درود بر شما همراهان و علاقهمندان هنر در شهر مجله اسميرنا!
خوشحال هستيم که در اين شماره ميتوانيم با هم سري به يکي از موزههاي لندن بيندازيم و اميدواريم تا با ديدن و تامل بر روي اين تابلوها بتوانيم هر روزه در مسير و جاده سلامتي عيسي قدم برداريم.
موزه ويکتوريا و آلبرت لندن يکي از بزرگترين موزههاي جهان است که در سال 1852 تاسيس و به نام «ملکه ويکتوريا» و «پرنس آلبرت» نامگذاري گرديد. در اين شماره با هم نگاهي به 3 تابلوي موجود در اين موزه مياندازيم و در شماره بعدي مجله آثار ديگري از اين موزه را بررسي خواهيم کرد.
فراخوان پطرس توسط عيسي
ااين تابلو اثري از رافائل نقاش، معمار و طراح ايتاليايي و متولد اوربينو ميباشد. او به همراه «ميکل آنژ» و «لئوناردو داوينچي» در رده اصليترين هنرمندان در دوره رنسانس قرار دارند. وي اين اثر را با رنگ آميزي روي بوم در ابعاد 340 در 530 سانتيمتر بين سالهاي 1515 تا 1516 بر اساس انجيل يوحنا باب 21 خلق کرد.
بعد از انکار عيسي توسط پطرس حال عيسي 3 بار از او سوال پرسيده که آيا مرا دوست داري؟ پس گوسفندان مرا خوراک بده. در تصوير فوق هم مشاهده ميکنيم که يک انگشت عيسي به طرف پطرس و ديگري به طرف گوسفندان اشاره شده است، سمبل مردمي که از خداي خود اطاعت کامل را دارند.
همينطور يک کليد بزرگ را در دستان پطرس ميبينيم چرا که خداوند ميگويد کليدهاي پادشاهي آسمان را به دستان تو ميدهم. اين اثر زيبا با نام تحويل کليدها نيز شناخته ميشود و نقاش در اينجا دو متن از عهد جديد را به تصوير کشيده است. اولي خوراک گوسفندان و دومي تحويل کليدهاي پادشاهي آسمان. امروز اين کليدها به دستان ما هم سپرده شده است و وظيفه ما نيز بعنوان شاگردان مسيح اين است که فرزندان گمشده او را خوراک دهيم و در خدمتي که عيسي به ما سپرده است وفادار مانده و در مسير او بمانيم.
در پشت تصوير خانهاي را ميبينيم که دود آتش از آن به بيرون ميآيد. اگر در راه عيسي نباشيم زندگيهاي ما نيز به سمت نابودي کشانيده ميشود. همچنين در سمت راست قايقي را ميبينيم که در کنار رودخانه بسته شده است و شاگرداني که به سمت عيسي آمدهاند. پس ما هم از قايقهاي خود پياده شويم تا در ساحل امن مسيح ساکن گرديم.
حالت بدن و پوشش هر کدام از شاگردان گويي نمايانگر خصوصيتها و خصلتهاي درونيِ انسانهاست. پطرسي که زانو زده، نشان از فروتني، يوحنا را که با تمام احساساتش نقاش او را توصيف کرده و يا شاگردي که دست خود را دراز کرده و انگار ميخواهد عيسي را لمس کند نمادي از توماي شکاک ميباشد. اما ميدانيم که هر کدام از اين شاگردان با وجود ضعفها در کنار هم تکميل کننده بدن خواهند بود.
معجزه در صيد ماهي
اين تابلو اثري ديگري از رافائل است که با رنگ بدن روي بوم در ابعاد 320 در 390 سانتيمتر بين سالهاي 1515 تا 1516 بر اساس انجيل لوقا باب 5 شکل گرفته است. تکنيک رنگ بدن نوعي سبک استفاده از رنگهاي مات براي هايلايت کردن نواحي مسطح و متراکم است. اين نقاش به رنگآميزي بدن و حالتهاي ماهيچه و پوست نيز معروف ميباشد. رافائل ماموريت پيدا ميکند تا نقاشيهاي کليسا را آماده کند، پس تعداد زيادي نقاشي ميکشد که امروزه نيز چند نمونه از اين نقاشيها در دسترس قرار دارند و اين تابلو يکي از آنها ميباشد.
عيسي به قايق شاگردانش که تمام شب را به ماهيگيري مشغول بوده و هيچ چيز صيد نکرده بودند ميآيد و ميگويد تور خود را در دريا بياندازيد. همانطور که در تصوير ميبينيم ماهي و برکت به قدري در تور زياد ميشود که آنان قادر به بلند کردن آن نيستند.
در بکگراند تصوير مردمي را ميبينيم که هر کدام مشغول کار خودشان هستند اما برکت در زندگي و قايق شاگردان جاري ميشود زيرا که آنان در مسير عيسي ميباشند. آنها حتي زماني از عيسي اطاعت ميکنند که سخنان او با منطق و تجربه آنان متناقض است چرا که عيسي گفت در روز و در جايي پرعمق تور را بياندازيد و زماني که اطاعت کردند برکت وارد زندگيشان شد. به ياد داشته باشيم که خدا بالاتر از تمامي تجربيات ما ميباشد.
در اين اثر نيز جادهها و قلعهها را ميتوان ديد؛ ما ميخواهيم در کدام راه بمانيم؟
سامري نيکو
اين تابلو اثري از «اوژن دلاکروا» نقاش و طراح فرانسوي است. بيشتر کارهاي او با موضوعاتي مانند نبردهاي کلاسيک و تاريخي است. او همچنين چندين صحنه از آثار شکسپير، والتر اسکات و گوته را به تصوير کشيده است. وي اين تابلو را با رنگ روغن روي بوم در ابعاد 34 × 42 سانتيمتر در سال 1852 بر اساس انجيل لوقا باب دهم به تصوير کشيد.
عيسي براي مردم مثلي در رابطه با سامري نيکو آورد. مردي که در تصوير نيمه جان و برهنه ميبينيم فردي است که دزدان به او حمله کرده، وي را زخمي کردند و دارائياش را به غارت بردند. افراد مختلفي قبل از سامري نيکو از اين مکان رد شدند اما مرد زخمي را معضلي براي زندگيشان ديدند؛ اما سامري نيکو مرد زخمي را تيمار ميکند به زخمهايش رسيدگي کرده و به صومعه ميبرد. او حتي هزينه درمان آن مرد را نيز پرداخت ميکند.
چقدر بيشتر مسيح که توسط قوم خودش طرد شد آمد تا گناهان ما را روي صليب بر خودش حمل کند چنانکه روي صليب درخواست کرد پدر اينان را ببخش زيرا که نميدانند چه ميکنند.
ردايي که در گوشه سمت راست تصوير افتاده است ميتواند نشانه اين باشد که جامعه و حاکم اين دنيا بهخاطر عدم شناخت ما نسبت به خدا، زخمهايي را به ما وارد کرده است اما مسيح قادر است تا با روغن و شراب زخمهاي ما را بپوشاند و به جانهاي خسته ما تازگي و حيات دوباره ببخشد.