان و مردان در پی داشته باشد.
از اثرات مضرتبار این کار جدا از مشکلات فیزیکی، مشکلات روحی و روانی، افسردگی و ترس و یا حتی اقدام به خودکشی است. احساس پشیمانی، خونسردی و بیعاطفگی و حتی خشم و پرخاشگری نیز ثمراتی است که در زندگی قربانیان دیده میشود زیرا که این افراد خود را در معرض گناه و محکومیت و بیارزشی میبینند. ثمرات این کار حتی کل خانواده را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
پس میبینیم که این موضوع بسیار حائز اهمیت است. اما دیدگاه کتاب مقدس نسبت به این موضوع چیست و چه راهحلی برای ریشهکن کردن این ثمرات دارد؟
خداوند از ریخته شدن خون بیگناه نفرت دارد. در امثال باب ۶ آیه ۱۶ و ۱۷ میخوانیم شش چیز است که خداوند از آنها نفرت دارد، بلکه هفت چیز است که نزد جان وی مکروه است چشمان متکبر، زبان دروغگو، دستهایی که خون بیگناه را میریزد، دلی که نقشههای شریرانه میکشد، پاهایی که برای بدی تیزرو است، شاهد دروغینی که دروغها میبافد و آنکه تخم نفاق میان برادران میپاشد.
آری! دیدگاه خداوند به این مسئله تغییرناپذیر است؛ نظری که با شرایط تغییر نمیکند. بلکه خداوند همیشه در پی حیات بخشیدن هست اما ما انسانها هستیم که در پی نقشههای دنیای تاریکی به سوی دره مرگ در حرکتیم.
شاید این جمله را بارها شنیده باشیم که زمزمه میشود الان شرایط فرق میکند، دنیا سخت شده، فشارهای مالی هست، در ایام قدیم مردم نمیدانستند و بچهدار میشدند اما امروز ما که میفهمیم باید درست فکر کنیم. البته که باید درست بیاندیشیم اما محور سنجش این درستی چیست؟ پاک کردن مسئله یا حل کردن آن؟
و باز به مقوله مهم انتخاب رسیدیم!!!
کتاب خدا این مسئله را برای ما باز میکند که راههای خدا کامل هستند و در خداوند هیچ تغییری نیست. با شناخت او میتوانیم در هر لحظه از زندگی انتخابهای درستی داشته باشیم.
این همان نقطهای است که در کتاب مزامیر میخوانیم که کلام خدا برای پاهای ما چراغ میباشد. چراغی که در طی کردن این مسیر راهنمای ماست، ما را از عواقب کارهایمان مطلع میکند و از ما دعوت میکند تا در جاده برکت و سلامتی حرکت کنیم و از مسیر خارج نشویم. باید بدانیم که تصمیمات ما نه بر اساس ترسهایمان بلکه باید بر اساس اراده خدا باشد چون تنها اوست که کامل و نیکوست و همه چیز را میداند.
اما با نگاهی به ایام قدیم میبینیم که دنیا همیشه در پی کشتن نوزادان بوده است و این خواستِ پادشاهان این دنیاست. به طور مثال در کتاب خروج وقتی پادشاه مصر به قابلهها دستور قتل فرزندان عبرانی را میدهد قابلهها از خداوند میترسند و از این کار ممانعت میکنند. آنها ترس خدا را در دل داشتند و بر خلاف میل پادشاه اقدام به این کار نکردند و برکت خداوند را چشیدند.
پس خدا به قابلهها احسان کرد؛ و بر شمار قوم افزوده شده، بس نیرومند گشتند. و چون قابلهها از خدا ترسیدند، خدا نیز آنان را صاحب خانواده ساخت. (خروج 1 : 21)
امروز پادشاهی که در فکر ما دستور قتل فرزندان را میدهد چیست؟ ترس از آینده، ترس از جامعه و خانواده، ترس از مسئولیتها، مشکلات پیش رو و یا ترس از طرد شدن؟ شاید شما امروز کسی هستید که در آستانه انتخاب این تصمیم مهم هستید.
امروز صدای خداوند را بشنوید که میگوید: «زیرا فکرهایی را که برای شما دارم میدانم که فکرهای سعادتمندی است و نه تیرهبختی، تا به شما امید بخشم و آیندهای عطا کنم؛ این است فرمودۀ خداوند. آنگاه که مرا بخوانید و آمده، نزد من دعا کنید، شما را اجابت خواهم کرد. آنگاه که مرا بجویید، مرا خواهید یافت؛ اگر مرا به تمامی دلِ خود بجویید، (اِرمیا 29 :11 -13)
چقدر نیاز داریم به این خداوند که زندگی ما را از همه جوانبِ آن میبیند و ما را میشناسد پیش از آنکه در رَحِم نقش ببندیم، پیش از آنکه به دنیا بیاییم.
(ارمیا باب 1)
به هر مشکلی که میاندیشیم بیاد داشته باشیم خداوند ما قادر مطلق و بسیار بزرگتر از مشکل ما است بیایید به او بسپاریم و در جاده حیات و برکت قدم برداریم.
خداوند حق زنده بودن و زندگی کردن را به این جنین کوچک که در چند روز اول زندگی قلبش تشکیل میشود و صدای آن را میتوانیم با دستگاه بشنویم داده است. بلی آفریننده جهان، او خالق این هدیه زیباست، در طی مراحل رشدش در بستر رحم اندام و اعضای ظریفش تشکیل میشوند و تبدیل به یک نوزاد میشود و خداوند حتی در همین زمان نیز او را به نام میشناسد.
خدایی که بود و هست و میآید و از همه چیز مطلع است. پیشتر از ما برای کودک نقشه و برنامه دارد. بلی به جای نگرانی و ترس و استرس از آینده این هدیه کوچک آسمانی که میتواند رشد کند و در خداوند قدمهای بزرگ بردارد همه چیز را به خدا بسپاریم و اجازه دهیم تا او در زندگی ما کار کند و خودش با هدایت و نورش ما را راهنمایی کند تا والدین بهتری باشیم. آرامی و آسایش تنها در دستان خداوند است و هیچ قدرتی بالاتر از آن نیست. اگر باور داشته باشیم و به خدا اعتماد کنیم ثمره نیکوی این اعتماد را در زندگی و فرزندانمان خواهیم دید زیرا وعده دهنده امین است. قبل از هر اقدامی به حضور خدا برویم و از او بخواهیم. او همیشه حاضر است و قلبش برای ما و آن هدیه ارزشمند میتپد.
اما ممکن است ما جزو کسانی باشیم که درگذشته عمل سقط را انجام داده و یا حتی در انجام آن سهیم شدهایم. مشورت داده و یا شاید پزشک و پرستاری بودیم که در این قتل شریک بودهایم. همه با هم در مسیر تاریکی به سوی مرگ حرکت کردهایم و امروزه شاهد ثمرات آن در زندگیمان هستیم. شاید حتی ندانیم چرا افسرده یا گمشده هستیم. چرا زندگیمان را بیهدف و بیارزش میبینیم و همیشه در غرغر و شکایتها هستیم. اما کلام خدا به طور قطع به ما میگوید که در پس انتخابهای ما ثمراتی به همراه دارد. وقتی از حضور خداوند و جاده برکت دور میشویم آنچه در انتظار ماست مرگ و نیستی است چون آن را به زندگیمان دعوت کردهایم.
اما چاره آن چیست؟
قدم اول اینکه بپذیریم که ما اشتباه کردیم و با فکرهای خودمان برای نجات نقشه کشیدهایم و با ثمرات آن روبهرو شویم.
بدانیم که از حضور خدا بیرون رفتهایم و در هدف حیات خداوند حرکت نکردهایم (میتوانیم موضوع را با شخصی امین از کلیسا و شبانمان، کسی که راهنمای ماست در کلام خدا مطرح کرده و با هم به حضور خدا برویم و دعا کنیم). بدانیم که نقشه نجات مهیاست مسیح بر روی صلیب فدیه گناهان ما شد و از مرگ قیام کرد. او زنده است و قادر است ما را ببخشد و زندگی تازهای به ما بدهد.
بلی! خبر خوش این است که خداوند به همه کسانی که به او ایمان آورند این حق را داده است که فرزند او خوانده شوند و دیگر بر آنها هیچ محکومیتی نیست، او سند تمامی این محکومیتها را بر روی صلیب میخکوب کرد و دیگر هیچ وقت به خاطر گناهان گذشته ما را محکوم و مجازات نمیکند. ایمان به چنین خدایی که خود را به ما شناساند چقدر لذتبخش است. همانطور که در کتاب مقدس رومیان ۶ آیه ۲۳ میخوانیم: زیرا مزد گناه مرگ است اما عطای خدا حیات جاودان در خداوند ما مسیح عیسیست و همین طور در مرقس باب۱ آیه ۱۵ میخوانیم: «زمان به کمال رسیده و پادشاهی خدا نزدیک شده است توبه کنید و به این بشارت ایمان آورید.»
قدم دوم بعد از توبه و ایمان این است که به تنها نجاتدهنده نیاز داریم تا زخمها و دردهای خودمان را به طبیب اعظم بسپاریم و در راه و راستی اجازه بدهیم خداوند وارد عمل شود.
بلی او قادر است زخمهای ما را شفا دهد و حتی زخمهایی که ما به زندگی دیگران وارد کردهایم را شفا دهد. پس با دعا و شفاعت میتوانیم حیات را به زندگیها اعلام کنیم و هر چه هست در گذشته و حال و آینده تقدیم و تسلیم این خدای نیکو کنیم. او ما را از دره نیستی به حیات میآورد، به استخوانهای خشک ما فرمان میدهد تا در او زندگی تازهای را شروع کنیم.
امروز جدا از اینکه زن هستیم یا مرد این را دریافتیم که باید در خصوص انتخابها و مشورتهایی که میدهیم بسیار هوشیار باشیم و طبق کلام خدا عمل کنیم. اگر امروز فیض توبه را دریافت کردیم و در دعا و سپردن به خداوند و قیامت و حیات پیش رفتیم به یاد داشته باشیم که ما سفیران اعلام این برکت وحیات به زندگیها هستیم. میتوانیم در آگاه کردن مردمی که هر روزه به سمت سلاخی شدن و مرگ قدم برمیدارند پیش رویم و فیض خداوند و نقشه او را به جهان اعلام کنیم تا از عدم معرفت هلاک نشویم. امروز خداوند زنده با ماست تا از طریق ما حیات را به زندگیهای مرده ببخشد و آنها را از موت به حیات بیاورد.
در مشارکت بانوان اسمیرنا اعترافهای بسیاری در این خصوص شنیدیم. اعترافهایی که هر کدام با دلیلی به قطعیت فکر انسانی اقدام به این عمل کرده بودند. آنها در حضور خداوند فروتن شده و بخشش و زندگی تازه را دریافت کردند. اما شهادتهایی در این خصوص نیز شنیدیم، فرزندانی که از دیدگاه پیشرفته علم، در آزمایشها، معلول یا دچار سندروم دیده شده بودند اما سالم به دنیا آمدند. باز تکرار میکنیم شاید شرایط سخت به نظر برسد و دردناک، اما خدا از هر شرایط سخت فراتر است.
در جهان امروز فرزندان معلولی هستند که در پازل خداوند زندگی شادی دارند و حتی تشکیل خانواده داده و سفیران صلح و امید به دنیای به ظاهر کامل هستند مثل «نیک ووی آچیچ» و بسیاری دیگر. به ظاهرِ قضایا نگاه نکنیم و نه با چشمان خودمان بلکه با دید و نگرش خدا به جهان بنگریم. پس در پی اگرها و شایدها، شانس و بدشانسی نرویم، بلکه به خداوند بسپاریم و در او حرکت کنیم که حیات و زندگی در اوست.
موضوع سقط جنین موضوع بسیار وسیعی است که به اختصار در این صفحه به آن پرداختیم. از شما دعوت میکنیم تا شهادتهای خود را از طریق کامنت در سایت اسمیرنا و یا ایمیلهای ارتباطی با ما در میان بگذارید تا آنها را به گوش مردم برسانیم. صدای قلبهایی که به سمت نور خداوند برگشت و زندگیهایی که دگرگون شده است. نظرات و سوالات خود را نیز در این خصوص با ما به اشتراک بگذارید. اگر نیاز به دعا و مشارکت در این خصوص دارید راههای ارتباطی کلیسا در انتهای مجله درج شده است، منتظر شنیدن از شما هستیم.
کتابهای بسیاری در این مورد نوشته شده که درصفحه معرفی کتاب مجله نیز با شما درمیان گذاشتهایم. کتابهایی همچون «مرگ یا حیات» و «سقط جنین، حق یا ناحق» و… برای اطلاعات دقیقتر دراین خصوص میتوانید آنها را نیز مطالعه کنید.
شهامت خداوندمان عیسی مسیح با شما